به گزارش جام جم آنلاین، وقتی تروریسم از ده ها کشور – حتی از کشورهای صنعتی و پیشرفته- به منطقه ای مانند خاورمیانه تزریق می شود و همزمان، طرف هایی در منطقه آن را تامین مالی و تجهیز تسلیحاتی می کنند، بدیهی است که برخورد با این گروه های تروریستی فقط در چند کشور خاورمیانه ای – به طور مشخص سوریه و عراق – تنها زدن شاخ و برگ گیاه هرزی است که هر لحظه جوانه های تازه ای می زند. بنابراین فقط در بازه ای کوتاه مدت و مقطعی می توان امیدوار بود که برخورد نظامی با تروریست ها فعالیت های تروریستی را تضعیف کند یا به بیانی مناسبتر، آن را به تعویق اندازد.
به بیان دیگر راهبرد مبارزه با تروریسم نباید تابع نگاه جزیره ای به این پدیده و تعامل با آن در جغرافیایی خاص شود. از این منظر، برخورد با تروریسم نباید معطوف به کشورهایی خاص – به عنوان مثال سوریه و عراق- یا حتی منطقه ای از جهان – مانند خاورمیانه- شود بلکه نگاهی فراگیر به تروریسم می تواند نهایتا به درک بهتر این پدیده برای خشکاندن ریشه های آن کمک کند.
این واقعیت که بسیاری از تروریست های فعال در نقاط بحرانی فعلی جهان شهروندان کشورهای غربی به ویژه اروپایی هستند ضرورت نگاه وسیع جهانی به تروریسم را روشن می کند.
ایدئولوژی تکفیری، شالوده وحدت بخش تروریست ها
نکته ای که باید بسیار جدی تر از گذشته مورد توجه قرار بگیرد این است که دینامیک تروریسم، حول محور ایدئولوژی تکفیری آنقدر قوی است که نمی توان جریان تروریسم فعال در سرتاسر جهان را با نگاهی جزیره ای از هم تفکیک کرد و برخوردی صرفا بومی و منطقه ای با آن داشت چرا که ایدئولوژی تروریسم تکفیری منحصر به منطقه یا کشور و بوم خاصی نیست. به این ترتیب همگرایی تروریست ها بر محور ایدئولوژی تکفیر، گروه های تروریستی را از 5 کشور آفریقایی محل فعالیت بوکوحرام گرفته تا عرصه خاورمیانه و شمال آفریقایی تحت تاخت و تاز داعش و حتی جریان های افراط گرای آسیای میانه و قفقاز تا سین کیانگ چین با شالوده سیمانی تحجری همسو به هم مرتبط می کند.
اینگونه است که با فراخوان گروه تروریستی داعش برای گسترش حوزه فعالیت خود، از قفقاز همان صدایی برای تشکیل امارت داعشی جدید شنیده می شود که از لیبی محل تحرک انصار الشریعه و مصر که انصار بیت المقدس در آن جولان می دهد و خود را امارت داعش در صحرای سینا می نامد.
واقعیت این است که تروریسم بیش از آنکه ریشه در جغرافیایی خاص داشته باشد، از ایدئولوژی و گفتمان یا دستگاه بینشی خاصی تغذیه می کند و در باتلاق جهل و تعصب کور ریشه می دواند. لذا توجه به ضرورت تحول در بسترهای فرهنگی – اجتماعی و ایدئولوژیک تروریسم و ایجاد تغییرات اندیشه ای عمیق در بستر فکری- اجتماعی پذیرای تروریسم در بلند مدت می تواند به تغییرات بینشی در جوامع پذیرای خشونت و افراطی گری ایدئولوژیک منجر شود.
به طور مشخص درباره زمینه ایدئولوژیک تروریسم داعشی و برادرخوانده های تکفیری آن در سرتاسر جهان باید به دستگاه اعتقادی و قرائت خاصی از دین اشاره کرد که به باور بسیاری از تحلیلگران، آبشخور تئوریک و دستمایه باوری ماشین کشتار گروه تروریستی داعش و توجیه گر اقدامات متوحشانه آن است.
داعش از باتلاق وهابیت می نوشد
در این زمینه می توان به مقاله فرید زکریا، نویسنده و استاد شناخته شده مسائل سیاست خارجی آمریکا اشاره کرد که در نشریه تایم نوشت: اگر پاداشی برای غیرمسؤولانهترین سیاست خارجی وجود داشت حتما به عربستان سعودی اهدا میشد. این کشور بیشترین مسؤولیت را در خیزش رادیکالیسم اسلامی و نظامیگری در جهان داشته است. در چهار دهه گذشته، ثروت نفتی هنگفت مالی این کشور برای تضمین صادرات نسخهای افراطی، نابردبار و خشن از اسلام که توسط روحانیون وهابی تبلیغ میشود، استفاده شده است.
واقعیت این است که تروریسم بیش از آنکه ریشه در جغرافیایی خاص داشته باشد، از ایدئولوژی و گفتمان یا دستگاه بینشی خاصی تغذیه می کند و در باتلاق جهل و تعصب کور ریشه می دواند. لذا توجه به ضرورت تحول در بسترهای فرهنگی – اجتماعی و ایدئولوژیک تروریسم و ایجاد تغییرات اندیشه ای عمیق در بستر فکری- اجتماعی پذیرای تروریسم در بلند مدت می تواند به تغییرات بینشی در جوامع پذیرای خشونت و افراطی گری ایدئولوژیک منجر شود. |
وی افزود: به هر کجا که در جهان بروید – از آلمان گرفته تا اندونزی – متوجه مراکزی اسلامی میشوید که توسط عربستان سعودی تأمین مالی میشوند و به اشاعه نفرت و نابردباری میپردازند. در سال ۲۰۰۷، استیوارت لوی، یکی از مقامات وقت وزارت خزانهداری، به شبکه خبری ایبیسی اعلام کرد: اگر میتوانستم تهیه پول (تامین مالی تروریسم) را از یک کشور قطع کنم این کشور یقینا عربستان سعودی میبود.
رابرت فیسک نویسنده انگلیسی نیز چند روز پیش در روزنامه ایندپندنت نوشت: شباهت واضحی بین ایدئولوژی داعش و سیاست رسمی مقامات سعودی وجود دارد؛ تروریست های داعش سر می برند و این همان کاری است که مقام های سعودی تحت ایدئولوژی واپسگرای افراطی وهابی دستور آن را می دهند و علنا اقدام به قطع سرها می کنند.
روز گذشته نیز فعالان حقوقی از عربستان گزارش دادند: شمار کسانی که از اوایل سال 2015 تا کنون در عربستان اعدام و سر از بدن شان جدا شده به 25 تن بالغ شده است.
اقبال حیدر، از وزرای سابق پاکستان، در گفتوگو با دویچهوله در آگوست ۲۰۱۰ اعلام کرده بود: بدون شک ایدئولوژی این تروریستها چه طالبان باشند و چه لشگر طیبه، وهابیت سعودی است. وی همچنین تأکید کرده بود که بدون هیچ شکی عربستان از گروههای وهابی در پاکستان حمایت می کند. از زمانی که القاعده در سال ۲۰۰۳ به صورت مستقیم به ریاض حمله کرد، سعودیها ظاهرا با تروریسم در کشور خود مبارزه کردهاند. اما حمایت از روحانیون، مراکز، مدارس و شبهنظامیهای وهابی را در خارج از کشور متوقف نکردهاند.
رویکرد گزینشی غرب به تروریسم
اما با وجود این اذعان های غربی به خطرناک بودن اندیشه های وهابیت برای امنیت منطقه ای و جهانی، باید گفت یکی دیگر از موانع تدوین راهبرد جهانی ضد تروریسم معیارهای دوگانه و نگاه پارادوکسیکال مدعیان مبارزه با تروریسم به این مقوله خطیر و حامیان آن است.
باید گفت امریکا تاکنون مانع از ایجاد اجماع جهانی بر سر تروریسم شده است زیرا آمریکایی ها تنها در پی تثبیت دیدگاه خود از تروریسم هستند و می دانند که جامعه جهانی تعریف امریکا را از این مقوله به صورت کامل نخواهد پذیرفت . شاید بدخلقی های ترکیه برای پیوستن به ائتلاف بین المللی ضد داعش و اساسا عملکرد ضعیف این ائتلاف نشان دهنده اختلاف این جمع آشفته بر سر پیش نیاز اجماع بر سر جنگ با داعش یعنی تعریف مشترکی از تروریسم باشد.
همپیمانان آمریکا نیز مطمئن نیستند که واشنگتن در مبارزه با تروریسم جدی باشد حتی اگر وارد ائتلافی موسوم به مبارزه با تروریسم نیز شده باشند.
جام جم آنلاین- جواد ارشادی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد