سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
لازم است مفهوم صلهرحم را از نو بازنگری کنیم تا بدانیم آنچه در قالب این کار یاد گرفتهایم چقدر با واقعیتش فاصله دارد و کدام خطاها موجب بدبینی یا کمرنگ شدن جایگاه آن در ذهنمان شده است.
چیستی متفاوت یک عادت مرسوم
صلهرحم یک مهمانی است و حال و احوال و پرسیدن از آب و هوا و گرانی و ترافیک و ماجرای ازدواجها و بچهدار شدنهای فامیل و چیزهای دیگری شبیه این. فقط همین؟ چنین حرفهایی چه منفعت فزایندهای برای میزبان و مهمان دارد؟ قبول که با بعضی افراد حرفی بیش از اینها نداریم، ولی هدف صلهرحم به همین حرفهای تکراری و معمولا بینتیجه یا کمنتیجه ختم نمیشود. خوب است حتی دیدارها برایمان راهی برای رشد و شکوفایی باشد.
علی صفایی حائری درباره صلهرحم و دورشدن از چنین دورههای عادتی میگوید: «صلهرحم، تنها به این نیست که بیایی و چند دقیقهای بنشینی و بروی. صلهرحم یعنی وصل کنی آنچه را که باعث رشد آنها و جایگاه پرورش آنهاست و اتصال بدهی به یکدیگر آنچه شما را زیاد میکند تا رحمها به یکدیگر وصل بشوند و قربها به وجود بیاید و کثرتها و تولیدها در نتیجه این وصل امکان پیدا کنند. در صلهرحم، مطلوب این است که کسری دو طرف از بین برود و به رزقها و کمبودهای افراد رسیدگی بشود. چگونه؟ «بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ»؛ با محبتهایی که به آنها داریم و خوبیای که به آنها میکنیم.» (بهار رویش، ص 84)
در عبارت بالا «بِرّ» به معنی رشد و خوبی است و صلهرحم باید موجب رشد و زیادتی ما شود، نه این که با تعریفی بیهوده، بیش از گذشتهها فریب بخوریم و از این طریق شخص زیر بار حرف نابجایی که میزند، خودش نیز خراب شود و نه این که صرفا به ما خوش بگذرد، زیرا گاهی در خوشگذرانیها خوبی و رشد نصیبمان نمیشود.
حال سوال این است که این ارحام چه کسانی هستند که باید به صورت متقابل موجب رشد یکدیگر شویم؟ کلمه «ارحام» جمع کلمه «رحم» است و رحم در اصل به معنای محل نشو و نمای جنین در شکم مادران است؛ همان عضو داخلی که خدای عز و جل در باطن زنان قرار داده تا نطفه در آن تربیت شود و فرزندی تمامعیار شود، این معنای اصلی کلمه رحم است، ولی بعدها در معنای قرابت و خویشاوندی استعمال شد، چون خویشاوندان همه در این که از یک رحم خارج شدهاند مشترکند. پس کلمه رحم به معنای نزدیک و ارحام به معنای نزدیکان انسان است. (ترجمه المیزان، ج4، ص 220)
توضیح رحم به خویشاوندان و نزدیکان آدمی آن هم در نسبتهای ظاهری محدود نمیشود. در تفسیر بیانالسعاده، صلهرحم به دو دسته جسمانی و روحانی تقسیم میشود. زیرا صاحب بیانالسعاده معتقد است که خدا در انسان دو نشئه خلق کرده است که هر کدام اصول و فروعی برای خود دارد و آنها را اصول و فروع انسان مینامند. هر کسی که با یک فرد به یک اصل منتهی شود، چون منتهی به یک رحم میشود، رحم (خویشاوند) نامیده شده است. ولی چیزی به نام رحمهای روحانی نیز وجود دارد که اتفاقا بر رحمهای جسمانی برتری دارند. همان طور که روح بر جسم برتری دارد، پس صلهرحمهای روحانی نیز برتری دارد به صله رحمهای جسمانی. خدا برای صحت نسبتهای روحانی یکسری اصولی قرار داده است که اگر نسبتها بر آن اصول معین قرار نگیرد، بیاعتبار میشود. (ترجمه بیانالسعاده، ج 4، ص 3) در ادامه خواهیم دید این رحمهای روحانی چه کسانی هستند.
روش انجام صلهرحم
معمولا وقتی صحبت از صلهرحم میشود، صرفا مصداق دید و بازدیدهای حضوری در ذهن افراد تداعی میشود و اگر بخواهند صلهرحم را امروزی انجام دهند، میگویند: «تلفن زدیم، پیامک زدیم، ایمیل زدیم، چت کردیم و....» در حالی که صلهرحم محدود به رفتن و دیدن یکدیگر یا به عبارت بهتر انجام مراسم مهمانی نیست.
شنیدن سخنان ائمه، بسیاری از مرزهای صلهرحمهای مرسوم را در هم میشکند. زیرا هستند کسانی که برای صلهرحم به مهمانی میروند و بعد چه قهرها و دلخوریهای بسیار ایجاد میکنند؛ یک کار بظاهر خیر برای دنبالههای شر! امام صادق(ع) میفرماید: برترین پیوند خویشاوندی این است که از آزارش خودداری شود. (کافی، ج 2، ص 151)
مصداق کامل صلهرحم این است که پیش از دیگران نیاز خویشان خود را برطرف و آنان را خوشحال کنیم. صلهرحم و پیوند با هر خویشاوندی متناسب با شأن اوست، حتی گاهی سلام کردن به او یا پاسخ نیکو دادن به سلام خویشاوند مصداق صلهرحم میشود، زیرا وی به کمک مالی نیازی ندارد. برخی شیوههای صلهرحم عبارتند از: ترک آزار خویشاوندان، سلام و تکریم، اطعام گرچه به جرعه آبی باشد، عیادت از بیمار، شرکت در مراسم عزا، زیارت و دیدار، هدیه دادن و تامین نیازهای آنان پیش از دیگران. (مفاتیحالحیاه، صص 5 ـ 214)
پنهانیهای زیبای یک عمل عبادی
برای یافتن کسانی که هر شخص موظف است با آنان پیوند خویشاوندی خود را حفظ کند، فقط کافی است به احادیث رجوع کنیم تا از این طریق حتی اولویتبندی چنین تقسیمبندیهایی را نیز بیابیم.
بر پایه روایات، مراتب صله رحم عبارتند از: 1 ـ پدر و مادر و از این دو، مادر مقدم است. 2 ـ برادران و خواهران 3 ـ دیگر اقوام نسبی (عشیره: عموها، عمهها، داییها، خالهها، عموزادهها و...) و 4 ـ بستگان سببی (دامادها، پدر زن و مادر زن و...). (مفاتیح الحیاه، ص 217)
تا این مرحله از شناخت خویشاوندان را غالبا میدانیم، ولی دایره صله ارحام به همین جا ختم نمیشود. مثلا دوستیها نیز میتواند به این گود وارد شود، زیرا دوستیها، رفاقتها و معاشرتها حقایجادکن است. شهید مطهری در باب حدیثی از امام صادق(ع) میگویند: «مَوَدَّةُ یَوْمٍ مِیْلَةٌ» یعنی یک روز دوستی فقط یک تمایل است «وَ مَوَدَّةُ شَهْرٍ قَرابَةٌ» یک ماه دوستی قوم و خویشی است «وَ مَوَدَّةُ سَنَةٍ رَحِمٌ ماسَّةٌ» و یک سال دوستی رحمی است که با یکدیگر تماس دارد، خویشاوندی نزدیک است، یعنی مثل دو تا برادر که از یک رحم به دنیا آمدهاند، این حکم را دارد و قطع او حکم قطع رحم را پیدا میکند. در باب صلهرحم چقدر ما شنیدهایم: «مَنْ قَطَعَها قَطَعَهُ اللَّهُ» کسی که رحم را قطع کند خدای خودش را قطع کند... (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 26، ص 566)
بنا به نظر آیتالله جوادی آملی در بالاترین سطح صلهرحم باید به کسانی اشاره کرد که واسطه حیات جاودانه انسان هستند و حق حیات معنوی بر او دارند. این گروه پیامبر اسلام و اهل بیت اویند که معرفت و اطاعت آنان برترین نوع صله ارحام و رعایت حق خویشاوندی است. امام صادق(ع) میفرمود: اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی، وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی یعنی: خدایا بپیوند با کسی که با من پیوسته است و بگسل از کسی که از من گسسته است. (کافی، ج 3، ص 388)
این بزرگان در دسته ارحام روحانی قرار میگیرند. این مصادیق، دلیل مناسبی برای تاکیدات بسیار بر اهمیت صلهرحم است که دوری از معصومین چه آفتهای متعددی را میتواند در پی داشته باشد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد