مریم زنی چهل و دو ساله و متاهل است که در بانک کار میکند. او هر روز صبحها ساعت پنج با زنگ ساعت شماطهدار از جای میپرد، رختخوابش را مرتب میکند، دوان دوان به آشپزخانه میرود، غذایی که قرار است برای ناهار فرزندانش آماده شود، در آرامپز بار میگذارد، سپس مشغول چیدن سفره صبحانه میشود، همه چیز را مرتب میکند و ساعت شش ونیم شوهر و دختر و پسر مدرسهایاش را از خواب بیدار میکند تا صبحانه بخورند و آماده شوند. ساعت هفت و ربع هر چهارتای آنها باید از منزل خارج شوند.
مریم به بانک میرود، شوهرش به اداره پست و دو فرزندش پیاده به سمت مدرسه. مریم در راه رفتن به بانک به کارهای نیمه تمامی میاندیشد که از دیروز برایش باقی مانده و امروز باید انجام دهد. او در محل کار حاضر میشود در حالی که مانند دیگران شاداب نیست و بیخوابی بر چشمانش سنگینی میکند. به هر نحوی که هست خودش را پشت میزش میرساند و شروع به انجام کارهایش میکند. وظایفش زیاد است و دقیقهها سریع میگذرد. او در حین انجام کارهای بانکی باید صدها فکر دیگر را نیز در ذهنش تنظیم کند؛ شوهرش دیشب غرولند میکرد که از دو ماه پیش قرار بود پدر و مادرش را در تعطیلات آخر هفته برای ناهار دعوت کنند و مریم هربار نداشتن فرصت کافی برای مرتب کردن خانه و انجام کارهای مهمانی را بهانه کرده و آن را به تاخیر انداخته است.
مدرسه دخترش تاکنون چندبار او را برای انجمن اولیا و مربیان خواستهاند و او نتوانسته رضایت مدیر بانک برای غیبت کردن از کار و حضور در مدرسه دخترش را جلب کند و به همین دلیل، از نمره انضباط دخترش کم شده و او یکریز غر میزند. از سوی دیگر مریم بتازگی متوجه شده که پسرش بعد از مدرسه یکراست به خانه نمیرود و دلش هزار راه میرود که چه اتفاقی درحال وقوع است؟!
مریم نمونه یک زن تلاشگر و فداکار برای خانواده است، اما سه عضو دیگر خانوادهاش به او به چشم زنی بیمسئولیت نگاه میکنند که شغل خود را به آنها ترجیح میدهد. تفریح و سرگرمی در دنیای مریم جایی ندارد و او کمتر شبی را به خاطر میآورد که توانسته باشد سری راحت روی بالش بگذارد و چندساعت خواب بیدغدغه را تجربه کند، اما شوهرش وی را زنی کامل نمیداند، زیرا مانند سایر زنهای فامیل هزار و یک هنر از انگشتانش نمیریزد. او فرصت خیاطی، بافتنی، ترشی انداختن، مربا درست کردن و انجام دیگر کارهای زنانه را مانند بقیه زنهای کدبانوی فامیل ندارد. بچهها هم از این که هر روز باید خودشان کلید به در بیندازند و وارد خانه سوت و کور شوند، پس از آن ناهارشان را بکشند و در تنهایی بخورند بشدت گلهمندند. مریم مخارج خودش را تامین میکند، هر از گاهی برای بچهها پول خرج میکند و برای همسرش هدیه میخرد. با این حال، شوهرش همواره ادعا داشته که بهتنهایی میتوانسته خرج زندگی را تامین کند، به شرط آن که زنی کامل داشت که او را به زندگی مشترک دلگرم میکرد.
اینها تنها مشکلات مریم نیست. بسیاری از زنان شاغل به همین وضع دچارند. آنها در 24 ساعت شبانهروز فقط پنج، شش ساعت حق خوابیدن دارند و بقیه این مدت را باید دائم در حال دویدن و کارکردن باشند. اسم مهمانی دادن که به میان میآید، غم دنیا بر دل آنها مینشیند، زیرا میدانند هر مهمانی تا چه اندازه انرژی میبرد، در حالی که آنها نیروی کافی برای پیش بردن زندگی معمولی را ندارند، چه برسد به مهمانیای که باید برای برپاشدنش بسیار تلاش کنند و در نهایت هم نتوانند آن چیزی را که دوست داشتهاند به ثمر برسانند. آنها برای شوهرشان مانند یک زن خانهدار فرصت ندارند و نمیتوانند به فرزندان خود آن طور که دوست دارند رسیدگی کنند. دیگر فرصت آن فرا رسیده که تصمیماتی درست برای زندگی بگیرند. اگر شما هم جزو بانوان زحمتکش شاغلید، حتماً این نکات را به کار ببندید:
• ساعات کاری محدود:
خانمی که شش روز در هفته سر کار میرود و ساعات کاریاش از هفت صبح تا هشت شب است، به هیچ وجه نمیتواند در زندگی خانوادگیاش یک همسر یا یک مادر باشد. ساعات کاری هر زنی باید محدود باشد تا او بتواند زندگی داخلی و خارجیاش را با یکدیگر تنظیم کند و برای انجام وظایف گوناگونش فرصت کافی داشته باشد. یک بانو میتواند پنج روز هفته به سرکار برود و حداکثر ساعت چهاربعدازظهر منزل باشد. به این ترتیب فرصتی برای نظم دادن به تمام امور زندگی داخلیاش پیدا میکند.
• محیط کاری آرام:
چیزی بدتر از یک محیط کاری پرتنش برای زنان وجود ندارد. فشارهای فضای کار بر زنان بیش از مردان سنگینی میکند و روحیه زن را به سمت خردشدن پیش میبرد. زنی که تمام انرژیاش را در محیط کار مصرف میکند، نمیتواند در خانه کاری از پیش ببرد. هر زنی باید به دنبال شغل مورد علاقهاش در محیطی باشد که فشار و تنشی برای او به همراه ندارد.
• حذف کارهای غیر ضروری:
چند ساعت با خودتان صادقانه بیندیشید که گذشته از مسائل روزمره زندگی، چه اهدافی را در سر میپرورانید و از دنیا چه میخواهید. قرار است برای خودتان چه کارهایی انجام دهید و در مقام یک همسر و مادر به چه نحو عمل کنید. وقت و زمانتان را برای انجام کارهایی که به محقق شدن اهدافتان میانجامد صرف کنید و هر کار غیرضروری که کوچکترین نقشی در آیندهتان ندارد، حذف کنید. اگر میخواهید برنامههای سفر و مهمانی داشته باشید، باید به نیت تجدید قوای خانوادگی و محبت به نزدیکان باشد و هرکاری که انگیزه بیهوده دارد، رها کنید. تماشای فیلم و گوش کردن به موسیقی را همراه انجام دیگر کارهایتان داشته باشید تا بتوانید از فرصتها بیشترین بهره را ببرید.
• تقسیم پول:
شمایی که سر کار میروید و وقت و انرژیتان را در آن محیط صرف میکنید، چگونه توقع دارید که همسرتان کوچکترین چشمداشتی به حقوقتان نداشته باشد؟ کارکردن در محیط خارج از خانه، قدرت آزادی یک زن را نیز افزایش میدهد و او را بهروزتر میکند. درمقابل این تفاوتها با یک زن خانهدار، شما هم باید منطقی به فکر تقسیم کردن پول خود در زندگی متاهلی باشید.
• تقسیم کار در خانه:
این مساله را برای همسر و فرزندانتان تفهیم کنید که کارکردن شما بیرون از خانه میتواند به رفاه خانوادگیتان کمک کند و آنها هم باید نقش خود را در این رشد خانوادگی ایفا کنند. چه اشکالی دارد اگر مردها انجام برخی کارهای خانه را به عهده بگیرند و هریک از فرزندان هم در حد سن و تواناییشان مسئولیتی را بپذیرند. شما میتوانید شستن لباس را به عهده یکی از بچهها بگذارید و جاروی اتاقها را به عهده دیگری. از همسرتان هم خواهش کنید که در برخی موارد به شما یاری برساند. همین که چند مسئولیت از دوشتان برداشته شود، کمک بسیار بزرگی برای شما خواهد بود (لیلا رعیت/ چاردیواری - ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد