جام جم سرا: این نسل کمی بعد از تولد، دیده بر صفحه نمایش میگشاید و تقدیر تکنولوژیکش با اتصال به اینترنت رقم میخورد. با این اتصال است که زندگی نسل Y، دو مجهول هویتی پیدا میکند: هویت واقعی و هویت آن لاین.
شاید یادتان نیاید: بینام و نشانی در اینترنت
لابد شما هم یادتان هست؛ فرآیندی که از صدای قِژقِژ دایال آپ و باز شدن خودکار یاهومسنجر و چند سایت فارسی سرگرم کننده و خبری شروع میشد و به صدای اعتراض اهل خانه درخصوص اشغال شدن تلفن که «آخه چقدر چت میکنی؟!» میرسید. علی رغم تلاشهای بیفایده برای اثبات اینکه «چت نمیکنم و در حال انجام پروژههای عظیم تحقیقاتی هستم»، واقعیت این بود که برای خیلیها اینترنت چیزی بیش از چت نداشت. نامهای کاربری آن زمان معمولا از Drogon۲۰۰۰ تا ۱۳۶۴ mysterious girl متغیر بود. وجه بارز هویت در یاهو مسنجر، ناشناسی کاربران بود که حتی از دادن نام واقعیشان هم امتناع میکردند. آن موقع عدهای معتقد بودند این ناشناس بودن باعث میشود آدمها خود واقعیشان را فراموش کنند و هویت آن لاینی که میسازند، نسبت کمی با واقعیت داشته باشد.
ظهور شبکههای اجتماعی: امنیت میدهم، هویت میگیرم
تن دادن به اشتراک گذاشتن شخصیترین مسائل زندگی (مخصوصا در جوامع سنتیتر) به این راحتیها هم نبود، ولی تکنولوژی کاربران را با خود به جایی برد که آدمها را به اظهار وجود فرا میخواند. وسوسههای این فضا باعث شد نامهای کاربری بینام و نشان، جای خود را به نمایههای [= پروفایل] پرنام و نشان بدهند. هزینهای که کاربران برای به دست آوردنه هویت آنلاین واقعیتر متقبل شدند، به اشتراک گذاشتن وضعیت شخصیشان بود. شاید در ابتدا با تردید این کار را میکردند اما زمان زیادی نگذشت که این تردید جای خود را به تمایل بیش از پیش برای به اشتراک گذاشتن جزئیات روزمره داد.
بروز تورم در خوداظهاری
عکسهای نمایهها از عکس کودکان چشم آبی، سیندرلا و بتمن، به عکسهایی که پیش از این در آلبومهای خانوادگی پنهان بودند تغییر کردند اما این تنها تغییر حوزه عمومی مجازی نبود. کسانی که تا پیش از این شعرها و خاطراتشان را در دفترچههای قفل دار در کشوهای قفل دار نگهداری میکردند، کم کم جرأت انتشار این نگفتههای تاریخی را یافتند و بدین ترتیب حوزه عمومی مجازی نه تنها در تولید شاعر و نویسنده خودکفا شد، بلکه با مازاد تولید مواجه گشت. نوشتههایی که عموما در نمایههای خود ماندند و به طور روزافزون لایک، کامنت و البته پیامهای خصوصی رشک برانگیز گرفتند. شاعران زبردست، نویسندگان بیبدیل، عکاسان ماهر و هنرمندان مجازی همه جا را احاطه کردند.
ظهور سِلفیها با لبهای پفی
پیش از آنکه فرهنگ لغت آکسفورد، کلمه «سِلفی» (Selfie) را به عنوان «واژه سال ۲۰۱۳» اعلام کند، این واژه در عمل جای خود را میان فرهنگ کاربران یافته و تبدیل به معمولترین شکل خوداظهاری در رسانههای اجتماعی شده بود.
ما تلاش میکنیم خود را آنطور که میخواهیم، در نظر دیگران بسازیم و سلفی، تلاشی تکنولوژیک است برای ساختن هویتمان. ما سعی داریم نگاه دیگران به خودمان را کنترل کنیم اما باید توجه کنیم در این تلاش مثل تمام تلاشها برای ساخت هویت، هیچ تضمینی برای رسیدن به هدف وجود ندارد. همه چیز به مخاطب بستگی دارد و به محض اینکه تصویر یا نوشته یا صدایمان را به اشتراک میگذاریم، از کنترل ما خارج میشود.
در واقع بخشی از کلمه سلفی، بسیار واقعی است: sell [به معنای فروش]. گویی سلفی تلاشی است برای فروختن هویت خود به دیگران. ما در سلفی هم تصور میکنیم دیگران چگونه ما را میبینند، هم داوری ایشان درباره خود را پیش بینی و تصور میکنیم، و هم در پایان در نتیجه قضاوت دیگران، در درون خود حسی شبیه غرور، لذت یا شرم پیدا میکنیم.
خودشیفتگی یا تمنای دیده شدن
در نگاه اول شاید کسانی که شکل اردکی به خود میگیرند، عکس خود را در یک حالت غم روشنفکرانه منتشر میکنند یا لپهایشان را به صورت غنچهای درمی آورند، خودشیفته به نظر برسند. برای همین است که جماعتی از نگرانان همیشگی بشر، از پدیده سلفی به عنوان «ویروس خودشیفتگی» نام میبرند. در مقابل جماعتی از آسوده خیالهای همیشگی بشر، این پدیده را پدیدهای زودگذر میدانند و معتقدند روزی بشریت به این نتیجه خواهد رسید که به جای غنچه کردن لبهایش، کارهای معنادارتری بکند. این گروه دوم، این پدیده را وابسته به تکنولوژی میدانند و ناشی ا زنیاز طبیعی انسان برای تمنای دیده شدن.
تکه تکه مصرف میکنیم، حتی جسممان را
انسان امروز در کنار دغدغههایی مثل «چی بپوشیم»، حالا با دغدغههای جدیدی مواجه شده است که همانا «چی بپوشیم که تو عکس قبلیمان نپوشیده باشیم» است. برای کسانی که به دنبال بهترین و خاصترین تصویرند، زندگی سختتر میشود. منتقدان مصرف گرایی، این شرایط دشوار بشر را ناشی از مصرف گرایی بیش از حد در فرهنگ معاصر میدانند و معتقدند بشر آنقدر همه چیز را مصرف کرده که دیگر به بدن خودش هم رحم نمیکند. بخشهایی از آن را گزینش میکند، ویراش میکند و به اشتراک میگذارد تا در فضای مجازی مصرف شود. شاید بیراه هم نمیگویند. بشر حتی بدنش را قطعه قطعه هم میکند. نمونه بارز آن به اشتراک گذاشتن ناخن و پاها در سلفی هاست. انگار حتی به خودش هم رحمی ندارد!|همشهری جوان
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد