جام جم سرا: صبح امروز متهمان از سوی قاضی حسین پور بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفتند. پزشک جراح در خصوص انگیزه اش از این کار گفت: من با مدیر بیمارستان ضیاییان اختلاف داشتم و کارکنان و پزشکان بیمارستان در جریان اختلافات ما بودند.
وی افزود: من شاهد تخلفاتی در بیمارستان بودم وچندین بار به نهادهای نظارتی بیمارستان گزارش ولی کاش تصمیم عاقلانه تری می گرفتم. من و برادرزاده ام فقط قصد ترساندن مدیر بیمارستان را داشتیم..از کارم پشیمانم و می خواهم مرا ببخشند.
به گزارش جام جم سرا سپس پسر جوان(برادرزاده متهم ) در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: ما اسیدپاش نیستیم . مایع لوله باز کن اسید نیست و فقط قصد ترساندن مدیر بیمارستان راداشتیم، وگرنه چشمان دکتر نابینا می شد.
او افزود: به عمویم علاقه زیادی دارم ولی از او گله هم دارم که چرا مرا قربانی کینه توزی خود کرد و آینده ام را تباه نمود.
در حالی که دکتر سیامند انوری، مدیر بیمارستان ضیاییان که شامگاه شنبه مورد اسیدپاشی قرار گرفته، هنوز از بیمارستان مرخص نشده ، پرونده اسیدپاشی بر روی وی در شعبه پنجم دادسرا در حال رسیدگی است و با تکمیل تحقیقات به دادگاه ارسال می شود.
مسئولان قضایی اظهار می کنند حتی اگر وی از متهمان پرونده رضایت هم بدهد، آنها از جنبه عمومی جرم محاکمه خواهند شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
اما چیزی كه این وسط بوجود آمد رعب و وحشتی است كه در اذهان جامعه شكل گرفته این یك حقیقت غیرقابل انكار است كه در میان دو دوست / خواهر و برادر / هم صنفیان و افراد جامعه حتی زن و شوهر و والدین و فرزند اختلاف نظرهایی بوجود آید و هر روزه گاهی مشاجرات بالا می گیرد
آیا منطقی ترین راه برای حل مسئله و یا بقول این متهمان ترساندن و احقاق حق ؛ اسیدپاشی / چاقو كشی و امثال اینهاست؟؟؟؟؟!!!!!
این اتفاقات روی داده در جامعه از یك منظر تلنگری ست برای خانواده ها تا هوشیار باشند برای تربیت صحیح فرزندان خود و برای متولیان امور فرهنگی جامعه برای ترویج رفتار اخلاق مدارانه در زندگی و از دیگر منظر ترسی پنهان در دلها می نشیند نكند فلانی كه با من مشكل دارد در خیابان ناغافل چاقو فرو كند در بدنم یا اسید بپاشد روی صورتم.....
خدا به كدام كردار ما دلخوش است
عجب صبری خدا دارد................................................................
ای كاش روزی مردم ما آنقدر فهیم میشدند كه به جای اینكه آتش بیار معركه شوند و یك مساله به این كوچكی را تا این حد بزرگ كنند به دنبال حل مسایل مهمتر در زندگیً خودشان بودند