پیدا کردن معتادان اتوبانی در تهران یا شهرهای بزرگ و پرآسیب، کار سختی نیست. حالا که زمستان است و سردی توی استخوان معتادان بیخانمان نفوذ میکند نه، ولی وقتی هوا رو به گرمی میرود اینها را پرتعداد، شبیه کلونی مورچهها میشود در حاشیه بزرگراهها دید.
پاتوقها را باید از نزدیک دید تا فهمید چرا این نقاط سیاه ترین بخشهای هر شهرند. در پاتوقها معتادان و موادفروشان که نقش بپاهای پاتوق را دارند در یک همزیستی مسالمتآمیز، چرخه فروش و مصرف مواد را در دست میگیرند و صحنههای رقتآور تزریق، دود گرفتن و مصرف استنشاقی را خیلی عیان جلوی چشم مردم شهر به تصویر میکشند.
عدهای این دلایل را برای نابود کردن پاتوقها کافی میدانند و نقشه نیست شدن این نقاط را میکشند. تا به حال هم هرچه برنامه بوده در جهت حذف پاتوقها طراحی شده و هرچه اقدام بوده برای تاراندن و پراکنده کردن معتادان انجام شده. پاتوقها الحق که چهرهای زشت به شهرها میدهند وکانونهای بروز انواع آسیب بوده و امنیت مناطق مجاور را تهدید میکنند، اما حسن پاتوقها در این است که معتادان را در یک جا جمع میکند و مانع پخش شدن مصرفکنندگان پرخطر در کل شهر میشود.
پس با این که مردم محلههای همسایه با پاتوقها خواهان حذف این نقاط آلوده هستند و نیروهای امنیتی نیز برای پاسخ به این خواسته همواره پاتوقها را تارو مار کردهاند، اما اگراین نقاط آلوده خوب مدیریت شوند بتدریج نتایجی از آن به دست میآید که ازهیچ طرح ضربتی جمعآوری پاتوقها حاصل نمیشود.
وقتی طرحهای ضربتی معتادان و ویران کردن پاتوقها اجرا میشود گرچه برای چند روز رضایتی عمومی درمحله پدیدار میشود، ولی چون معتادان بیخانمان جایی برای ماندن ندارند دوباره راهی پاتوقها میشوند و ماجراهای قبل از اجرای طرح ضربتی دوباره تکرار میشود. راز ماندگاری پاتوقها در همین است و به دلیل تلاش برای حذف پاتوقها و نه مدیریت کردن آنهاست که این نقاط بعد از بگیر و ببندهای امنیتی دوباره سرپا میشوند.
پس برخورد با معتادانی که در نقاطی خاص تجمع میکنند به منزله زدن شاخ و برگ یک مشکل است، در حالی که ریشهها در خاک میمانند و پس از مدتی دوباره شاخ و برگ میدهند و اعتیاد و آسیبهای ناشی از آن شدیدتر از قبل ظاهر میشود.
فرید براتی سده، مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی چندی پیش در گفتوگو با جامجم حرفهایی درباره پاتوقها زد که این طرز تلقی ما از نحوه برخورد با این نقاط را تائید میکرد. براتی سده میگفت از زمانی که ما سیاست برخورد فیزیکی با معتادان را برگزیدهایم، همواره نقاط تجمع آنها را متلاشی کردهایم غافل از این که کلونیها از بین میرود، اما آسیبها همچنان پا برجا میماند. او میگفت یکی از علتهای این اتفاق این است که برنامهها و فعالیتهای دستگاههای مختلف با هم هماهنگ نیست و هنوز نمیخواهیم بپذیریم که با برخورد، زور، فشار و تخریب نمیتوان آسیبها را سامان داد و چون چنین اعتقادی داشت، توضیح داد که اگر پاتوقها وجود داشته باشد با برخی تدابیر اجتماعی و راهبردهای کاهش آسیب میشود در آنها نفوذ کرد.
در واقع براتی سده به اجرای برنامههای حمایتی از معتادان مستقر در پاتوقها اشاره داشت، چون منکر این واقعیت نبود که بیشتر معتادان، اعتیاد را به طور کامل ترک نمیکنند و بناچار باید آنها را همان طور که هستند کنترل کرد. شاید این تفکر برای مردم عادی یا همسایههای پاتوقها غیرعادی و به ضررمردم قلمداد شود، اما واقعیت این است که اگر پاتوقها در کنترل برنامههای کاهش آسیب قرار بگیرد، هم شانس درمان اعتیاد معتادان بیخانمان بالا میرود و هم احتمال انتقال انواع بیماری از پاتوقها به جامعه کاهش مییابد و این از هر دوبابت به نفع مردم خواهد بود.
درمان در پاتوقها، برنامهای هوشمندانه
معتادان بیخانمان به چند دلیل برای جامعه مضرهستند؛ دادن چهرهای زشت به شهرها، تهدید امنیت مردمی که در نزدیکی آنها زندگی میکنند، ریخته شدن قبح مصرف مواد و مهمتر از آن انتقال انواع بیماری به واسطه داشتن رفتارهای پرخطر. ایدز و هپاتیت هنوز میان معتادان بیخانمان دو بیماری اصلی است و تزریقهای پرخطر همچنان از آنها قربانی میگیرد، بیخانمانها منبع درآمد نیز ندارند و برای تامین مخارج اعتیاد خود دست به موادفروشی و دزدی میزنند که از این دوبابت هم برای اجتماع خطر محسوب میشوند. پس وقتی زیستگاه آنها تخریب میشود اینها چنین کارهایی را کنار نمیگذارند یا خطراتی که برای مردم دارند در آنها از بین نمیرود، بلکه آنها در جامعه پخش میشوند و سلامت جامعه را در طیفی گستردهتر تهدید میکنند. اما اگر تفکری که میگوید باید معتادان را در پاتوقها مهار کرد و برایشان برنامههای حمایتی و کاهش آسیب را اجرا کرد، عملی شود، این تهدیدها در محدوده پاتوقها جمع میشود و کم کم با سوق دادن معتادان به سمت پاکی یا دستکم مصرف کم خطر، از شدت آسیبهای ناشی از اعتیاد کاسته میشود. فلسفه مطرح شدن برنامههای کاهش آسیب در پاتوقها نیز همین است که خیلی از فعالان این حوزه از آن به عنوان برنامهای هوشمندانه یاد میکنند.
عباس دیلمیزاده، مدیرعامل جمعیت تولد دوباره از جمله طرفداران این برنامههای حمایتی است که جمعیت متبوعش چند ماهی است برنامههای کاهش آسیب را در برخی از پاتوقها اجرا میکند. او به جامجم میگوید معتادانی که در پاتوقها ساکن هستند اغلب معتادانی تابلواند که به علت انگهایی که به آنها زده شده میزان مراجعهشان به مراکز درمانی بسیار اندک است، بنابراین برای کاهش آسیبهای ناشی از اعتیاد آنها به سراغشان میرویم و خدماتی همچون توزیع سرنگ، جمعآوری سرنگهای آلوده، توزیع کاندوم، غذای گرم و لباس به آنها ارائه میدهیم. دیلمیزاده البته میگوید این قبیل کارها پایینترین سطح مداخلات است که نیازهای اولیه معتادان مستقر در پاتوقها را تامین میکند که در کنار این خدمات، برنامههای مداخلات پیشرفتهتری نیز انجام میشود که مشتمل بر برخی آموزشها از جمله راههای پیشگیری از اوردوز به معتادان است. به گفته این فعال حوزه درمان اعتیاد، این روشها در همه دنیا اجرا میشود که تاکنون نتایج موفقیتآمیزی نیز داشته است، جملهای که سیامک دانیالی، کارشناس درمان اعتیاد و از درمانگرانی که مجری برنامههای حمایتی در پاتوقها نیز هست، در گفت و گو با ما تکرار کرد.
دانیالی میگوید برنامههای کاهش آسیب در همه دنیا اجرا میشود که البته هر کشوری بنا به امکاناتی که در اختیار دارد میزان کمتر یا بیشتری از خدمات را ارائه میدهد، به طوری که مثلا در کشورهای پیشرفته برای این معتادان اتاقهای اسکان در پاتوقها که مجهز به تلویزیون رنگی است احداث میشود و در کشوری مثل پاکستان برنامههای حمایتی در چادر انجام میشود.
دانیالی معتقد است برای اجرای برنامههای کاهش آسیب برای معتادان بیخانمان حتما نیاز به تجهیزات پیشرفته نیست، بلکه همین که مثلا امکان استفاده آنها از حمام فراهم شود یا وسایل تزریق بهداشتی در اختیارشان قرار بگیرد گامی برای کاهش آسیب برداشته شده، ضمن این که با تامین نیازهای معتادان در پاتوقها آنها به سطح شهر نمیآیند و برای سیر کردن شکم یا خرید مایحتاج خود دست به دزدی نمیزنند. به گفته این کارشناسان وقتی این سطح از حمایت انجام شود کم کم عدهای از معتادان برای ترک اعتیاد ترغیب میشوند که آنگاه میتوان آنها را به مراکز درمانی حمایت کرد و به بازگشتشان به زندگی امیدوار بود.
تامین هزینهها، گرهی که باید باز شود
اجرای برنامههای کاهش آسیب هزینه دارد و نیازهای معتادان پرخطر مستقر در پاتوقها دائمی است. پس باید منبعی دائمی برای تامین هزینهها وجود داشته باشد، اما مشکل این است که در کشور ما این برنامهها همیشه به صورت مقطعی اجرا شده است.خدماتی که در پاتوقها ارائه میشود نیز اغلب از سوی سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه اعتیاد است که پشتشان به حمایتهای مالی افراد خیر گرم است که امکان ندارد همیشه وجود نداشته باشد. بنابر این لازم است بخشهای دولتی وارد کار شوند و مثل زمانی که بهزیستی در پاتوقها خدماتی را ارائه میداد، دیگر نهادهای حمایتی نیز برای کاهش آسیبهای ناشی از اعتیاد هزینه کنند. عباس دیلمی زاده میگوید ستاد مبارزه با مواد مخدر و سازمان بهزیستی قول دادهاند در تامین هزینهها مشارکت کنند که اگر این مشارکت عملی شود گامی مهم در کنترل آسیبهای ناشی از مواد مخدر در کشور برداشته میشود، بویژه این که سازمانهای مردم نهاد نیز پای کار هستند و برای متقاعد کردن معتادان بی خانمان برای مشارکت در برنامههای کنترلی آمادهاند. اکنون برخی از این نهادهای غیردولتی، از معتادان بهبود یافته برای اجرای برنامههای حمایتی خود در پاتوقها بهره میگیرند که به این طریق بار بزرگی را از دوش دولت برمی دارند و نهادهای دولتی دیگر لازم نیست بخشی از نیرو و هزینه خود را برای نفوذ در پاتوقها و راضی کردن معتادان به تغییر سبک زندگی خود صرف کنند. اعتیاد در کشور رو به فزونی است، عرضه مواد مخدر با وجود همه اقدامات کنترلی تا به حال مهار نشده و برنامههای کاهش تقاضای مواد مخدر نیز تاکنون موفقیت زیادی به همراه نداشته. پس اعتیاد را باید یکی از واقعیتهای کشورمان بدانیم و پاتوقها را یکی از محصولات اجتنابناپذیر این چرخه و البته برنامههای کاهش آسیب را که گرچه اعتیاد را از بین نمیبرد، ولی از شدت اثرات منفی آن بر اجتماع میکاهد و هوشمندانه است اگر برایش پول خرج کنند و وقت گذاشته شود.
مریم خباز / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد