جام جم سرا: مثلا گاه میخوانید که بر اثر یک اختلاف مالی کوچک، قتلی رخ داده است، فردی اعضای خانواده خود را به کام مرگ فرستاده است یا فردی خود را از جایی پرت و خودکشی کرده است یا تصادف بین دو خودرو منجر به دعوا و زد و خورد جدی رانندگان شده است.
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا این اتفاقات رخ میدهد؟ آیا واقعا کسی که مرتکب قتل شده، یک قاتل بالفطره است؟ یا فردی که اعضای خانواده خود را به کام مرگ میکشد، با قصد و نیت قبلی مرتکب این جرم شده است؟ با کمی بررسی متوجه خواهید شد که بیشتر اتفاقات ناگواری مانند قتل، بسیار اتفاقی و بر اثر یک خشم افسارگسیخته رخ داده و گاه فردی که هیچ سابقه کیفری ندارد، در یک لحظه به دلیل کنترل خشم خود و آگاهی نداشتن از مهارت کنترل خشم، مرتکب جرم سنگینی چون قتل میشود.
گاه کسی که دست به خودکشی میزند نیز، قربانی خشم کنترل نشده خود میشود یا علل بیشتر طلاقها نبود درک متقابل و برقرارنشدن ارتباط درست بین زوجین است. بنابراین برای داشتن یک زندگی سالم و خوب، علاوه بر تامین نیازهای جسمانی و مالی، نیازمند تامین نیازهای روحی و روانی خود نیز هستیم و تامین این نیازها در گرو رعایت بهداشت روانی است. با این مقدمه باید به اهمیت سلامت و بهداشت روانی در زندگی پی برده باشید.
بهداشت روانی چیست؟
یافتههای علمی نشان میدهد بهداشت روانی از مهمترین نیازهای انسان امروزی است و اهمیت آن کمتر از بهداشت جسمانی نیست. همانطور که ما نیاز داریم بهداشت جسمی خود را رعایت کنیم تا دچار انواع بیماریها نشویم، لازم است بهداشت روانی خود را نیز رعایت کنیم چراکه سلامت جسمانی ما نتیجه سلامت ذهن و روان ماست. حال سوال اینجاست که چگونه بهداشت روانی را رعایت کنیم؟ همانطور که برای سلامت جسمی خود لازم است مهارتهایی مانند مهارتهای ورزشی را یاد بگیریم و اینکه بدانیم چگونه غذا بخوریم، در غذاهای روزانه خود از چه مواد غذایی استفاده کنیم، برای تامین سلامت روانی هم، لازم است مهارتهایی را بیاموزیم، مهارتهایی مانند مهارت خودآگاهی یا شناخت خود، کنترل خشم، کنترل استرس، حل مساله، تصمیمگیری، ارتباط موثر، تفکر خلاق، تفکر انتقادی، ارتباط بینفردی و مهارت هدفگذاری که به مجموعه این مهارتهای دهگانه، مهارتهای زندگی گفته میشود که از سوی سازمان جهانی بهداشت جزو طرحهای پیشگیرانه ـ ارتقایی بهداشت روان شمرده می شود.
امروزه مهارتهای زندگی در بسیاری از کشورها از دوران پیش از دبستان آموزش داده میشود، چراکه برای تامین سلامت روان در سطح ملی، باید همه افراد جامعه از سلامت روحی و روانی برخوردار باشند و از طرفی هزینهای که امروز به آموزش و پیشگیری اختصاص میدهیم، بسیار کمتر از هزینهای است که در آینده برای درمان در نظر میگیریم. برای کسب مهارت در هر کاری ابتدا باید به دانش چگونگی انجام یک کار آگاهی داشته باشیم و با تمرین زیاد بتوانیم آن دانش را به رفتار تبدیل کنیم. بنابراین تنها یاد گرفتن مهارتهای زندگی از ما، انسان ماهری نمیسازد، لازمه ماهر شدن تمرین کردن مداوم است و اولین مهارت از مهارتهای دهگانه، مهارت شناخت خود است.
چقدر خودتان را میشناسید
برای شناخت خود، باید به این پرسش اساسی پاسخ داد: من چه کسی هستم؟ یا به عبارت سادهتر، من کیام؟ آیا تا به حال به این سوال خوب فکر کردهاید؟ آیا واقعا خود را میشناسید؟ آیا با نقاط قوت و ضعف خود آشنایی دارید؟ آیا از احساسات مثبت و منفی خود باخبرید؟ آیا خودتان را دوست دارید؟ و بسیاری دیگراز اینگونه سوالات که پاسخ دادن صحیح به آنها در نتیجه شناخت کامل خود است. درواقع آگاهی و شناخت ما از خودمان، نوع احساسات و به دنبال آن رفتارهای ما را شکل میدهد. بنابراین خودآگاهی یا خودشناسی، یعنی توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، ویژگیهای مثبت و منفی و آشنایی با تواناییها و ناتوانیهای خویش است. قبل از پرداختن به اجزای خودآگاهی لازم است با بخشهای روح و روان خود آشنا شویم.
روح و روان ما از چه بخشهایی تشکیل شده است؟
به طور کلی روح و روان آدمی از سه بخش تشکیل شده؛ افکار، احساسات و رفتار که با یکدیگر ارتباط متقابل دارند. به طوری که افکار ما احساسات ما را رقم میزنند و احساسات ما، رفتارهای ما را تعیین میکنند. بنابراین بخش اساسی روان ما، افکار ماست. این افکار ماست که باورها و تفسیر و برداشت ما از دنیای اطراف را رقم میزند. در حقیقت ما همانی هستیم که فکر میکنیم. بنابراین شناخت افکار و باورهایمان میتواند حقایق زیادی از وجودمان را آشکار کند. حال چطور افکار ما احساسات و رفتارهای ما را شکل میدهند؟ فردی را در نظر بگیرید که فکر میکند فاقد اعتماد به نفس است یا از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، فکر میکنید که این طرز فکر چه احساسی برای او ایجاد میکند؟
این طرز فکر نوعی احساس ترس و ناتوانی را در او شکل میدهد و این احساس رفتارهایی چون کمرویی، رودررو نشدن با شرایط جدید و ناتوانی در تصمیمگیریرا به وجود میآورد. برعکس کسی که فکر میکند از اعتماد به نفس کافی برخوردار است، این فکر مثبت، منجر به احساسات مثبتی چون توانایی انجام امور و احساس خوشبینی میشود و این احساسات رفتارهایی چون قاطعیت و تعهد در انجام کارها را ایجاد میکند. میتوان دریافت که افکار منفی و نادرست، احساسات منفی و ناخوشایند ایجاد میکنند و به دنبال آن رفتارهای منفی و نادرست از ما سر میزند و برعکس افکار مثبت، احساسات خوشایند و رفتارهای مثبت را شکل میدهد. بنابراین اگر در ما احساسات و رفتارهایی ناخوشایند وجود دارد، ابتدا باید به سرمنشاء آن یعنی افکار بپردازیم تا بتوانیم با شناخت افکار و نگرشها، احساسات و رفتارهای ناخوشایند را تغییر دهیم.
برای اینکه خودمان را خوب بشناسیم، لازم است خود را از نظر جسمی، روحی و از نظر دیگران مورد بررسی قرار دهیم.
خودشناسی یا خودآگاهی جسمانی به معنی شناخت کامل ویژگیهای جسمانی است. سادهترین کار، قرار گرفتن در مقابل یک آینه بزرگ است. در این آینه میتوانید همه ابعاد جسمی خود را با دقت مشاهده کنید، اینکه موها و پوست شما چه رنگی است؟ قد شما چقدر است؟ چاقید یا لاغر؟ چگونه لباس میپوشید؟ وضع دندانهایتان چگونه است و... پاسخ دقیق به همه این سوالات میتواند شما را با ویژگیهای جسمانیتان آشنا کند. بعد از آشنایی با ویژگیهای جسمی، ممکن است برخی از ویژگیهای جسمی خود را دوست نداشته باشید مثلا رنگ موهای خود را نپسندید یا از قد خود راضی نباشید.
حال باید به این نکته توجه کنید که آیا ویژگیهای ناخوشایند جسمانیتان قابل تغییرند یا غیرقابل تغییر؟ مثلا رنگ موها یک مشکل قابل تغییر است و شما میتوانید آن را تغییر دهید تا به رنگ دلخواه برسید، ولی نارضایتی از قد یک ویژگی غیرقابل تغییر است. شما میتوانید فهرستی از ویژگیهای جسمانی خوشایند و ناخوشایند خود تهیه کنید و سپس قابل تغییر بودن یا غیرقابل تغییر بودن آنها را مشخص کنید. مرحله بعدی، تغییر ویژگیهای قابل تغییر و پذیرفتن ویژگیهای غیرقابل تغییر است. به یاد داشته باشید که داشتن افکار منفی در مورد ویژگیهای جسمی به احساسات منفی و رفتارهای نادرست منجر میشود. مثلا ممکن است شما قد کوتاهی داشته باشید و بخواهید ورزش والیبال را انتخاب کنید. در این صورت کوتاهی قد برای شما نوعی فکر منفی ایجاد میکند و در شما احساس غم و اندوه و گاه حسرت ایجاد کرده ، سبب میشود در بسیاری از جمعها حضور نیابید، ولی اگر به جای این فکر منفی، کوتاهی قد خود را بپذیرید و به ویژگیهای مثبت جسمی خود فکر کنید، احساسی مثبت خواهید داشت. مثلا ممکن است قد کوتاهی داشته باشید ولی چهره خوبی داشته یا از قوای بدنی خوبی برخوردار باشید.
خودتان را چگونه ارزیابی میکنید؟
شما تا چه اندازه با تواناییها و ناتوانیها، ویژگیهای مثبت و منفی، ارزشها و باورهای خود آشنا هستید؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است خودتان را به طور صحیح ارزیابی کنید و همه ویژگیهای مثبت و منفی و تمام تواناییها و ناتوانیهای خود را بشناسید، اما از کجا بدانیم ویژگیهای ما مثبت، منفی یا خنثی هستند؟ معیار تعیین نوع ویژگیها، سود و ضرر فردی و جمعی است. بنابراین ویژگیهای مثبت به ویژگیهایی گفته میشود که هم خود ما و هم دیگران از آن احساس رضایت میکنیم، مانند مهربانی.
ویژگیهای منفی ویژگیهایی است که یا خود فرد یا اطرافیان یا هر دو از آن رضایت نداشته باشند، مانند عصبی بودن یا زود از کوره در رفتن. ویژگیهای خنثی ویژگیهایی هستند که خود فرد از داشتن آن احساس رضایت دارد، ولی در دیگران هم احساس نارضایتی ایجاد نمیکند یا خود فرد از آن ناراضی است، ولی دیگران از آن رضایت دارند مثل بستن ساعت روی دست راست یا مطالعه در نیمه شب. پس ابتدا لازم است فهرستی از این سه نوع ویژگی تهیه کنید. در مراحل بعدی باید با توانمندیها، استعدادها و ناتوانیهای خود آشنا شوید و باورها و ارزشهای خود را کاملا بشناسید و آنها را فهرست کنید.
برای تهیه این فهرست، حیطههایی چون حیطه جسمانی، روانشناختی، عملکرد ذهنی، ارزیابی دیگران از شما، عملکرد روزمره، عملکرد تحصیلی، شغلی، معنوی و دینی را در نظر بگیرید و در این بخشها نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و در نهایت با کوشش و تمرین، نقاط ضعف خود را برطرف کنید و نقــاط مثبت خود را بهبود بخشید.
چگونه از اطرافیان کمک بگیریم؟
ما تا حدود زیادی میتوانیم خود را بشناسیم، اما آیا قادریم تمام ویژگیهای خود را بخوبی درک کنیم و بشناسیم؟ مثلا ممکن است دیگران ما را فردی حساس و استرسی بدانند، در حالی که ما از این ویژگی خود بیخبر باشیم. لازم است از اطرافیان نزدیک خود مثل خانواده و دوستان صمیمی بخواهیم ما را در جهت خودشناسی بهتر یاری کنند. لذا با قاطعیت از آنها بخواهید تا صادقانه نظرشان را در مورد شما به صورت شفاهی یا کتبی بیان کنند. البته شما هم باید به همه نظرات احترام گذاشته و از شنیدن برخی از آنها ناراحت نشوید. مثلا اگر در میان نظراتی که میشنوید، اغلب میگویند شما زود از کوره در میروید، باید برای این ویژگی منفی خود فکری بکنید و آن را به مرور زمان برطرف کنید.
آنچه گفتیم بخشهای مهمی از خودآگاهی است. میتوان گفت رشد ما در مراحل مختلف زندگی در نتیجه شناخت صحیح از خود ایجاد میشود. شناخت خود آنقدر اهمیت دارد حدیث معروف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» از پیامبر اکرم(ص) نیز در همین مورد است. بنابراین میتوان با شناخت عمیق و آشنایی با تمام ابعاد وجودیمان به رشد و کمالی بالنده دست یابیم. اغلب انسانهای موفق در سراسر دنیا، افرادی بودهاند که شناختی دقیق از خود، علایق، استعدادها و توانمندیهای خود داشته و توانستهاند با تمرکز بر تواناییها و استعدادهای خود و تبدیل نقاط ضعف به نقاط قوت، به موفقیت دست یابند. (آزاده سیدمیرزایی جهقی - مشاور خانواده/ضمیمه چاردیواری)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفت و گو با دکتر محمدهادی همایون روند«ظهور» را از آغاز تاریخ تا بازه کنونی بررسی کرده ایم
عزیز حسنویچ، مفتی اعظم کرواسی در گفتوگو با «جامجم»مطرح کرد