اول کمی از اتفاقات این سفر را برایتان نقل خواهم کرد، شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
بعد از رسیدن به مقصد و رفتن به هتل، هنوز تکلیف اتاقها مشخص نشده بود که تکتک تلفنهای همراه مسافران از جیبشان بیرون آمد. تنها سوال مطرح در آن جمع این بود که رمز ورود به اینترنت آن هتل چیست و چون هنوز شماره اتاق نداشتیم، وصل شدن به اینترنت دچار مشکل شده بود. مگر میشد دو ساعت تمام را بدون اینترنت سپری کرد؟ برایم این سوال پیش آمد که همه این مسافران ایمیل ضروری کاری یا یک تحقیق حیاتی اینترتنی و... دارند که این گونه بیتاب داشتن وای- فای هستند؟ اما خیلی طول نکشید تا به جواب رسیدم. همه میگفتند میخواهیم با وایبر به خانوادهمان خبر دهیم به سلامت رسیدهایم، میخواهیم عکسهای داخل فرودگاه و هتل را برای آنها بفرستیم. پس باز هم سر و کله وایبر پیدا شده بود. من که در این سفر تصیم گرفته بودم، اصلا از وایبر و امثال آن هم استفاده نکنم، بدون توجه به جو موجود، در مقابل وسوسه شدید گرفتن کلمه عبور از دیگران مقابله میکردم. شب اول بدون وایبر بخوبی و خوشی تمام شد.
کمکم داشتم به موضوع اعتیاد وایبری بدبین میشدم که استخواندردم شروع شد. تصور پیامهای خوانده نشده در گروههای مختلفی که عضو هستم، آزارم میداد. سعی کردم از مسکن توجه به طبیعت و لذت بردن از سفر کمک بگیرم، اما چشمتان روز بد نبیند، فردای آن روز که قرار بود با تور به گردش برویم، به محض سوار شدن به اتوبوس، دیدن کلمه رمز ورود به اینترنت که بالای آینه راننده چشمک میزد، دوباره باعث بدن درد در روح و روان من شد. بخصوص این که تمام مسافران تلفنهای همراه خود را درآورده و وارد دنیای مجازیشان شدند، اما صدای شنیدن زنگ وایبر دیگر چیزی نبود که بتوانم با آن مبارزه کنم. اتوبوس از میان مناظر زیبا میگذشت و چشمان همه در تلفن همراهشان بود. اگر بگویم همه کمی اغراق کردهام، اما جوانترها و نوجوانان گروه از تلفن همراهشان چشم برنمیداشتند.
من تا دو روز توانستم بدون وایبر و مخلفات تازه به دنیا آمدهاش زندگی کنم. بدون رد و بدل کردن اطلاعات و عکس. بدون خواندن جملات زیبا و خندهدار. خدا را شکر هنوز معتاد نشده بودم، اما واقعا اعتیاد به این وسیلهای که هر روز یک شکل جدید از ارتباط را با خود به خانه ما که چه عرض کنم درون کیف و جیب ما میآورد، میتواند سونامی فرهنگی و تربیتی با خسارت بالا را همراه داشته باشد.
وقتی گروه هدف آن بیشتر نوجوانان هستند و جذابیت این وسیله ارتباطی برای نوجوانان بیشتر از نسل بزرگسال است، زنگ خطر جدیتر است. البته بزرگسالان نیز وابستهاش شدهاند، اما یکی از ویژگیهای سن نوجوانی، وابستگیهای افراطی است، برای همین در این دوران پررنگتر نمود پیدا کرده است. باید به طور جدی فکری کرد. همانقدر که دیدن مواد مخدر در دست فرزندان یک خانواده ترسناک خواهد بود، دیدن تلفن همراه و مخلفات آسیبزایش هم باید ایجاد ترس کند. البته مواد مخدر تنها ضرر است و این مخلفات نوظهور تلفن همراه علاوه بر ضرر، فواید غیرقابل انکاری دارد، اما چیزی که مهم است نحوه استفاده از آن است مخصوصا در سن نوجوانی.
روزهای بلوغ علاوه بر بیتابی و نوسانات روحی و عاطفی که با خود به همراه دارد، روزهای سرنوشتساز آینده است. اگر همراه همیشگی ما باشید، به خاطر دارید که در هفتههای قبل از سرقت زمان توسط این امکانات جدید ارتباطی سخن گفتیم، اما این سرقت اگر در دنیای بزرگسالان به زمان برقراری ارتباط حقیقی و عاطفی با هم ضرر میرساند یا اگر روی کار آنها تاثیر منفی دارد، در نوجوانی باعث میشود که فرد آیندهاش را به جذابیت ارتباطات مجازی بفروشد.
چند سال طلایی که فرد باید تواناییهایی برای زندگی و آیندهاش کسب کند، خیلی راحت در حرفهای بیسر و ته معمول میتواند گم شود و از آنجا که رفتار افراطگونه در نوجوانی بیشتر است، اعتیاد به این نوع از ارتباطات هم میتواند قدرت تخریب بیشتری داشته باشد. اعتیاد وایبری خیلی مدرن و خیلی شیک وارد دنیای فرزندانمان میشود و ما چون خودمان هم گرفتارش شدهایم، حساسیت کمتری نشان میدهیم.
نمیتوان با این سونامی ارتباطات جدید مبارزه کرد، اما باید برایش قوانینی گذاشت. برای سن ورود فرزندان به وایبر، واتسآپ، لاین یا هر چیز دیگر باید قوانینی وضع کرد. هر زمان او احساس کرد که باید وارد شبکه اجتماعی خاصی شود یا برنامهای را بر گوشیاش نصب کند نباید این اتفاق بیفتد، البته به طور حتم مخالفت ما اگر بیقاعده باشد به اقدام زیرزمینی در او منجر میشود، پس باید از در دوستی و صحبت منطقی وارد شد.
اصلا یک قدم به عقبتر برویم، این که در چه سنی باید فرزندان تلفن همراه آن هم با امکانات بالا داشته باشند، خود یک موضوع مهم است.
به هر حال هر آسیبی اگر خیلی هم بزرگ باشد، نمیتواند خانواده و فرزندان ما را مورد حمله قرار دهد به شرطی که روابط بین افراد در چاردیواری خانهشان بر آن وسیله جدید ارتباطی غلبه کند. کمبود وقت بسیاری از ما والدین در دنیای واقعی نوجوانان را به سمت دنیای مجازی میکشاند. امروز وایبر، فردا هزار و یک چیز دیگر.
من در این سفر به وعدهای که با خود داشتم عمل کردم، چند روز بدون ارتباطات مجازی از هر نوع فکر کنم حالا که این نوشتار را مینویسم پاک پاک شده باشم. یک مسافر که باید دقت کند فردا ابزار دیگری با جذابیتهای دیگر خواهد آمد، پس فقط استفادهاش را بکند و برود. نماند و گرفتار شود که زندگی و زیباییهایش را از دست خواهد داد.
گروه ما بعد از سفر چند ساعتی در فرودگاه منتظر ماند، همه توانستند بسادگی از اینترنت فرودگاه استفاده کنند و شاید تنها من کنار پنجره قدی سالن انتظار، برخاستن زیبای هواپیماها را نزدیک طلوع خورشید نگاه میکردم و با خود زمزمه میکردم: به کجا خواهیم رفت؟ (ضمیمه چاردیواری)
ندا داوودی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد