البته آن زمان، برای تیمی که 44 سال در سطح ملی جامی نگرفته بود، صحبت کردن از ظهور نسلی طلایی کمی زود بود، اما وقتی همین تیم دو سال بعد برای نخستین بار قهرمان جام جهانی فوتبال شد، دیگر کسی شک نداشت که اسپانیا این افتخارات تکرار نشدنی را مدیون همان نسل تازه فوتبال این کشور است، نسلی که توانست به اندازه همه سالهای تاریک فوتبال اسپانیا برای مردم این کشور شادی بیافریند.
با این حال جام جهانی 2010 پایان عطش نسل تازه فوتبال اسپانیا نبود. آنها برای آن که به تاریخ بپیوندند سهگانه افتخاراتشان را با فتح یورو 2012 کامل کردند. این نسل آنقدر مستعد بود که بسیاری از کارشناسان درباره قهرمانیهای متوالی تیم ملی اسپانیا نقش هدایت سرمربی را کمرنگترین نقش میدانستند. لوئیس آراگونس که یورو ۲۰۰۸ را برد، همان قدر مدیون غنای ذاتی شاگردانش شد که ویسنته دل بوسکه در جام جهانی ۲۰۱۰ و یورو 2012 از مهارتهای غریب آنان بهرهمند گشت. هر دو مربیانی نظمگرا و منطقی بودند، اما به نظر میرسد که در مدیریت ژاوی، بازیسازی اینییستا و گلزنیهای ویا چنان شور و نیرویی نهفته است که مربیان نمیتوانند تاثیری عمیق بر آن بگذارند و این بازیکنان تحت هر شرایطی و به هر شکل، کار خود را میکنند.
نسل طلایی فوتبال اسپانیا با در بر داشتن کارلوس پویول، جرارد پیکه، کاپ دویا، آندرس اینیستا، ژابی آلونسو، دیوید ویا، سرخیو راموس، فرناندو تورس، سس فابرگاس و البته ایکر کاسیاس در روزهای طلایی بین سالهای 2007 تا 2013 از چنان تبلوری برخوردار بود که توانست رویاهای محال فوتبالدوستان اسپانیا را در کمتر از شش سال به واقعیت تبدیل کند.
شاید بهترین عبارت را درباره آن نسل، روزنامه «AS» اسپانیا نوشت: این بزرگترین خوشبختی فوتبال اسپانیاست که این همه بازیکن ممتاز در زمانی تقریبا برابر و مشابه به نقطه بهرهدهی خود رسیدهاند و تا زمانی که این وضع برقرار است، موفقیتهای این کشور ادامه خواهد یافت. این طلاییترین نسلی است که فوتبال اسپانیا از اواسط دهه ۱۹۶۰ به بعد داشته است.
البته درست وقتی تیم ملی اسپانیا با همین نسل در جام جهانی 2014 به بدترین شکل ممکن در همان مرحله گروهی از جام کنار رفت هم خیلیها پیر شدن همان نسل را دلیل نتایج فاجعه بار تیم ملی این کشور دانستند. نکتهای که دل بوسکه، به عنوان سرمربی اسپانیا بهتر از هر مربی دیگری این را میدانست. به همین دلیل هم وقتی پس از پایان آن تورنمنت کابوس وار، از دلبوسکه دربارههای انگیزههایش برای ادامه کار در تیم ملی اسپانیا پرسیدند، گفت: دیگر باید جام جهانی را فراموش کنیم و به فکر پیشرفت در بازیهای آینده با بازیکنان فعلی باشیم. نسل جدیدی وارد فوتبال اسپانیا شده است که برای پیشرفت به زمان نیاز دارد. در گذشته نیز وقتی نسل جدیدی وارد فوتبال ما شد یکشبه نتوانستیم به تیم بزرگی تبدیل شویم.
پایان نسل طلایی فوتبال اسپانیا با آغاز نسل طلایی فوتبال آلمان همراه شد و جام جهانی برزیل هم مکانی بود برای تلاقی تاریخی در فوتبال. در تورنمنتی که برای تیم ملی اسپانیا و ستارههای پا به سن گذاشتهاش چیزی جز خجالت نداشت، تیم ملی فوتبال آلمان با جوانهایی که تازه در اول راه هستند برزیل را در خانهاش با 7 گل شکست داد تا قدرت نهفته این استعداد را به رخ همگان بکشد.
تا قبل از جام جهانی 2014، قهرمانی در جام ملتهای اروپا در سال 1996، آخرین قهرمانی آلمان در سطح بینالمللی محسوب میشد و ژرمنها پس از آن حتی در جام جهانی 2006 که میزبان بودند، نتوانستند جام قهرمانی را روی سر ببرند. به ناکامیهای فوتبال این کشور باید نتایج ضعیف در جام جهانی 1998 و یورو 2000 را هم اضافه کرد.
اما بعد از جام جهانی 2006 بود که با انتخاب یواخیم لو به عنوان سرمربی، داستان فوتبال آلمان به کلی تغییر کرد. لو زمانی هدایت تیم ملی کشورش را بر عهده گرفت که سیاست فدراسیون فوتبال آلمان به پرورش بازیکنان جوان تغییر کرده بود. آلمان با مربیگری یواخیم لو در جام ملتهای اروپا 2008 عملکرد خوبی داشت و فقط در فینال بود که مغلوب اسپانیا شد. آلمان با بازیکنانی کاملا جوان مانند مسوت اوزیل، توماس مولر و مانوئل نویر بازیهای درخشانی را انجام داد و با بردهای خیرهکننده مقابل تیمهای انگلیس و آرژانتین در جام جهانی 2010 کارشناسان را متحیر کرد، اما باز هم در مرحله نیمهنهایی مغلوب اسپانیا شد. در یورو 2012 هم آلمان یکی از قدرتمندترین تیمها بود که با بردن تمام بازیهای خود در مرحله مقدماتی به این تورنمنت صعود کرده بود. همچنین آنها با توجه به قرار گرفتن آنها در گروه مرگ مسابقات، به خوبی عمل کردند. اما این بار در نیمه نهایی به ایتالیا باختند تا نسلی که ستارههایش فیلیپ لام و باستین شواین اشتایگر بودند کمکم به پایان راه نزدیک شوند. با این حال چرخه بازیکنسازی فوتبال آلمان ادامه پیدا کرد تا در نهایت به آنچه استحقاقش را داشت، رسید.
قهرمان در جام جهانی 2014 با بازیکنانی همچون مانوئل نویر، مت هاملز، تونی کروس، بندیک هودس، کریستوف کرامر، توماس مولر، مسوت اوزیل، آندره شورله، ماریو گوتزه، پر مرسه ساکر و البته بازیکنان باتجربهتری مانند میروسلاو کلوزه، فیلیپ لام و باستین شواین موفقیت بزرگی بود برای یک نسل تازه از فوتبال آلمان؛ نسلی که در یورو 2016 و جام جهانی 2018 هم میتواند در همان مسیر فوتبال اسپانیا و نسل طلاییاش قدم بردارد و قهرمانیهای دیگری را برای تیم ملی این کشور به ارمغان بیاورد.
در مورد این پرورش نسل جوان، ریو فردیناند، بازیکن باسابقه فوتبال انگلیس اینچنین میگوید: آلمان قهرمان جام جهانی 2014 شد ولی انگلستان حتی نتوانست از گروه خود هم صعود کند، جالب نیست؟ من خوب به یاد میآورم روزی را که تیم انگلیس در سال 2001 با نتیجه 5 بر یک آلمان را شکست داد. من عضو آن تیم بودم و بخوبی هتتریک مایکل اوون و بازی منظم و بینقص تیم ملی را به خاطر دارم. همان شکست الهامبخش تحولی بزرگ در فوتبال این کشور شد که حالا آنها را به یکی از بزرگترین تیمهای جهان تبدیل کرده است. آنها به دلیل این شکست بازیکنان خود را سرزنش نکردند بلکه متوجه شدند که سیستم فوتبالشان اشتباه است و آن را اصلاح کردند. آنچه آلمانیها انجام دادند به این ترتیب بود:
آنها مربیان بیشتر و بهتری تربیت کردند. ده سال پس از شکست سال 2001، آلمان صاحب 34970 مربی با مدرک حرفهای، A یا B یوفا بود، در حالی که این آمار در انگلستان تنها 2769 نفر است. آنها زمان فوتبال بازی کردن بازیکنان جوان را بیشتر کردند. بازیکنان جوان در مدارس فوتبال آلمان حدود پنج برابر بیشتر از هم سن و سالان انگلیسی خود پا به توپ میشوند. فوتبال پایه همان جایی است که بزرگی و قدرت فوتبال یک کشورزاده میشود. ما باید به فوتبال پایه خود سر و سامان بدهیم.
آنها یک مسیر مشخص و مناسب بین تیمهای پایه و تیم ملی بزرگسالان خود به وجود آوردند، تا بازیکنان جوان و بااستعداد بسرعت جذب تیم بزرگسالان شوند. به عبارتی آلمانیها در برابر تربیت نسل جوان و آینده تیم ملی فوتبال کشورشان احساس مسئولیت کردند.
و بالاخره آنها فلسفه فوتبال خود را بخوبی مشخص کردند. آلمانیها به روشنی میدانستند از بازیکنان خود چه میخواهند و به آن هم دست پیدا کردند. بازیکنان جوان باید به یک درک و هوش فوتبالی دست پیدا کنند و این نیازمند یک فلسفه واحد از تیم زیر 16 سال تا تیم اصلی است تا بازیکنان متوجه سبک بازی این کشور بشوند.
رضا پورعالی / گروه ورزش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»: