جام جم سرا: صبح، زودتر از همه اهل خانه بیدار میشوند و شب دیرتر از بقیه به رختخواب میروند، با تنی خسته و ذهنی درگیر خیلی چیزها، مثل هر انسان شاغل دیگر که البته حق مرخصی دارد و تعطیلی و دستمزدی که پایان هر ماه به حسابش میآید.
زنان خانهدار اما مرخصی نمیروند، روزهای تعطیل برای آنها روز پرکار است، همه اعضای خانواده به قصد استراحت مینشینند تا او از آنها پذیرایی کند، او هم صبورانه حق میدهد به شوهر و فرزند که بیشتر بخوابند و خدمات بگیرند. با این حال خانهداری در کشور ما جزو مشاغل دستهبندی نمیشود، یعنی با این که زن خانه از صبح تا شب مشغول کار است و دهها خدمت ارائه میدهد، بیکار حساب میشود؛ استدلال هم این است که از فعالیت زن خانهدار پول درنمیآید.
گره کار همینجاست، در این که فعالترین عضو خانه را بیکار میدانیم، آن هم فقط به این دلیل که بهطور مستقیم پولی از خدماتش بهدست نمیآید.
مشکل این است که در تعاریف رسمی، زن خانهدار عبارت است از فردی که شاغل، بیکار (جویای کار) و محصل به حساب نمیآید و جزو افراد غیرفعال جامعه محسوب میشود؛ این طرز تلقی اما بوی بیانصافی میدهد.
کسی که در طول زندگیاش حتی زمانی که پیر و فرتوت شده، بار مسئولیت از دوش نمیاندازد و به خانه و اهلش متعهد میماند، دور از منطق است که عنصری غیرفعال شمرده شود.
بجز این بحثهای عاطفی، این که زنان، این نیمه مهم جهان را در حد نیروهایی بهدرد نخور پایین بیاوریم از منظر اقتصادی نیز قابل بررسی است. هر خدمتی که در خانه ارائه میشود، اگر زن خانه انجامش ندهد اعضای خانواده مجبور میشوند کسانی را به کار بگیرند که پول میگیرند و خدمت ارائه میدهند، پس فعالیت زن در خانه نوعی پسانداز است که البته به چشم نمیآید.
چند سال قبل که مرکز پژوهشهای مجلس به درخواست جمعی از نمایندگان ملت در دوره هفتم مجلس تحقیقی را با مضمون تاثیر کار خانهداری بر اقتصاد ملی انجام داد، به دنبال تبیین همین موضوع بود. در گزارش این مرکز آمد به کارگیری واژه غیرفعال برای زنان خانهدار حایلی است بین این گروه و نظام اقتصادی - اجتماعی، بهگونهای که زنان خانهدار ضمن احساس خلأ در درون خود، از بابت تأثیرگذاری در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز نقشی برای خود نمیبینند.
پس بیعلت نیست که خیلی از مردم ساده از کنار خانهداری رد میشوند و پیشپاافتاده حسابش میکنند، حتی اگر از زن خانهداری بپرسی چه خبر؟ چه میکنی؟ میگوید بیکار، گرفتار روزمرگی که یعنی خودش نیز باور کرده تلاشهایش بیثمر است.
اما این طرز تلقی آفتی است برای شغل خانهداری، چنانچه مرکز پژوهشهای مجلس به قصد دفع این آفت به وضع نامطلوب زنان خانهدار روستایی اشاره کرد تا مردم بدانند اجحاف نسبت به خانهداری، میتواند تا چه مرحلهای پیش برود.
در این گزارش میخوانیم با وجود نقش فعال زنان روستایی در تولیدات کشاورزی به علت ادغام کار با زندگی، همواره مردان روستایی بهعنوان کشاورز و زنان روستایی بهعنوان خانهدار معرفی و شناخته میشوند و در محاسبات آماری نیز جزو جمعیت غیرفعال شمرده میشوند. این در حالی است که زنان در بخش کشاورزی در هر سه مرحله کاشت، داشت و برداشت دخالت دارند و به عنوان کارگران خانوادگی بیمزد مطرح هستند که این امر باعث شده ارزش واقعی مشارکت زنان در تولیدات اقتصادی نمایان نباشد و حتی زنان روستایی فکر کنند همه تلاشهایشان جزو وظایف خانهداری است و ارزشی برای کار خود قائل نباشند.
اینها گرههای کار است که جایگاه خانهداری را به پایینترین حد ممکن تنزل داده، ضمن این که زنان خانهدار را در موضع ضعف قرار داده، بهطوری که خیلی از آنها شرایطشان را با شرایط زنان شاغل مقایسه میکنند و تمایل نشان میدهند که آنها نیز شغلی رسمی داشته باشند.
خانهداری، ارزش افزوده دارد
خانهداری یک جورهایی گرفتار مظلومیت است، چون عدهای پر و بالش میدهند که به جایگاه بالاتری صعود کند، ولی عدهای با برخی حواشی و توصیفات اعتقادی آمیختهاش میکنند تا در همان جایگاهی که ایستاده، بماند؛ مثلا میگویند خانهداری هنر است نه شغل، یا این که کار مقدسی است و همتا ندارد یا این تعبیر که چون خانهداری برخلاف بقیه مشاغل، اجباری نیست و هر زنی به سلیقه خودش در چارچوبی که میپسندد خانه را اداره میکند، نمیتواند شغل باشد.
ولی پژوهشها و مستنداتی در دست است که ثابت میکند خانهداری شغل است، از جمله تحقیقی با عنوان ارزش افزوده کار خانهداری و عوامل موثر در آن که نتایجش سال 90 رسانهای شد.
محور این تحقیق این بود که خانهداری دارای ارزش اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و مشتمل بر فعالیتهایی متنوع که البته پنهان و نامحسوس است. این تحقیق نشان داد که چون نقش خانهداری در اقتصاد و اجتماع تبیین نشده، فعالیت زنان در خانه در حسابرسیها و آمارگیریهای ملی محاسبه نمیشود، در حالی که ارزش افزوده خانهداری را در هر روز، هفته، ماه و سال میتوان محاسبه کرد.
پژوهشگران در این تحقیق ارزش افزوده کار خانهداری را به این روش محاسبه کردند که زمان لازم برای انجام هر فعالیت را در قیمت هر ساعت انجام آن فعالیت ضرب کردند و نتیجه این شد که زنان خانهدار فقط برای هشت فعالیت خود، ماهانه 640 هزار تومان ارزش افزوده تولید میکنند.
البته چون این پژوهش در سالهای پایانی دهه 80 انجام میشد، ملاک محاسبه قیمتها حداقل دستمزد تعیین شده از سوی وزارت کار در سال 88 بود که اگر قرار باشد هم اکنون این محاسبه تکرار شود رقمها بالاتر از این خواهد بود. بر این اساس ارزش هر ساعت آشپزی، نظافت خانه، شستن لباس (و اتوکشی) و مراقبت از کودکان، 8784 تومان است، در حالی که مدیریت تحصیلی فرزندان ابتدایی ( براساس نرخ حقالزحمه معلم خصوصی) 3000 تومان، برای فرزندان دوره راهنمایی 5000 تومان و برای فرزندان دبیرستانی 8000 تومان در ازای هر ساعت است. جمع ارزش پولی این کارها در هفته میشود 160 هزار تومان و در هر ماه 640 هزار تومان که بیشک اگر دهها خدمت دیگر نیز که زنان خانهدار ارائه میدهند، محاسبه شود، ارزش کار خانهداری برای گروه زیادی از زنان چند برابر این قیمت خواهد بود.
به همین دلیل است که اکنون تفکری در میان نمایندگان مجلس و نیز در معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری وجود دارد تا مقدمات تبدیل شدن خانهداری به شغل مهیا شود. فاطمه آلیا، عضو فراکسیون زنان مجلس در گفتوگو با جامجم از این تلاشها سخن میگوید، زیرا معتقد است خانهداری باید جزو مشاغل محسوب شود، چون در واقع شغل است و فقط در گذشته به غلط جایگاه پایینی برایش تعریف شده است.
به تعبیر او این که یک زن در خانه غذا میپزد، رفت و روب میکند، فعالیتهای هنری انجام میدهد و صنایعدستی درست میکند یا به تحصیل فرزندان کمک میکند و مراقبتهای درمانی انجام میدهد، اگر دارای شغل محسوب نشود، پس چه میتواند باشد.
این نماینده ملت در مجلس، خانهداری را در اقتصاد، فرهنگ و اجتماع موثر میداند و میگوید وقتی زنی خانهدار با تلاشهایش کانون خانواده را گرم میکند و با تربیت فرزندان به ایجاد نسلی تحصیلکرده و موفق کمک میکند، به فرهنگ و اجتماع خدمت میدهد، ضمن این که او با ارائه خدمات رایگان به خانواده به اقتصاد هم کمک میکند، چون اگر او دست از کارهای خانه میکشید و اعضای خانواده مجبور میشدند برای دریافت هرخدمتی پول بدهند، فشاری اقتصادی بر آنها تحمیل میشد.
اما در فرهنگ ما زنان چنین نمیکنند و چون بیدریغ در خانه کار میکنند، تلاشهایشان به چشم نمیآید و بیثمر تلقی میشود، در حالی که کار زنان در خانه نوعی از تولیدات پنهان جامعه است و میتواند در محاسبات ملی دیده شود؛ اما فعلا این اتفاق نمیافتد، در صورتی که اگر ارزش ریالی فعالیتهای خانهداری محاسبه شود، همگان خواهند دید که سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی از این فعالیتها ناشی میشود.
فاطمه آلیا نیز معتقد است باید چنین محاسباتی انجام شود و ارزش کار زنان در خانه با عدد و رقم مشخص شود تا همگان قدردان زحمات زنان خانهدار باشند. او البته قدردانی زبانی را کافی نمیداند، بلکه طرفدار اعطای برخی مشوقها به زنان خانهدار است که بهترین این مشوقها از نظر او حمایتهای اجتماعی و بیمهای است، بهطوری که آنها مطمئن باشند پس از سالها تلاش بیدریغ، اگر حادثه دیدند، از کارافتاده محسوب شوند و اگر به سلامت زیستند، بعد از 30 سال کار مستمر، بازنشسته شوند و حقوق دریافت کنند.
در واقع اشاره این نماینده مجلس به بیمه زنان خانهدار است که اگر محقق میشد و دولت تامین بخشی از بودجه مورد نیاز برای بیمه زنان خانهدار را تقبل میکرد، آن وقت خانهداری با پایانی خوش همراه میشد، ضمن این که نگاهها نیز به سمت شغل بودن خانهداری معطوف میشد که چون سالهاست بیمه زنان خانهدار به نتیجه نرسیده، این نتایج نیز تاکنون بهدست نیامده است.
محبت و تعهدی که محاسبه نمیشود
شاید عدهای فکر کنند تلاش برای شغل تلقی کردن خانهداری، تلاشی است برای جری کردن زنان خانهدار و قرار دادن آنها رودرروی اعضای خانواده. یعنی گمان میکنند طرفداران این خواسته، مطالبه پول و دستمزد از مردان خانه را به زنان آموزش میدهند و میخواهند زنان آنی که اکنون هستند، نباشند.
اما این غلطترین تصور از این خواسته است. آنها که بهدنبال شغل تلقی شدن خانهداری هستند، هدفشان ارج و قرب دادن به خانهداری است و همچنین دادن جایگاه ویژه به زنان خانهدار تا نگاههای منفی راجع به خود را کنار بگذارند و یقین پیدا کنند نقششان در اقتصاد کمتر از افراد شاغل نیست.
این خواسته، تلنگری به مسئولان کشور نیز هست که بدانند غیرفعال تلقی کردن جمعیتی که بیشترین فعالیت را دارند، لطمهای بزرگ به اقتصاد و فرهنگ کشور وارد میکند که نتیجهاش خموده شدن گروهی از زنان است؛ همچنین یادآور این وظیفه که دولتها موظفند برای ارتقای دانش، مهارت و توان زنان خانهدار و نیز تامین آینده آنها برنامهریزی کنند.
جایگاه مادری و همسری برای زنان در فرهنگ ما، با مجموعهای از مسئولیتها و تعهدات همراه است که هیچ زنی نیز منکر آنها نیست.
اگر هم ارزش مالی این تلاشها محاسبه میشود برای اثبات ارزش واقعی این تلاشهاست، ضمن این که محبت و تعهدی که زنان خانهدار چاشنی تلاشهای مستمر خود در خانه میکنند، با هیچ معیاری قابل سنجیدن و ارزشگذاری نیست که این مهربانیها و مسئولیتپذیریها نیروی محرکهای کمنظیر برای زنان است تا سازندگی کنند.
مریم خباز / گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد