حالا نوبت آن است که سراغ رادیو و تلویزیون بروی تا ببینی آنسوی دیوارهای خانه چه خبر است، اما همینکه میخواهی سوار بر امواج به دنیای اطرافت سفر کنی انبوهی از تبلیغات انواع کالاها به دنیای تو وارد میشوند و در تلاشند نیازهای تازهای را که پیش از این خیلی احساس نمیکردی به تو القا کنند.
حالا ورای این همه تبلیغاتی که احاطهات کردهاند به شکلی قوی حس میکنی چقدر دوست داری تو هم آن ساعت چند میلیونی را داشته باشی یا سوار آن ماشین دنده اتوماتیک شوی یا اگر خانهات در فلان نقطه شهر باشد، علاوه بر آسایش بیشتر و برخورداری از امکانات بهتری که در تبلیغات نشان میدهد، شاءن و جایگاه اجتماعیات هم به طرز قابل توجهی بالاتر میرود. گاهی این احساس آنقدر قوی است که ناگزیری برای داشتن آن کالا یا خدمت به هر دری بزنی.
در حصار تبلیغات
هر کجا که باشید اگر کمی به اطرافتان توجه کنید بسادگی میتوانید نفوذ تبلیغات را در همه جای زندگیتان ببینید. بیلبوردهای عظیم تبلیغات انواع و اقسام کالاهای لوکس و گرانقیمت را حتی میتوان در جادههای فرعی هم مشاهده کرد. ظرفیت فضای مجازی، شبکههای اجتماعی، پیامک و صد البته شبکههای ماهوارهای هم که تمام و کمال در خدمت کالاها و خدمات تبلیغاتی است. روی دیگر هجوم همه جانبه تبلیغات، اما تغییرات خزنده و پایدار در سبک زندگی مردم جامعه ما و گرایش به سمت و سوی تجملات و نمایش ثروت است. نگاهی سطحی به جامعه کافی است تا به این نتیجه برسیم که تبلیغات بخوبی توانستهاند مردم ما را از ارزشهایی همچون ساده زیستی جدا کرده و بیماریهای اجتماعی همچون چشم و همچشمی و نمایش ثروت را در میان طبقات مختلف اجتماع تزریق کنند؛ بیماری سختی که خیلی وقتها به فساد اجتماعی و شکلگیری جرم و زایش مجرم منجر میشود.
ابزاری برای حکمفرمایی فرهنگ مصرف
در دنیای امروز تبلیغات از آگهی و آگاهی داده به ذائقهسازی و تغییر باورها، ارزشها و نگرش مردم تغییر ماهیت دادهاند. به همین دلیل در تندباد تلقین و تکرار، لزوما ما انتخاب کننده نیستیم. به بیان دیگر در چرخه تولید، بازار مصرف یکی از اصلیترین حلقههایی است که بقای تولید به آن وابسته است. به همین دلیل تولیدکنندگان کالا و خدمات سعی میکنند با مجموعه راهکارهایی که مهمترین آن همین تبلیغات است برای خودشان مشتری جلب کنند و مشتریهای قبلی را نیز با راهکارهایی برای خودشان حفظ کرده. به این منظور باید افراد جامعه به مصرف عادت کنند و فرهنگ مصرفگرایی به فرهنگ غالب اجتماع تبدیل شود. تبلیغات یکی از موثرترین راهکارهایی است که در این زمینه میتواند ایفای نقش کند.
چرخش دنیا روی انگشت تبلیغات
محمد پیروی خامنه، روانشناس درباره نقش تبلیغات در دنیای امروز به جامجم میگوید: دنیا با تبلیغات میچرخد. به باور این استاد و مدرس دانشگاه حکایت تبلیغات فقط به کالا و خدمات محدود نمیشود و شاهد آن هستیم که قدرتهای جهان با توسل به شیوههای تبلیغاتی و با بهرهگیری ازفضاهای رسانهای اهداف خود را پیش میبرند. درباره کالاها و خدمات نیز تولیدکنندگان میکوشند از این ابزار برای تغییر باورها، فرهنگ و عقاید خانواده و در نتیجه فروش بیشتر کالاهای خود بهرهبرداری کنند. بنا به تاکید وی ضعفهای ما در حمایت از تولید کالاهای وطنی و مشکلاتی که بر سر ارتقای کیفیت آنها وجود دارد، موجب شده تا ما به بازار مصرف کشورهای صنعتی تبدیل شویم و به این ترتیب حلقه تولید و صنعت آنها را تکمیل کنیم.
اشباع بازار کشور از کالاهای لوکس و غیرضروری
اگر سری به آمار واردات رسمی از گمرک کشور بزنیم میبینیم که طی 11 ماه سال گذشته ۴۸ میلیارد و ۲۵۸ میلیون دلار با رشد ارزشی 12.30 درصدی واردات کالا داشتهایم که در فهرست واردات میتوان لیست بلند بالایی از کالاهای لوکس و غیرضروری را هم ملاحظه کرد. نمونه این کالاهای لوکس ماشینهای با حجم موتور بالای 2500 سیسی هستند که تقریبا در همه جای شهر و کشور دیده میشود. در کنار این اما گالریهای لوکسفروشی با کالاهای تزئینی و گران قیمت را حتی در محلههای فقیرنشین شهرها هم میتوان مشاهده کرد. از سوی دیگر نیز بیلبوردهای تبلیغاتی پر است از تبلیغات انواع و اقسام این کالاها و همین تبلیغات هم موجب شده برخی افراد جامعه بهرغم آنکه نه توانایی تهیه چنین کالاهایی را دارند و نه این کالاها در زندگی آنها ضروری به نظر میرسد با عنایت به تصاویری که از یک زندگی آرمانی با داشتن این کالاها ارائه میشود برای داشتن چنین چیزهایی خود را به آب و آتش بزنند.
تحمیل کالا به مخاطب
به باور خامنه اما تجملگرایی و به شکلی افراطی تحت تاثیر تبلیغات تجاری قرار گرفتن با طرز تفکر، فلسفه زندگی و اعتماد به نفس افراد در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارد. زمانی که شخص احساس توخالی بودن میکند ناگزیر است برای جبران این احساس پوچی به دنبال چیزهایی برود تا برایش ارزشی هر چند ظاهری و مجازی ایجاد کنند. بنا به تاکید این مدرس دانشگاه، زمانی که جامعه نمیتواند ارزشهای خودش را تقویت و این ارزشها را در افراد نهادینه کند، اعضای جامعه برای پر کردن این خلأ درونی به تبلیغاتی گرایش مییابند که یک زندگی آرمانی را برایشان به تصویر میکشد و میکوشند تا خلأشان را با گرایش به تجملات ظاهری پر کنند.
بنا به تاکید خامنه همیشه هم تبلیغات بد نیست. به بیان دیگر تبلیغات میتواند فرصتی برای معرفی و ارائه کالاهای ملی را فراهم آورد و موجب چرخیدن چرخهای اقتصاد و به تبع آن شکوفایی اجتماعی و فرهنگی جامعه شود.
ایستگاه آخر تبلیغات و تجملگرایی
تجملگرایی و نمایش ثروت که یکی از دستاوردهای گسیل افسارگسیخته تبلیغات است، آثار و تبعات دیگری را هم در پی دارد. احساس تبعیض محصول تضادهای اجتماعی است که خود را به شکل تفاوتهای عمیق در پوشش، خودروی سواری، محل زندگی و بسیاری از مسائل دیگر نشان میدهد. در این میان برخی افراد میکوشند این شکاف را به گونهای پر کنند، اما میانبرهایی که قادر به پر کردن چنین شکافهایی هستند، اغلب از بیراهه سر در میآورند و به گفته خامنه آخر این راه گاهی وقتها به جرمزایی منتهی میشود. این در حالی است که برنامهریزان فرهنگی و اقتصادی کشور ما نیز میتوانند از این ظرفیت برای نهادینه کردن ارزشهای ملی و اسلامیمان بهرهبرداری کنند؛ موضوعی که تاکنون مورد غفلت قرار گرفته است.
زهرا چیذری / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد