جام جم سرا: هنوز هم نوع نگاه بسیاری از مردم نسبت به بیماران مبتلا به ایدز، نگاهی فراتر از یک بیمار است. خیلیها همچنان به این بیماری با نگاهی ترسناک و رازآلود نگاه میکنند و حتی گاهی مبتلایان این بیماری را شماتت میکنند، در حالی که یک بیمار مبتلا به ویروس اچ.آی.وی به هر دلیلی هم که به این بیماری مبتلا شده باشد، یک بیمار است که به حمایتهای اجتماعی گسترده نیاز دارد. تبعیض در ارائه خدمات به این بیماران و رها کردن مبتلایان ناشناخته در جامعه، فقط بخش کوچکی از مشکلات ایدز در جامعه ایران است و در این شرایط اصلا دور از انتظار نیست که در سالهای آینده نیز تعداد این گروه از بیماران افزایش پیدا کند.
دکتر فرداد درودی، مدیر کشوری دفتر برنامه مشترک سازمان ملل در زمینه ایدز نیز به همین موضوع تاکید دارد و معتقد است که اگر کشور ما در زمینه مقابله با ایدز با روند فعلی حرکت کند، آمار مبتلایان به ویروس اچ.آی.وی در سالهای آینده افزایش پیدا میکند.
البته او تاکید میکند که در ایران، ظرفیتهای خوبی وجود دارد که تا سال 2020 آمار مبتلایان به این بیماری کاهش چشمگیری داشته باشد و حتی تا سال 2030 نیز آمار مبتلایان جدید به ایدز در ایران به صفر نزدیک شود، البته به شرطی که بیماریابی و درمان همه بیماران مبتلا به ایدز در اولویت قرار بگیرد. به مناسبت روز جهانی ایدز، گفتوگویی با نماینده سازمان ملل در ایران در امور مرتبط با ایدز انجام دادهایم که درپی میآید.
حدود سه دهه قبل، بیش از هزار شهروند ایرانی که بیماری ایدز نداشتند، به دلیل انتقال خون آلوده به ویروس اچ . آی . وی مبتلا شدند. اول از همه میخواهم بدون ملاحظات سیاسی پاسخ بدهید که شما به عنوان یک ناظر جهانی در امور مرتبط با ایدز در ایران، چقدر این احتمال را میدهید که دوباره یک شهروند ایرانی به دلیل انتقال خون آلوده به ایدز مبتلا بشود؟
بعید میدانم دیگر چنین اتفاقی تکرار شود، چون وضع انتقال خون در ایران و کیفیت آن بهبود پیدا کرده و احتمال تکرار آن اشتباه بعید است. پس از آن اتفاق هم دیگر مورد مشابهی از این خطاها وجود نداشته است.
آمارها درباره تعداد مبتلایان به ایدز در ایران ، تطابق چندانی با یکدیگر ندارد. شما فکر میکنید آمار واقعی چقدر باشد؟
ما آمار واقعی و غیرواقعی نداریم، ما بیماران تخمینی و بیماران ثبتشده داریم. به طور کلی برای اینکه بخواهید برای کنترل و درمان هر بیماری برنامهریزی کنید، باید تعداد بیماران درگیر آن بیماری را بدانید، اما برای مبتلایان اچ.آی.وی، یک مدل ریاضی مخصوص از سوی برنامه مشترک سازمان ملل در زمینه ایدز و با همکاری سازمان جهانی بهداشت معرفی شده است. براساس این مدل ریاضی و براساس آمار تخمینی حدود 80 هزار بیمار مبتلا به ایدز در کشور داریم، اما براساس سیستم پایش و رصد ایران که از حدود 15 سال پیش آغاز شده، حدود 27 هزار بیمار مبتلا به ایدز در ایران ثبت شده است که حدود 5000 نفر از آنها هم فوت کردهاند.
فاصله بین این 80 هزار بیمار تخمینی و 27 هزار بیمار ثبتشده، افرادی هستند که شناسایی نشدهاند و حتی احتمال دارد از بیماری خود خبر نداشته باشند.
این آمار تخمینی از تعداد بیماران ایرانی که عنوان کردید، در مقایسه با متوسط آمارهای جهانی چه وضعی دارد؟
در برخی کشورهای جهان، اپیدمی ایدز گسترده شده و آمار مبتلایانشان از ما بیشتر است و ما به نسبت آنها وضع بهتری داریم، اما در برخی کشورها هم اچ.آی.وی متمرکز و بین گروههای خاص با رفتار پرخطر بیشتر است که ما در زمره این کشورها قرار داریم، مثل معتادان تزریقی که شیوع این بیماری در آنها بالاتر از دیگر گروههای جامعه است.
اما اگر از من بپرسید آیا این 80 هزار بیمار، کم است یا زیاد، میگویم یک نفرش هم زیاد است. بعضی بیماریها وقتی گسترده شوند، اثر آن در جامعه به چشم میآید. مثلا فرض کنید یکباره ده میلیون نفر به سرماخوردگی مبتلا شوند، درست است که سرماخوردگی کشنده نیست ولی شما حساب کنید تعداد کارمندانی را که باید به دلیل سرماخوردگی مرخصی بگیرند.
اما در مورد ویروس اچ.آی.وی، به این دلیل که واکسن و درمان قطعی ندارد و میتواند بیماری پخش شود ـ همانطور که میتواند کنترل شود ـ بنابراین وقتی حتی یک مورد جدید مبتلا به اچ.آی.وی داریم، یعنی در زمینه پیشگیری ضعیف عمل کردهایم.
آیا درست است که گفته میشود موج جدید انتقال ایدز در ایران شروع شده است؟ یعنی پس از موج اول انتقال ایدز از طریق خونهای آلوده و پس از آن از راه تزریق مشترک در بین معتادان و موج سوم انتقال ویروس از طریق رابطه جنسی، حالا موج جدیدی شروع شده که درواقع، ترکیبی از دو موج گذشته است؛ طوری که حالا معتادان تزریقی از طریق رابطه جنسی، بیماری را منتقل میکنند.
در فرآیند تکمیل یک اپیدمی چنین اتفاقهایی رخ میدهد. مثلا در گذشته، نمای ایدز در ایران، بیشتر مردانه و انتقال هم از طریق اعتیاد تزریقی بود، اما حالا کمکم موارد جنسی و تعداد مبتلایان زن هم در حال افزایش است.
البته ما اسم موج را روی تغییرات اپیدمی نمیگذاریم و این اصطلاح بیشتر یک واژه رسانهای است، اما باید مراقب باشیم که همین کلمه موج ممکن است این مفهوم را به ذهن منتقل کند که موجی در گذشته بوده که آمده و تمام شده است، اما واقعیت این است که اگر مراقب نباشیم، همان موج دوباره برمیگردد و اتفاقا بدتر هم برمیگردد. یعنی جدای از اینکه باید با برنامههای کاهش آسیب، روشهای مقابله با انتقال از طریق اعتیاد تزریقی را حفظ کنیم و خدماتمان را از بعد کمی و کیفی گسترش دهیم، همچنین نیاز است که با موارد ابتلا از طریق جنسی هم مقابله کنیم.
پس این موج جدید صحت دارد؟
اگر منظور از این موج این است که موارد ابتلا از طریق جنسی افزایش پیدا کرده است و در این بین، معتادان تزریقی نیز یکی از عاملان مهم این انتقال باشند، با چنین تعریفی این حرف درست است.
پس با این حساب، باید انتظار داشته باشیم تعداد زنان مبتلا به ایدز هم در ایران افزایش پیدا کند و دیگر این بیماری از آن چهره مردانهاش خارج شود، چون افزایش انتقال از طریق جنسی بهطور مستقیم زنان را تهدید خواهد کرد.
بله، متاسفانه الان حدود یک سوم موارد جدید ابتلا مربوط به خانمهاست و حتی موارد ثبت شده هم همین را تائید میکند، در حالی که در گذشته این بیماری در ایران، سیمایی مردانه داشت.
چرا تعداد زنان مبتلا به ایدز در ایران افزایش پیدا کرده است؟
چند احتمال وجود دارد؛ یک احتمال این است که مراکز دیدهور و سیستم پایش بیماری در ایران، بیشتر از قبل خانمها را رصد میکنند یا خانمها به دلیل کاهش انگ در جامعه، بیشتر به مراکز درمانی مراجعه کردهاند یا اینکه احتمال دارد اپیدمی ایدز در ایران به صورت کلاسیکی که در جهان وجود دارد، نزدیک میشود. البته همه این موارد را مطالعات باید تعیین کند، اما چون مطالعه دقیقی نشده است، نمیتوانیم با قطعیت درباره دلیل اصلیاش حرف بزنیم.
در مورد دلیل سوم بگویید. چرا فکر میکنید احتمال دارد کشور ما به سمت اپیدمی ایدزی که در برخی کشورهای جهان مرسوم است، نزدیک شده باشد؟
اپیدمی کلاسیک ایدز در کل دنیا به این شکل است که 50 درصد مبتلایان ایدز، مرد هستند و 50 درصد مبتلایان را هم خانمها تشکیل میدهند. برای کشور ما تا چند سال پیش 90 درصد مبتلایان، آقا و فقط 10 درصد خانمها بودند، اما حالا تعداد خانمها افزایش پیدا کرده و در واقع، رفتهرفته شکل کلاسیک اپیدمی را به خود گرفته است.
این شکل اپیدمی، متاثر از روش انتقال ایدز هم هست. یعنی اکنون در دنیا بیشتر موارد انتقال ایدز از طریق جنسی است و به همین دلیل هم معمولا تعداد خانمها و آقایان مبتلا به ایدز برابر است. اما فقط از راه انتقال جنسی ویروس، خانمها به دلیل آناتومی و فیزیولوژی بدنشان آسیبپذیرترند و بیشتر در معرض ابتلا به ایدز از طریق رابطه جنسی هستند. البته این حرف به این معنی نیست که آقایان مصون هستند، ولی در کل، آسیبپذیری خانمها برای انتقال ویروس اچ.آی.وی در رابطه جنسی بیشتر است. البته فعلا عمده راه انتقال ایدز در ایران، کماکان اعتیاد تزریقی، سپس رابطه جنسی و در نهایت انتقال از طریق مادر به کودک است.
این تغییر شکل اپیدمی ایدز در ایران که درباره آن صحبت میکنید، چه تاثیراتی میتواند بر روند مقابله با ایدز داشته باشد؟
نکته مهم این تغییر شکل اپیدمی ایدز در ایران این است که خانمها فقط خودشان تنها نیستند و بچهدار میشوند. بنابراین وقتی از عفونت خانمها صحبت میکنیم، درباره عفونت نسل آینده هم حرف میزنیم.
اما الان خوشبختانه پیشرفت علم در زمینه اچ.آی.وی به نقطهای رسیده که میتواند از انتقال این ویروس به جنین جلوگیری کند. یعنی اگر مادری که اچ.آی.وی دارد، در سه ماهه اول بارداری تحتکنترل و درمان باشد، بچه او سالم به دنیا میآید. همین موضوع به ما کمک میکند که دنبال نسلی عاری از اچ.آی.وی باشیم که برخی کشورها به این هدف نزدیک شدهاند. یعنی در این کشورها، دیگر موارد جدید ابتلا به ایدز از سوی کودکان نیست.
وقتی کودکی با اچ.آی.وی به دنیا میآید، ناخودآگاه بار عاطفی سنگینی به خانواده تحمیل میشود.
همچنین امید به زندگی در کودکان مبتلا به ایدز بسیار پایین است، بنابراین شاخص مرگ و میر کودکان در جامعه هم تحتالشعاع قرار میگیرد. در این شرایط ما با میزان بالایی از مرگ و میر کودکان مواجه خواهیم بود.
علاوه بر آن، داروهای این کودکان هم گرانتر و دسترسی به آن سختتر است.
سیستم ایمنی کودکان مبتلا به ایدز نیز بسیار ضعیف است و آنها مستعد سرایت عفونتهای فرصتطلب هستند. از اینرو این اتفاق هم بار مالی سنگین و هم بار اجتماعی و بهداشتی بالایی دارد، در حالی که میتوانیم پیشگیری کنیم و به نقطهای برسیم که کودک یک مادر مبتلا به اچ.آی.وی، سالم به دنیا بیاید. با وجود این من مطمئنم ایران میتواند درصورت تمرکز بیشتر بر امر پیشگیری، تا یکی دو سال آینده به جایی برسد که انتقال از مادر به فرزند به صفر برسد. اما در کل میبینید که اگر شکل اپیدمی عوض شود و زنان بیشتری درگیر ایدز شده و شناسایی نشوند، در نتیجه نسل آینده هم با مشکلات زیادی روبهرو خواهد شد.
آماری از میزان تحصیل و شغل و ازدواج مبتلایان به ایدز در ایران دارید؟
نه، فقط آمار سن، جنس و راه انتقال را داریم، اما آمار دیگری نداریم.
اگر خاطرتان باشد تولید داروی آیمود برای درمان این بیماران، سروصدای زیادی به پا کرد ولی در نهایت، تب آن خوابید. آیا این داروی ساخت داخل که ادعا میشد ایدز را درمان میکند، مورد استفاده بیماران قرار میگیرد؟
من در جریان جزئیات آیمود نیستم. فقط میدانم کارشناسان همان موقع هم اعلام کردند این دارو، ضدویروس اچ.آی.وی نیست بلکه سیستم ایمنی بدن بیمار را تقویت میکند.
وضع درمان این بیماران در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا آنها به درمانهای روز دنیا دسترسی دارند؟
برخی داروهای ضدویروس اچ.آی.وی در کشور تولید میشود و برخی دیگر از سازمان ملل و صندوق جهانی وارد میشود. هر بیماری که به اچ.آی.وی مبتلا میشود، بلافاصله وارد مرحله درمان نمیشود، بلکه باید یک سری شاخصها را داشته باشد تا درمان دریافت کند. مثلا میزان گلبول سفید خونش تا یک حدی پایین آمده باشد که این شاخصهای جهانی هم مدام در حال تغییر است، اما هماکنون این شاخصها به شکلی درآمده که افراد بیشتری تحت درمان قرار میگیرند. یعنی شاخصها را طوری تعریف کردهاند که تعداد بیماران بیشتری بتوانند وارد مرحله درمان شوند. وزارت بهداشت ایران هم این شاخصهای جدید درمانی را قبول کرده است، بنابراین باید تعداد بیماران بیشتری تحت مداوا قرار بگیرند.
اما نکته مهم این که در وهله اول باید مبتلایان بیشتری شناسایی شوند و در صورتی که آن شاخصها را دارند، سریعتر وارد مرحله درمان شوند تا با کاهش ویروس در بدنشان، میزان سرایت در جامعه هم کاهش پیدا کند.
واقعیت این است که سیستم درمانی ما نیاز به تقویت دارد. کلا درمان بیماران مبتلا به اچ.آی.وی در خاورمیانه و شمال آفریقا نیاز به بهبود دارد؛ بهطوریکه ما کمترین میزان پوشش درمانی را در خاورمیانه و شمال آفریقا داریم و فقط حدود 11 درصد در بزرگسالان بیمار، خدمات درمانی میگیرند، چون خیلی از آنها شناسایی نشدهاند.
البته بحث درمان، دو قطب مهم دارد؛ بخش اول به پزشک، مسئولان و افرادی برمیگردد که درمان را ارائه میدهند و بخش دوم هم به خود بیمار برمیگردد که باید درمانهایش را ادامه بدهد، در حالی که بخشی از بیماران، درمان را به دلایلی مثل عوارض جانبی داروها نیمهکاره رها میکنند.
پوشش درمانی این بیماران در کشور ما براساس شاخصهای جدیدی که سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده، بسیار پایین است.
یعنی الان فقط حدود 10 تا 12 درصد مبتلایان به ایدز در ایران که واجد شرایط درمان هستند، درمان میگیرند، اما بسیاری از آن جمعیت 90 درصد باقیمانده، اصلا شناسایی نشدهاند که بخواهند درمان بگیرند.
در حقیقت، اگر با همین روند فعلی جلو برویم، تعداد مبتلایان به ایدز در ایران 100درصد افزایش پیدا میکند، اما اگر اقدامات پیشگیرانه را انجام بدهیم، این ظرفیت در کشور ما وجود دارد که بیماری شکسته شود.
پس به اعتقاد شما مشکل اصلی در نظام درمان بیماران مبتلا به ایدز در ایران، ضعف در بیماریابی است؟
بله. ماجرا این است، تعداد افرادی که تحتدرمان قرار گرفتهاند، پیگیری درمانشان خوب بوده، اما سیستم بیماریابی در ایران مناسب نیست، ولی پیگیری خود بیمار برای تکمیل شدن درمان خوب است.
مشکل کار کجاست؟ آیا باید بیماران را غربالگری کنیم یا بودجه کافی در ایران برای بیماریابی در زمینه ایدز وجود ندارد؟
بیماریابی به برنامهریزی، اعتبار مالی و نیروی انسانی نیاز دارد و البته راه آن غربالگری نیست.
در مورد اچ.آی.وی، ما برنامه جدیدی داریم با عنوان پایان دادن به اچ.آی.وی تا سال 2030 و برای این کار به یکسری برنامه تا پایان سال 2020 نیاز داریم. یعنی برای اینکه به اهداف سال 2030 برسیم، نیاز داریم که سریعتر به یکسری اهدافمان تا سال 2020 برسیم. این پنج سال، پنجره فرصت ماست که اگر بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم، اچ.آی.وی تا سال 2030 کنترل میشود، اما اگر نتوانیم، اچ.آی.وی بزرگتر از دفعه قبل برمیگردد.
برنامه عملیاتی که برای این هدف داریم و ایران هم بخشی از این عملیات است، عبارت است از اینکه در برنامه جهانی «90، 90، 90» میخواهیم تا سال 2020، شرایط بهگونهای شود که 90 درصد افرادی که اچ.آی.وی دارند از بیماری خودشان آگاه باشند، 90 درصد افرادی که نیاز به درمان دارند، تحتدرمان قرار بگیرند و 90 درصد افرادی که تحتدرمان هستند، 90 درصد میزان ویروس در آنها کاهش پیدا کند.
آیا با برنامه پیشگیرانهای که شما عنوان میکنید، کشور ما میتواند به این هدف نائل شود؟
اگر شرایطش فراهم شود، میتوانیم زودتر از سال 2020 به این هدف نزدیک شویم. گرچه مثلا در مورد نوزادان، هر سال کمتر از 20 مورد زن باردار مبتلا به اچ.آی.وی را پیدا میکنیم، آن هم در حالی که باید هزار زن باردار مبتلا پیدا کنیم، ولی با این وجود فکر میکنم با توجه به زیرساختهای مناسب بهداشتی در ایران، میتوانیم دستکم در مورد نوزادان، موارد ابتلای جدید را تا سال 2020 به صفر برسانیم.
اگر براساس رویه فعلی حرکت کنیم چطور؟
اگر ما با همین وضع فعلی پیش برویم، پیشبینیهای علمی این است که این اپیدمی در سطح جهان تا سال 2030 کنترل نمیشود و با شیب پیوستهای میزان موارد جدید ابتلا به اچ.آی.وی و موارد مرگ مبتلایان نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
فقط در صورتی میتوانیم بیماری را تا سال 2030 کنترل کنیم که بتوانیم برنامه 90، 90، 90 را تا سال 2020 اجرا کنیم. در سال 2001 آمار مبتلایان در آن سال بیش از سه میلیون نفر بود، در سال 2013 نیز آمار مبتلایان جدید به اچ . آی . وی، حدود دو میلیون و صد هزار نفر بوده است، اما تا سال 2020 میخواهیم این تعداد به 500 هزار نفر و تا سال 2030 به 200 هزار نفر برسد. اگر چنین اتفاقی بیفتد آنوقت میتوانیم بگوییم که این 200 هزار مورد ابتلا با وجود جمعیت 7.5 میلیاردی جهان، چیزی حدود صفر است.
اگر به این هدف برسیم، علاوه بر اینکه بیماری را کنترل کردهایم، توانستهایم به طور کلی زیرساختهای بهداشتی و دانش خودمان را برای مقابله با بیماریهای نوپدید، ارتقا بدهیم. این یک هدف والاست که باید در ایران هم اجرا شود.
آیا میزان انگ و تبعیض نسبت به بیماران مبتلا به ایدز در ایران کاهش پیدا نکرده است؟
واقعا وضع بهتر شده و باید در این زمینه از همه خبرنگاران و رسانهها تشکر کرد که فرهنگسازی کردهاند.
همچنین باید از خود افراد مبتلا به ایدز هم تشکر کرد که با حضور در سخنرانیها و جلسات مختلف، اطلاعات در مورد بیماری ایدز را در اختیار دیگران قرار میدهند.
اما همچنان تاخیر در ارائه خدمات پزشکی به این بیماران وجود دارد که جامعه پزشکی ما باید بیشتر به این مساله بپردازد. مثلا بیماران مبتلا به اچ.آی.وی وقتی برای انجام عمل جراحی مراجعه میکنند، برخی پزشکان آنها را پذیرش نمیکنند یا با تاخیر پذیرش میکنند. در حالی که ما در طب یک قانون داریم که پزشک باید همواره احتیاط استاندارد را رعایت کند. یعنی پزشک باید با این پیشفرض کار کند که همه بیمارانش مبتلا به اچ.آی.وی و هپاتیت هستند، بنابراین پزشک باید نکات ایمنی و بهداشتی را بهگونهای رعایت کند که بیماری به خودش یا دیگر بیماران، منتقل نشود.
البته ما یک مورد هم گزارش نداشتهایم که کسی بر اثر دندانپزشکی به اچ.آی.وی مبتلا شده باشد، ولی متاسفانه این موضوع بیشتر به صورت قصه تکرار شده است.
بیماران مبتلا به ایدز در ایران، همچنان از نظر اقتصادی و فشار اجتماعی، مشکلاتی را تحمل میکنند. چون هر چه باشد آنها بخشی از درآمدشان را صرف هزینههای درمان میکنند و هر شغلی را هم نمیتوانند انتخاب کنند.
چطور میشود دید آن بخش از جامعه را که هنوز فکر میکند یک فرد مبتلا به ایدز گناهکار است و باید طرد شود، تغییر داد؟
برای رسیدن به این هدف، نقش فعال خود بیمار خیلی مهم است که بتواند با داشتن شغل و خانواده، مثل همه مردم زندگی متعادلی داشته باشد و برای جامعه مفید باشد.
اما برای رفع انگ و تبعیض نسبت به این بیماران، جامعه هم باید از این بیماران حمایت کند. مثلا یک خانم مبتلا به ایدز بتواند بدون ترس از اینکه او را مورد بازخواست قرار دهند و درباره نحوه ابتلایش بپرسند و همچنین بدون آنکه حس کند به او انگ میزنند، بتواند بدون دغدغه به مراکز درمانی برود و درمانش را پیگیری کند. این کار به نفع جامعه هم هست، چون سطح ایدز در جامعه کاهش پیدا میکند.
پاسخ این پرسش موافقان و مخالفان زیادی دارد، میخواهم بدانم از دیدگاه شما آیا یک فرد مبتلا به ایدز باید نوع بیماریاش را مخفی کند یا بدون نگرانی به همه بگوید؟
من و شما نمیتوانیم به این پرسش پاسخ بدهیم. انتخاب با خودشان است، اما توصیه ما این است، در جایی که باید اقدامات پزشکی و جراحی انجام شود، بیماران مبتلا به ایدز، بیماریشان را اعلام کنند که اتفاقا همین کار را هم انجام میدهند.
امین جلالوند / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد