دِهانانجا به امید آیندهای بهتر و رسیدن به آرزوهایش، خانه را به مقصد کانادا برای ادامه تحصیل ترک کرد. حین تحصیل در دانشگاه طبق عادتی که از سالها پیش داشت ورزش میکرد؛ هفتهای نبود که او همراه بهترین دوستش به باشگاه بدنسازی نرود. او تمرینهایش را همچنان ادامه داد، اما کمکم احساس کرد با برنامه تمرینی که پیش گرفته است پیشرفت زیادی نمیکند. پاس کردن واحدهای رشته مهندسی برق آنچنان دهانانجای جوان را از خودش غافل کرده بود که دیگر نمیتوانست مثل سابق بموقع سر تمرینهایش حاضر شود. همین مساله باعث شده بود ادامه تمرینهای بدنسازی هیچ سودی جز تلف کردن وقت برای او نداشته باشد.
یک روز در راه بازگشت از باشگاه، دهانانجا به دوستش گفت: «به نظرت نمیتوانیم با چیزهایی که در دانشگاه یاد گرفتهایم کاری کنیم تا ورزش را با دنیای دیجیتال پیوند دهیم؟ آن وقت تمرینهایمان بهتر از این میشود.» همان بینظمی در تمرین باعث شد یک ایده ناب در ذهن دهانانجا شکل بگیرد تا چیزی بسازد که ورزش و سلامت را با دنیای دیجیتال پیوند بزند.
تلاش
دهانانجا مشتاقانه ایدهاش را در یک جلسه دانشگاهی بیان کرد، در حالی که افراد زیادی در آن محل حضور داشتند. پس از به پایان رساندن صحبت هایش یک فرد میانسال که به نظر نمیرسید از استادان دانشگاه باشد، از او سوالهای عجیب و غریبی پرسید. دهانانجا آن مرد را نمیشناخت، اما آنقدر ذوق زده بود که هر چه مرد میپرسید به او پاسخ میداد. مرد به مدت ده دقیقه به پرسشهایش ادامه داد و پس از تمجید از ایده مطرح شده دهانانجا، یکباره بدون هیچ حرف اضافی آنجا را ترک کرد. رفتار عجیب مرد باعث تعجب دهانانجای بیتجربه شده بود تا اینکه یک ایمیل کوتاه و مختصر در روز بعد او را از آن حال نجات داد. در ایمیل نوشته شده بود میخواهم همین امروز با شما ملاقات کنم. آن مرد در سیلیکون ولی کالیفرنیا بود و دهانانجا در دانشگاهش در کانادا. ساعت 6 صبح روز بعد خودش را به نخستین پرواز به مقصد کالیفرنیا رساند. ساعت یک بعدازظهر آنجا بود و دو ساعت بعد یعنی ساعت 3 قرارداد همکاری امضا شده در دستش بود. همه این اتفاقها در حالی افتاد که یک ماه جلوتر فرم استخدام در شرکت اپل را پر کرده بود و یک هفته پیش جواب مثبت را برای آغاز همکاری گرفته بود؛ همان چیزی که از ابتدای مهاجرت آرزویش بود.
پس از بازگشت از سفر، قضیه را با همان دوست صمیمیاش در میان گذاشت که اتفاقا او هم مراحل استخدام در یک شرکت مطرح آی.تی را میگذراند. پیدا کردن یک سرمایهگذار درست و حسابی که خودش به سمت دهانانجا آمده بود، آنچنان شوری در دل این دو جوان ایجاد کرد که یک هفته بعد هر دو با جواب منفی که به کارفرماهای جدیدشان داده بودند، نخستین خشتهای شرکتشان را در سیلیکون ولی آمریکا بنا میکردند، بدون اینکه ذرهای از کرده خود پشیمان باشند.
دهانانجا آنقدر به ایدهاش ایمان داشت که دوست داشت هر طور شده آن را به ثمر برساند، طرحی که نو بودن و بیهمتا بودن آن خطر کار را تا حد زیادی کاهش میداد و این اطمینان خاطر را در دل او ایجاد میکرد که هر طور شده او پیروز خواهد شد. نخستین اقدام او برای ایدهاش انتخاب یک نام مناسب بود. اولین چیزی را که به ذهنش میرسید انتخاب کرد؛ Athos (آتوس). این نام برآمده از دو واژه به معنای ورزشکار و عادات عدهای خاص با معنای تقریبی عادتهای ورزشکاران به دست آمد.
نخستین چالش بر سر راه دهانانجا مشکلات فنی بود که به آن برخوردند. گاهی به این نتیجه میرسیدند که دیگر نمیتوانند این کار را ادامه دهند، اما پس از چند روز تلاش، دوباره از آن مشکل میگذشتند و کار پیش میرفت. دهانانجا معتقد است پیش بردن کسب و کار شخصی مثل راهی است که در دو طرف آن سراسر دیوارهایی بلند احاطه کرده است. بسیار پیش میآید این دیوارها برخورد کنی، ولی باید هر بار خودت را به مسیر بازگردانی و راهت را ادامه بدهی.
خوش اقبالی دهانانجا از داشتن یک سرمایهگذار مطمئن از همان ابتدای کار باعث شد مشکلات او تا حد بسیاری کاهش یابد. عمده مشکلاتی که او با آن روبهرو بود به مسائل فنی و تامین و ساخت قطعات با کیفیت بالا باز میگشت. برای حل مشکل دوم راهی چین شد تا با یک سازنده خوب آشنا شود.
آینده
در ابتدا علاقه شخصی برای عملیکردن یک ایده خام و راه انداختن یک استارت آپ شخصی مشوق اصلی دهانانجا بود، اما اکنون او سرپرستی یک شرکت با 34 پرسنل را به عهده دارد و این احساس مسئولیت، تلاش او را دوچندان میکند.
به نظر دهانانجا، خاص بودن ایده و چالشهایی که بر سر راه آن وجود داشته باعث شده آدمهای خلاق و سختکوشی همراهیاش کنند و جزئی از تیم آتوس شوند. او همچنین قدرت تصمیمگیری و گوش دادن به نظرات تکتک اعضای تیم برای بهتر شدن محصول را در عوض دستوردادن صرف، راز موفقیت اعضای گروه میداند. با این استراتژی مدیریتی، او بر این باور است که هر یک از کارمندانش احساس مسئولیت میکنند و کار را بخشی از وجود خود میدانند. رمز موفقیتش را در آن لحظهای میداند که خود و تیمش به این نتیجه رسیدند که به ایده آتوس به چشم یک محصول موفق نگاه کنند، نه پروژهای که صرفا باید اجرا شود.
نام: دِهانانجا جایالتا (Dhananja Jayalath) تحصیلات: مهندسی برق کشور: هند نام ایده: آتوس (Athos) وبسایت: liveathos.com |
او امیدوار است هر چه زودتر آتوس وارد بازار شده و محصولش به برندی تبدیل شود که هر فردی یکی از آن را در خانهاش داشته باشد. به اعتقاد دهانانجا امروزه ابزار گوناگونی مانند ساعت و دستبندهای هوشمند سلامت در بازار وجود دارد که مردم را به شروع فعالیت ورزشی تشویق میکنند، اما گجتی وجود ندارد فردی که ورزش را شروع کرده یاری کند تا بتواند به کمک آن سلامت و تناسب اندامش را دائم تحت نظر داشته باشد و بهبود بخشد. دهانانجا فکر میکند این همان حلقه گمشدهای است که محصول او میتواند جای خالی آن را پر کند.
آتوس چیست؟
سیستم آتوس از سه بخش تشکیل شده است؛ لباس مخصوص، گیرنده و برنامک. لباس مخصوص آتوس از الیاف معمولی بافته شده که به حسگرهای ویژهای مجهز شده است. این لباس به صورت بالاتنه یا پایین تنه مجزا یا با هم فروخته میشود. با پوشیدن لباس، حسگرها روی تکتک ماهیچههای بدن فرد قرار میگیرند. پس از پوشیدن لباس گیرنده که کر (core) نام دارد، روی بازو یا ران قرار میگیرد. وظیفه گیرنده دریافت دادههای حسگرهای لباس و ارسال آن از طریق بلوتوث کم مصرف به تلفن هوشمند است. تلفن با برنامک ویژه، دادهها را به زبان قابل فهم برای کاربر تبدیل میکند. برنامک اطلاعات مربوط به هر ماهیچه، وضع سلامت و پیشرفت آن طی تمرین را دائم به فرد نشان میدهد و به او گوشزد میکند کدام اندام بدن به تمرین بیشتری نیاز دارد و برای سلامت و تناسب اندام چه کارهایی باید صورت بگیرد. در حقیقت آتوس مثل یک مربی ورزشی میتواند بسیار دقیقتر و علمیتر فعالیت بدنی فرد را مدیریت کند.
رامین فتوت
نظرتان در مورد این ایده چیست؟ پیشنهادها و انتقادهای خود را درباره تلاش این هفته با ما در میان بگذارید. کلیک حرفهای شما را به گوش دِهانانجا جایالتا میرساند. شاید در آینده نه چندان دور یکی از اعضای طرح او شدید. علاوه بر این، کلیک دست افرادی را که توانستهاند ایده دانش بنیان خود در فضای آی.تی را به یک کسب و کار تبدیل کنند به گرمی میفشارد. ما را از شنیدن داستانهای خود محروم نکنید، کلیک بیصبرانه منتظر شماست. (ضمیمه کلیک)
شماره پیامک: 300011226 آدرس ایمیل: Click@jamejamonline.ir
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
جامجم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهمترین چالشهای پیشرو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد
سیدعبدالله صفیالدین، نماینده حزبالله در ایران:
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران: