جام جم سرا به نقل از تبیان: اگر همه رابطه هائی که یک فرد از کودکی تا بزرگسالی با دیگران برقرار میکند، در نظر مجسم کنیم، اثر آنها را بر ترقی و تکامل او روشنتر میبینیم و تردید نمیکنیم که این داد و ستدهای انسانی در ایجاد شادی و پیروزی یا غم و بازماندگی فرد و اجتماع، نقشی بزرگ و اساسی به عهده دارند.
اثر و اهمیت رابطه و آگاهی از اینکه کیفیت رابطههای هر کس، کیفیت زندگی او را تعیین میکند، ما را مشتاق میسازد که بدانیم رابطه سالم، و سازنده، چه ویژگی هائی دارد. علاقهمندی ما به خانواده همسر و اقوام و نزدیکان و مخصوصاً ترس از جدائیهای ناخواسته، این دانش را ضروریتر میسازد. داشتن این آگاهی ضروری است چون میدانیم که با به کارگیری آن بهتر میتوانیم با مردم و افرادی که دوستشان داریم، ارتباط مطلوب و ثمربخش برقرار سازیم.
۱- آگاهی از هدفها
افرادی که با یکدیگر رابطه سالم و سازنده دارند، از هدفهای رابطه خود با دیگران، کاملاً مطلع هستند. این افراد به بلوغ فکری لازم رسیده و دریافتهاند که هیچ کس با دیگری رابطهای برقرار نمیکند، مگر اینکه بخواهد به سودی برسد، این سود میتواند مادی، معنوی یا مجموعهای از هر دو باشد.
افراد قبل از ازدواج فکر میکنند هر که هستند و هر چه که باشند، زندگیشان به تنهائی کامل نیست، بنابراین فردی را برگزیده و با او ازدواج میکنند تا با ایجاد زندگی مشترک به تکاملی بهتر دست یابند. هدف کلی و انتظار ضمنی همسران، این است که زندگی مشترکشان به مراتب رضایت بخشتر از زندگی مجردی آنها باشد. بنابراین به صورت مداوم، کیفیت دو دوره را با هم میسنجند تا هم خود شاهد رضایت بیشتر بوده و هم همسر خویش را به رضایت آرزو شده برسانند.
آنها بنا به هدف کلی که دارند، پیوسته میکوشند تا در هر شرایطی برای سلامت، خشنودی، شادی و سربلندی همسر برگزیده، یا فرد برتر زندگی خود، تلاش کنند و با او به استقبال آینده بروند.
نکته مهم
خیلی از جوانان که به تازگی ازدواج کردهاند باید بدانند که ازدواج هدف اصلی زندگی نیست؛ بلکه وسیلهٔ کارآمد و موثری است که به کمک آن میتوان به اهداف رسید. کسانی که تصور میکنند هدف آنها ازدواج کردن است، مخصوصا دختر خانمهای کم سن و سال، همین که چند هفته از ازدواج آنها گذشت و شور و شوقشان خوابید و همسرشان مجبور شد تا دیر وقت برای اداره زندگی کار و فعالیت داشته باشد، به یکباره افسرده شده و کاخ آمال و آرزوهایشان را ویران میبینند و برخی دیگر توقع زیادی از همسر پیدا میکنند، البته نه توقع مالی، توقع رفتاری، مثلا اینکه هر شب برای آنها گل بخرد، همیشه نقش یک عاشق را بازی کند و...
شما باید در زندگی اهداف بهتری داشته باشید، کسب مدارج عالی در تحصیل، کار کردن در یک گرایش خاص، سود رسانی به خلق خدا و...
زن و شوهر موفق هر یک هدف خود را آگاهانه و با بصیرت انتخاب میکنند و تمامی راههای رسیدن به آن اهداف را بررسی میکنند و با مشارکت و تحلیل راه حلها، بهترین و مناسبترین و کوتاهترین راه را بر میگزینند.
آنان در صورت مواجه با موانع احتمالی که از رسیدن به هدفها دورشان میسازد، نهراسیده و با بررسی مشکل، مانع یا موانع موجود را مرتفع میسازند. آنها میدانند که رسیدن به اهداف زندگی، همواره فراز و نشیبهایی دارد که بایستی با تفکر و بهرهمندی از مجموعه تواناییهای موجود خانوادهها، به درستی از تنگناها، به سلامت عبور کنند. همسرتان را از اهدافتان آگاه کنید و از اهداف او هم بپرسید و در رسیدن به اهدافتان، پشت یکدیگر باشید.
۲- اعتماد
هر نوع رابطهای برای ادامه یافتن باید از درجهای از اعتماد برخوردار باشد و طرفین رابطه باید قابل اعتماد بودن خودشان را در عمل نشان دهند. هیچ چیز مثل اعتماد، ادامه رابطه را تضمین نمیکند، هر چه رابطه سالمتر باشد، میزان اعتماد افراد در آن رابطه نسبت به یکدیگر، بیشتر است و هر چه افراد در رابطهای ریشه بدوانند، احتمال سلامت آن رابطه را افزایش میدهند.
معمولاً همسران به دلیل اعتماد فراوان به یکدیگر، از همه اسرار، اطلاعات و خوبی و بدهای یکدیگر باخبرند. باید به یاد داشت اگر چه اعتماد بهترین راه اثبات عشق و دوستی است، سوءاستفاده از آن موجب سستی ارتباط و فقدان آن سبب گسستن آن میشود.
در داشتن اعتماد نیز باید تعادل داشت زیرا که اعتماد مطلق میتواند به فریب خوردن و کم اعتمادی میتواند به زجر کشیدن، منجر شود. در این رابطه، اصل اساسی، اعتماد عملی است و صحبت از اعتماد که جنبه شعاری داشته باشد، به بهبود روابط و سلامت آن کمک نمیکند. نکته مهم اینکه هیچوقت حتی نزدیک کاری نشوید که اعتماد همسرتان نسبت به شما کم شود، اعتماد چیزی نیست که به راحتی به دست آید.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد