اکثر قریب به اتفاق مددجویان این مرکز معتاد به شیشه و کراک هستند و متاسفانه بیشترشان هم ایدز و هپاتیت دارند. سنشان هم از 13 تا 70 سال در نوسان است، اما اکثریت با 20 تا 30 سال است.قرار است پس از سپریکردن دوران پاکسازی به آغوش گرم خانوادههایشان بازگردانده شوند، اما اگر خانوادهای وجود خارجی نداشت یا از تحویل گرفتن فرزند سرباز زد، به بهزیستی عودت داده میشوند و احتمالا روز از نو روزی از نو.شب است و زنان مددجو با لباسهای متحدالشکل نو به انتظار شام نشستهاند.
یکی از بهیاران میگوید: شما الان اینها را در بهترین وضع میبینید. بعضیهایشان مشکل عصبی دارند و به قصد کشت یکدیگر را میزنند. اگر هم بعد از ترک، خانوادهای داشته باشند و به دنبالشان بیایند، آنقدر اذیت میکنند که دوباره باز میگردانند.وی در عین حال متذکر میشود اگر هم خانوادهای مثل خود معتاد داشته باشند که به سراغشان برای پخش مواد میآیند و بعد گلایه میکند که هر کس میپرسد کجا کار میکنی، پاسخ میدهم آخر دنیا، اینجا آخر دنیاست.
فریبا بیستوهفت ساله، فرزند طلاق است و معتاد به کراک و شیشه. پدرش دستفروش است. آستین لباسش که بالا میرود، دستش پر است از جای بریدگی چاقو. در زندان خودزنی کرده. از خانه که بیرون زده، با همدستی پسری ماشین میدزدیدهاند؛ پسری که دوستش داشته و دو سال پیش خودکشی کرده است.صادقانه میگوید اگر کسی باشد که زیر پر و بالم را بگیرد و بلندم کند، دوست دارم ترک کنم. رویای زیباتری هم دارد؛ ازدواج و زندگی مشترک. میگوید برای پدر و مادرش مرده است، حتی به دیدنش هم نمیآیند. به پارچه سبزرنگی که به مچ دستش بستهشده نگاه میکنم. میگوید نیت کردهام برای آزادی و شفایم.
معصومه شوهر و دختر کوچکش را در یک تصادف رانندگی از دست داده است. میگوید مستاصل بوده، ناچار شده به صیغهشدن و همان شوهر صیغهایاش بوده که هم باردارش کرده و هم معتاد به کراک. اینجا که آمده، با پریدن از ارتفاع، خود را از بچه خلاص کرده و حالا دوره ترک را میگذراند تا از کراک هم آزاد شود. نهایت آرزویش رفتن به بهزیستی و کارکردن در آنجاست.45 دلشکسته پس از شام و هنگام نماز هر یک به زبانی دست نیاز به درگاه الهی بلند کردهاند و با خدای خود حرف میزنند و شاید همین دلشکستگی و غربت کلید قبول انابت و حاجت باشد. غریبانی از دنیا مانده و زخمخورده که جز خدای خویش مأمن و پناهگاهی ندارند.
معضلی که ریشه در تاریخ دارد
مواد مخدر و مصرف آن در ایران و جهان تاریخچهای طولانی دارد. سابقه آشنایی بشر با خشخاش به حدود 7000 سال پیش بازمیگردد. وجود لوحههای گلی باستانی از تمدنهای آن زمان مؤید این امر است. همچنین استفاده غذایی و دارویی از انواع مواد مخدر در چین و هند و کشورهای دیگر در چند هزار سال پیش نیز مورد تائید قرار گرفته است. در ایران نیز «حسن صباح» مریدانی را در تپههای الموت گرد خود جمع آورده بود که با استفاده از اثرات مستکنندگی حشیش اعمال خارقالعادهای را انجام میدادهاند. بر اساس نوشته مورخان، خواص روانگردان حشیش برای اقوام آریایی شناختهشده بوده و آنان از این ماده در عزاداریهای خود استفاده میکردهاند. خواص تریاک نیز از سوی پزشکانی مانند محمد زکریای رازی و ابوعلی سینا توصیف شده است.
آمارهایی برای دریغ و افسوس
آمار رسمی، جمعیت معتادان در کشور را یک میلیون و 300 هزار نفر اعلام میکند. با این حال تاملی در این آمارهای پراکنده ما را به جمعبندی تاسفآور جمعیت سه تا چهار میلیونی معتادان ایرانی میرساند. آمارها میگوید 50 درصد معتادان ایران متاهل هستند و علاوه بر این روزانه ۶۰۰ نفر در رابطه با مواد مخدر در کشور دستگیر میشوند و ماهانه بیش از ۱۰۰ ایرانی به دلیل سوءمصرف مواد مخدر میمیرند.
روابط عمومی سازمان بهزیستی نیز اعلام کرده که روزانه ۵۰۰ نفر از جوانان کشور معتاد میشوند و بررسی به عمل آمده نشان داده که جمعیت معتادان در ایران هر ۱۰ سال دو برابر شده و خسارتهای ناشی از اعتیاد سالانه به بیش از 1500 میلیارد تومان میرسد.بتازگی نایب رئیس فراکسیون زنان مجلس با نگرانی از افزایش آمار اعتیاد زنان در کشور گفته است که فقط 10 درصد از معتادان کشور را زنان تشکیل میدهند، اما همین آمار به اندک هم خطرآفرین بوده و کانون خانوادهها را تهدید میکند.شهلا میرگلو بیات البته به گفته خودش این درصد را بر مبنای آمارهای قدیمی مربوط به سال ۸۶ ارائه کرده است. فقط طی چهار سال گذشته رشد اعتیاد زنان سه برابر مردان بوده و اگر به همین منوال پیش برود تعداد آنان با مردان معتاد به زودی برابر خواهد شد.
پای یک مرد در میان است
طبق آمارهای مستند، اکثریت قریب به اتفاق زنان معتاد از سوی شوهرانشان و درصد کمی هم از سوی پدران خود آلوده میشوند. در واقع ۹۹ درصد زنان معتاد، خانوادههای معتاد دارند. اعتیاد زنان اکثرا ریشه در بسترهای خانوادگی مغشوش دارد. تحقیقات موسسه ملی مواد مخدر آمریکا (NIDA) نشان میدهد زنان معتاد عمدتا همزمان با اعتیاد از فشار زیاد مشکلات جسمانی و روانی دیگری رنج میبرند. برای مثال میتوان از اختلالات جهاز هاضمه، انواع بیماریهای روانی، اختلال در روابط با دیگران، عزت نفس پایین، بیخیالی و بیتفاوتی و از همه بدتر کاهش یا خلأ ارزشهای اخلاقی و معنوی و مذهبی که زمینهساز قربانیشدن، سوءاستفادههای جنسی، روابط مختل با خانواده، استثمار جنسی و مالی، ابتلا به بیماریهای مقاربتی، بارداریهای غیرمنتظره و مشکلات عدیده در نقش مادری نام برد. یکی از دلایل گرایش زنان به اعتیاد پیروی و تبعیت از مردان هم میتواند باشد.
مراجعه زنان معتاد برای ترک؛ زیر 10 درصد
متاسفانه عموم جامعه اعتیاد را در زنان یک موضوع غیراخلاقی میپندارند تا یک بیماری و همین نگرشهای اجتماعی منفی موجود درباره رفتار غیراخلاقی زنان معتاد مانعی بزرگ در راه درمان اعتیادشان است. در واقع زنان معتاد، هراسان از تقبیح نگاه سخت جامعه به آنان از مراجعه به مراکز ترک پرهیز میکنند. اصولا زنان برای ترک در شرایط آسیبپذیرتری از مردان قرار دارند، زیرا یکی از شرایط ترک، دوربودن فرد از محیطی است که باعث وسوسه و گرایش به مصرف مجدد میشود. در حالی که اکثرا یکی از اطرافیان نزدیک زنان معتاد، مبتلا به اعتیاد است. معمولا زنان معتاد، شوهران معتاد دارند و مراجعه آنها باید همزمان باشد. اگر مردان از مراجعه سر باز زنند، زنان نیز اغلب نمیتوانند به مراکز بازپروری روی بیاورند. آنها بیشتر اوقات برای مراجعه و هزینه درمان به مردان وابستهاند. واقعیت این است که اگر مرد معتاد باشد، ترک برای زن سختتر است. زنان همچنین به دلیل پیشآمادگیهای روانشناختی، خانوادگی و ریسک فاکتورهای خاص نسبت به اعتیاد به مواد مخدر بسیار آسیبپذیرند. به طور تقریبی میتوان گفت مراجعه زنان به مراکز ترک اعتیاد زیر 10 درصد است.
در عین حال، ترک اعتیاد به لحاظ جسمانی برای زنان سختتر است. زنان از نظر روحی از مردان قویتر و از نظر جسمی ضعیفترند و حتی به مشکلات روحی خود نیز جنبه جسمانی میدهند و از آنجا که مرحله سمزدایی با درد جسمانی زیاد همراه است، بیشتر از مردان امکان بازگشت به چرخه سوءمصرف مواد و بازگشت به مصرف را دارند، اما با این حال خطر عود در آنها کمتر است. زنان اگر درمان شوند امکان بازگشتشان به مصرف بسیار کمتر از مردان است و مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند.
پاک شدهها را به حال خود رها نکنیم
در حالی که اعتیاد به مواد مخدر صنعتی راه بازگشت را برای مبتلایانش بسیار سخت کرده است تا جایی که آمارها نشان میدهد فقط 8 درصد معتادان شیشه بعد از ترک پاک میمانند و بیش از 90 درصدشان دوباره به مصرف روی میآورند، تدارک و احیای شرایط و ملزومات بازگشت این معتادان و بخصوص زنان معتاد به جامعه و زندگی عادی شهروندی شاید نقطه عطفی در درمان اعتیاد باشد. زن معتادی که شرایط سخت ترک و درمان را پشت سرگذاشته و دستکم برای نزدیک به 20 روز پاک مانده است، پس از ترک کمپ درمانی، انبوهی از مشکلات را در پیش روی خود میبیند. معمولا خانوادهای چشم به راه بازگشت او نیست و اگر باشد هم اکثریت اعضایش خود معتاد و وابسته به افیون و بازگشت به چنین خانوادهای برای زنان رهاشده از بند اعتیاد، در حکم از چاله به در آمدن و در چاه افتادن است. از سوی دیگر، این زنان پس از بازگشت به جامعه برای معیشت و گذران زندگی هم با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند. به نظر میرسد اشتغال، حلقه مفقوده و فاکتور حیاتی فراموش شده در بازپروری زنان معتاد و هدایتشان به سمت یک زندگی سالم باشد. جای تعجب ندارد زن جوانی که بدون پشتوانه و پشتیبانی باید به خانوادهای بازگردد ـ البته اگر خانوادهای وجود داشته باشد ـ که اکثر اعضایش اهل بخیه هستند و از سوی دیگر در تامین نیازهای حداقلی زندگی دچار مشکلات و چالشهای اساسی است، پس از مدتی دوباره از در اشتباهات گذشته وارد شده و از سر ناچاری خود را در معرض انواع و اقسام ناهنجاریها و ضداخلاقیهای اجتماعی قرار میدهد. جمله «معتاد بیمار است، نه مجرم» شاید دیگر تکراری و نخنما شده به نظر برسد، اما واقعیتی است غیرقابل انکار، خاصه برای زنان معتاد که اکثرا خود قربانی شرایط سخت زندگی و نامرادیهای روزگارند.(محسن محمدی /جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد