به گفته اهل فن، جلوههای ویژه امروزی محصولات تلویزیونی و سینمایی به هیچ وجه قابل مقایسه با این رشته در دهههای گذشته نیست. از دهه 90 میلادی به این سو، جلوههای ویژه کامپیوتری که با نام اختصاری CGI شناخته میشود، ناممکنهایی را جلوی چشم تماشاگران سینما و تلویزیون به ممکن تبدیل کرده که هیچ وقت تصور آن نمیرفت. تکنیک CGI به فیلمسازان امکان کنترل بیشتر و وسیعتر روی کارشان و خلق ناممکنها را داده است. در عین حال، بهرهگیری از جلوههای ویژه کامپیوتری، خطر کمتری هم برای مسئولان جلوههای ویژه دارد و ایمنی کار را تا حد زیادی افزایش داده است. اگر روزگاری جلوههای ویژه محدود به خلق باد، باران، برف و مه میشد، این روزها حیوانات ماقبل تاریخ دوباره زنده شده و در خیابانهای شهرهای بزرگ رفت و آمد میکنند.
منبع اولیه
رسانههای گروهی از اسکار رجلاندر بهعنوان کسی اسم میبرند که سال 1856 اولین حقه تصویری دنیا را خلق کرد. او با درهم آمیختن 30 نگاتیو، یک تصویر واحد درست کرد. درهم آمیختن این تعداد نگاتیو باعث خلق یک عکس تازه شد که در عالم واقعیت چنین عکسی هیچ وقت گرفته نشده بود. سال 1895 آلفرد کلارک دست به خلق چیزی زد که از آن به عنوان اولین جلوه ویژه تصویر متحرک یاد میشود. او هنگام فیلمبرداری از مری، ملکه اسکاتلند، از بازیگری استفاده کرد که در لباس ملکه ظاهر شد. البته این حقه به دنیای نمایش و سینما ارتباطی نداشت و به همین دلیل شاید در خاطره کسی نمانده باشد. دوستداران دنیای سرگرمی و نمایش زمانی که بحث جلوههای ویژه مطرح میشود، بلافاصله به یاد ژرژ مهلیس، شعبدهباز فرانسوی میافتند که سر از دنیای سینما درآورد و فیلمهای معروفی را کارگردانی کرد. مهلیس هم از همان شیوه کاری آلفرد کلارک یعنی Stop Trick بهره گرفت. تحلیلگران سینمایی مینویسند او به صورت اتفاقی موفق به کشف این موضوع شد و از آن استفاده خوبی در فیلمهایش کرد. نقل است دوربین فیلمبرداری او هنگام کار در یکی از خیابانهای شهر پاریس خاموش میشود و مدتی بعد دوباره به کار میافتد. زمانی که او این فیلم را تماشا میکند، متوجه میشود جهش ناگهانی تصویر، باعث خلق دو صحنه متفاوت از خیابان و نوع رفت و آمد مردم عادی شده است. او در حدود 500 فیلم کوتاهی که سال 1914 ساخت، از این تکنیک بهره زیادی گرفت. تلفیق چند صحنه با هم و دیزالو برای اولینبار توسط مهلیس در این فیلمها به کار گرفته شدند. بهرهگیری از این شیوه و حقهها بود که نام مهلیس را به عنوان جادوگر سینما مطرح کرد. مشهورترین فیلم او که سال 1902 با الهام از قصه «از زمین تا ماه» ژول ورن ساخته شد، تلفیقی از سینمای زنده و انیمیشن است.
با رونق گرفتن فعالیتهای سینمایی، جلوههای ویژه هم به صورت یکی از عناصر اصلی فیلمهای سینمایی درآمد. در دو دهه 20 و 30 میلادی، جلوههای ویژه رشد خوبی کرد و توسط صنعت سینما احیا شد. در آن دوران، جلوهها اکثرا جلوی دوربین فیلمبرداری خلق میشد. بتدریج استفاده از پرده آبی مد شد. این پرده شامل یک پسزمینه رنگآمیزی شده در استودیوهای فیلمسازی میشد که بازیگران جلوی آن به ایفای نقش میپرداختند. فیلمسازانی مثل فریتز لانگ در درام علمی ـ تخیلی «متروپولیس» نوع تازهای از جلوههای ویژه را مورد استفاده قرار دادند.
شکوفایی علمی ـ تخیلی
در دهههای 50 و 60 میلادی و با رونق گرفتن ژانر علمی ـ تخیلی، جلوههای ویژه وارد دوران و مرحله تازهای شد. «2001: یک اودیسه فضایی» (1968) شکل جدیدی از هنر جلوههای ویژه را به نمایش گذاشت و حتی نوع فیلمبرداری هم با به نمایش گذاشتن عمق میدان به کمک جلوههای ویژه آمد. داگلاس ترومبل که جزو مسئولان اصلی جلوههای ویژه این فیلم کلاسیک بود، تکنیکهای جدیدی را در همکاری خود با فیلمهای سینمایی مورد استفاده قرار داد که مثال زدنی است. مشکلات اقتصادی کمپانیهای فیلمسازی اوایل دهه 70 میلادی، باعث شد تا آنها فیلمهای ارزانتری تولید کنند و بالطبع استفاده کمتری از تکنیک جلوههای ویژه، در فیلمهایشان کردند. جورج لوکاس در «جنگهای ستارهای» (1977) فضای تازهای برای فیلمهای فانتزی و علمی ـ تخیلی ترسیم کرد و به شکل تازهای از جلوههای ویژه بهره گرفت. از آن زمان به بعد، یک سری از محصولات سینمایی در استفاده از جلوههای ویژه راه اغراق را در پیش گرفتند، اما استیون اسپیلبرگ در فیلمهای «آروارههای کوسه» (1975) و «برخورد نزدیک از نوع سوم» (1977) استفاده درست و مقبولی از جلوههای ویژه کرد و نشان داد درصورت استفاده بجا از این فن، میتوان صحنههایی طبیعی روی پرده سینما خلق کرد.
ورود رایانه
ساخت فیلمهایی مثل «پارک ژوراسیک»، «ترمیناتور» و حتی انیمیشنی چون «داستان اسباببازی» فقط به مدد تکنیکهای رایانهای و دیجیتالی است. انقلابی که فناوری دیجیتال به راه انداخت، باعث خلق صحنههایی شده که پیشگامان هنر سرگرمی آنها را در دورترین رویاها و تصورات خود هم نمیدیدند و فناوری CGI کمک کرد تا قصههای مصور بتمن، سوپرمن و اسپایدرمن راه خود را روی پرده سینما پیدا کند و حتی فیلمی مثل «آواتار» ساخته شود. اکنون جلوههای ویژه در تمام مراحل تولید فیلم (پیشتولید، دوران فیلمبرداری و پستولید) مورد استفاده فیلمسازان قرار میگیرد. البته هنوز هم کار اصلی مسئولان جلوههای ویژه، فیلمها و سریالها در زمان پس از فیلمبرداری و در اتاق تدوین است، اما این مسئولان در دوران فیلمبرداری هم حضور فعالی دارند و کاملا در جریان کار تولید و فیلمبرداری هستند. آنها همکاری نزدیکی با فیلمسازان داشته و همیشه در حال مذاکره و دادن مشاورههای ضروری هستند.
تلویزیون و جلوههای ویژه
رسانه تلویزیون برخلاف صنعت سینما، هیچ وقت استفاده کاملی از جلوههای ویژه نکرده و بهرهگیری آن از این شیوه کاری محدودتر و کوچکتر بوده است. علت اصلی امر هم کوچکتر و محدودتر بودن این رسانه در مقایسه با صنعت سینماست. جلوههای ویژه در هر شکل و شمایلی که باشد، همیشه هزینه زیادی را به تهیهکنندگان تحمیل میکند. تهیهکنندگان به امید فروش بالاتر، ابایی از پول خرجکردن ندارند، اما رسانه تلویزیون که چشم به گیشه فروش ندارد، باید مراقب نوع خرجکردن خود باشد. هنرمندان تلویزیونی از جلوههای ویژه در مجموعههای اکشن و علمی ـ تخیلیشان بهره میگیرند.
در این بین سهم مجموعههای اکشن بیشتر است و تاریخ فعالیتهای رسانه تلویزیون نشان میدهد که تولید مجموعههای علمی ـ تخیلی کم و اندک بوده است. در مجموعههای اکشن، صحنههای تعقیب و گریز و انفجارهای گوناگون نقش اصلی را دارد و تلویزیون متخصص خلق واقعی این نوع صحنههاست. «در هشدار برای کبری 11» به بهترین شکل از جلوههای ویژه استفاده شده است. کار مسئولان جلوههای ویژه این مجموعه با کار هنرمندان فیلمهای سطح بالای هالیوودی همچون «اسلحه مرگبار» مقایسه میشود. در مجموعه موفق کلاسیک «سفرهای ستارهای» (در ایران: پیشتازان فضا) جلوههای ویژه در کنار قصه و بازیگران آن، به صورت یکی از شخصیتهای اصلی درآمد و تماشاگران زیادی را جذب کرد. مجموعه قدیمی و پربیننده «ماموریت غیرممکن» (در ایران: بالاتر از خطر) از نوع تازهای از جلوههای ویژه استفاده کرد. حرف اصلی را در قصه این مجموعه، تغییر چهره بازیگران اصلی آن تشکیل میداد. در هر اپیزود مجموعه، شخصیتهای اصلی آن با زدن نقابی بر صورت در قالب شخصیتهای منفی فرو میرفتند تا بتوانند ماموریت خود را به انجام برسانند. هیجان تماشاگران تلویزیونی زمانی بود که این شخصیتها نقاب پلاستیکی را از روی صورت خود برمیداشتند. هنرمندان تلویزیونی هم همراه با پیشرفت هنر جلوههای ویژه، خود را با شکل تازه این فن هماهنگ کردهاند. ولی هنوز هم سادگی حرف اول و اصلی را در محصولات قاب کوچک میزند و جلوههای ویژه نتوانسته نقش یک عنصر حیاتی را در کارهای این رسانه بازی کند. هنوز هم محبوبترین و پربینندهترین مجموعههای تلویزیونی (همچون «فرار از زندان» و «لاست») کارهایی است که داستان و پیچ و خمهای آن، در آنها حرف اصلی را میزند و جلوههای ویژه حضور کمرنگی در آنها دارد.
مترجم: کیکاووس زیاری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد