در واکاوی این اتفاقات اجتماعی آنچه قابل شناسایی است عدم آموزشها صحیح با هم زیستن و نداشتن الگوی سبک زندگیای است در آن به توانایی توجه نمیشد و تواناییها ضروری اجتماعی زیستن تقویت نمیشود . به این دلیل نگاهی به هوش اجتماعی به عنوان یک مفهوم میتواند کمک کند تا ضرورتهای توجه به تواناییها برای داشتن الگوی سبک زندگی پیدا کنیم.
هوش اجتماعی توانایی در ک دیگران، عمل و رفتار هوشمندانه در رابطه با دیگران است و همچنین از توانایی به کارگیری مهارتهای ارتباطی، روابط دوستانه با دیگران، رفتارهای اجتماعی و هم دلی با دیگران. این هوش در اصل برای حفظ ارتباطهای نزدیک در دوستی، ازدواج و یا ارتباط شغلی اساسی است. مهارتی است که در کودکی جوانه میزند و در بزرگسالی شکوفا میشود.
فروم در کتاب خود" گریز از آزادی "ادعا کرده است که 85 درصد از شکستهای رخ داده در افراد به خاطر عدم ارتباط درست با دیگران است و این نشان دهنده اهمیت موضوع هوش اجتماعی است. عدم توانایی برای ایجاد ارتباط با دیگران به معنای این است که هوش اجتماعی در فرد ضعیف است و یا عواملی برای شکوفا شدن برای فرد به وجود نیامده است طبق دسته بندی انجام شده 8نوع هوش مستقل وجود دارد:
هوش زبانی یا کلامی، هوش موسیقیایی، هوش منطق ریاضی،هوش فضایی،هوش بدنی-جنبشی،هوش بین فردی و هوش درون_فردی و هوش طبیعتگرایانه.شایان ذکر است وجود هرکدام دلیل وجود هوش دیگری نیست، انسان برای هر مسئله خاصی باید هوش مربوط به آن مسئله را به کاربرد و این بدان معنا است هر موسسه ای برای رسیدن به اهداف خود و انتخاب فرد شایسته برای گماردن برای هر نوع مسئولیتی ،باید در آن جنبه از هوش سرآمد باشد.
پس هوش اجتماعی از توانایی تحصیل متمایز است همان چیزی است که افراد را وادار میکند که در عرصه زندگی به خوبی عمل کنند و اینطور میتوان نتیجه گرفت که در میان همه هوشهای گفته شده ،هوش اجتماعی مهمتر است، چرا که ما به طور جمعی زندگی میکنیم و موفقیت فردی ،منوط به موفقیت در ارتباط با دیگران است.کما اینکه فردی دارای هوش بسیار (در معنای کلی آن) باشد و از هوش اجتماعی پایینی برخوردار باشد.افرادی که از هوش اجتماعی بالایی برخوردارند باید بتواند از تمام قدرت مغزی و جسمانی خود استفاده کنند تا بتوانند با بقیه ارتباط مؤثرتری داشته باشند در اینجا مفهوم هوش اجتماعی برای همه آحاد جامعه و به خصوص افرادی که در مرتبه های بالاتر و مدیریتی قرارمی گیرند مطرح میشود.
به طور کلی فردی که هم از نظر ذهنی و هم از نظر عینی دارای هوش اجتماعی است باید چهار خصوصیت داشته باشد؛ بتواند گروهی (هر جمعی که بیش از یک نفر باشد) که در آن قرار گرفته است را سازماندهی کند و به عبارتی فعالیتهای خودش در گروه را بتواند به درستی انجام دهد، بتواند درباره حل مسئله و مشکل، با دیگرانی که در گروه قرار گرفته است، صحبت و گفتگو کند و بتواند روابط شخصی خود را نیز به سامان کند و توانایی تجزیه و تحلیل موقعیتهای مختلفی که در آن قرار میگیرد را داشته باشد.
هوش اجتماعی همچنین باعث افزایش سلامت روان میشود. افرادی که از هوش اجتماعی بالاتری برخوردارند، و توانایی ارتباط با دیگران در آنها نهادینه شده است، بیشتر احساس رضایت از خود و همچنین شادابی و سلامتی روان بیشتری میکنند طبق تمام آن چه بیان شد هوش اجتماعی اهمیت بسیاری دارد و تقویت آن مسئله ای بسیار مهم است، بدین منظور افراد باید روابط جمعی خود را افزایش دهند و به عبارتی بیشتر در معاشرت با دیگران قرار گیرند و سعی کنند که افکار و اطلاعات خود را با دیگران رد و بدل کنند و در ارتباطهای خود به عنوان فردی که شنونده خوبی است مطرح شوند چرا که این باعث بهتر شدن روابط اجتماعی با دیگران میشود و هم دلی را افزایش میدهد.
البته در سطح کلان هم دولت باید آموزش هوش اجتماعی را در مدرسه و جامعه نهادینه کند و افراد را برای ارتباط خوب و موثر با دیگران آماده کند و معلمان کودکان را از همان ابتدا تشویق به بحث و گفت و گو کنند و برای صحبت کردن وی در جمع و کلاس بسیار ارزش قائل شوند و البته باید این آموزش در سطح خانواده هم رخ دهد و والدین باید فرزندان خود را تشویق به ارتباط موثر و درست و همدلانه با دیگران کنند و آن را اصل مهمی در زندگی فرزندان خود بدانند و به عنوان عنصر مهم موفقیت فرزندان تلقی کنند که این خود باعث افزایش اعتمادبهنفس فرزندان در ارتباط با خانواده و مدرسه و جامعه میشود. کما اینکه افراد از این هوش برخوردار باشند ولی در خانواده و جامعه سرکوب شده باشد.|خبرآنلاین| رایحه قره - کارشناس جامعه شناسی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد