به همین برنامههای نمایشی تلویزیون در ایام نوروز نگاه کنید. هر سریالی که قهرمان داشته، مخاطب خود را پیدا کرده است. مخاطب برایش سر ودست شکسته، هوادارش شده و مهمتر از همه اینها با آن همذاتپنداری وزندگی کرده است.
همین شخصیت «نقی معمولی» در سریال پایتخت را در نظر بگیرید. تمام مصالح یک قهرمان جذاب تلویزیونی را دارد؛ پس چرا مخاطب نباید از او استقبال کند؟ چرا به آن دل نبندد؟ وقتی پای یک قهرمان درست و حسابی به یک اثر باز شد اتفاقی که برای آن رسانه میافتد هیچ کم از معجزه ندارد. مخاطب، برنامه رسانه را دیده است و بازتاب آن در جامعه قابل مشاهده است. برای یک رسانه چه چیز شعفانگیزتر از اینکه اثرش در سطح جامعه دیده شده، به بحث گذاشته شده و از سوی اکثریت جامعه پذیرفته شده است؟ و این همه تنها از قهرمانی برمیآید که در مواجهه با مخاطب سر بلند بیرون آمده باشد.
قهرمانی که بتواند علاوه براینکه خودش را به مخاطب تحمیل میکند، این قابلیت را هم داشته باشد از تفکری که اثرش بر اساس آن به مخاطب عرضه شده، دفاع کند. همانطور که گفته شد نیاز امروز رسانه قهرمان است، قهرمانی باورپذیر، ملموس و جذاب که مخاطب از دیدنش به وجد آید و چنین قهرمانانی تنها از پس ایدههای درخشان است که خودنمایی میکنند، تراش میخورند، شکل میگیرند، قد میکشند، پروبال میگیرند و درنهایت بخش عمدهای از جامعه را به خود مشغول میکنند. ما به چنین قهرمانانی در رسانه در طول سال نیازمندیم.
تصویردو: از قهرمان حرف زدیم و حضور تعیینکنندهاش دررسانهای مثل تلویزیون. وقتی از قهرمان حرف میزنیم لزوما از یک شخصیت نمایشی حرف نمیزنیم. همین الان تلویزیون چند قهرمان دارد که شناخته شدهاند؛ عادل فردوسیپور با برنامه نود یک قهرمان تمامعیار و مثالزدنی در این زمینه است. برای خیل فوتبالدوستان شبهای دوشنبه با نام او و برنامه نودش شناخته میشود.
اصلا برای خیلی از فوتبالدوستان، تصور اینکه هفته را بدون این برنامه سر کنند سخت و عذابآور است. وقتی برنامهای تا این حد ـ در طول سالها ـ در بین مخاطبانش نفوذ کرده، باید به پدیدآورندگان چنین برنامهای که هدایت آن را به عهده دارند تبریک گفت که توانستهاند سلیقه مخاطب سختپسند را در همه این سالها پاسخ گویند. در حوزه آثار کودکان هم عموپورنگ میتواند در اندازه یک قهرمان و یک «برند» شناخته شود. او هم تمام ویژگیهای یک قهرمان را دارد.
تصویر سه: حالا میخواهم به یکی دیگر از ویژگیهای یک قهرمان تلویزیونی اشاره کنم: «ماندگاری طولانی». واقعیت این است که یکی از رازهای قهرمانهای رسانه تلویزیون، ماندگاری آنهاست. بعضی از برنامهها عمر کوتاهی دارند اما در ذهن مخاطب، جاودانهاند. برخی از برنامهها عمر درازی دارند اما در نزد مخاطب، مرتبتی ندارند و برخی دیگر، هم عمر دراز دارند و هم در ذهن مخاطب ماندهاند. دسته اول و دسته سوم همان برنامههایی بودهاند که از وجود قهرمانهای واقعی تلویزیونی بهره بردهاند. بله! یک قهرمان خوب همیشه در ذهن مخاطب میماند. نکته همین است. (مهدی غلامحیدری/ ضمیمه قاب کوچک)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد