«ایران برگر» فیلم تازه جعفریجوزانی در یک جمله فیلم سرگرمکننده خوبی است ولی از نظر ساخت، طنزِ کم مایه از یک فیلمساز محترم است.
قصهای که دوست دارد خنثی نباشد، اما هست
داستان چیست؟ همان قصه طنازانه دعوای دو طایفه؛ امراللهخان (محسن تنابنده) در یک طرف و فتحاللهخان (علی نصیریان) در طرف دیگر با ایل و تبار و نوچههایشان. جوزانی معمولا علاقهای به فیلم خنثی نداشته و ندارد به همین دلیل قصهاش را بر مدار یک اتفاق که اینجا «انتخابات» است، میچرخاند.
فیلم خیلی تلاش میکند به بیراهه نرود و درگیر قصههای کوچک بازیگرانش نشود، اما اینقدر پربازیگر و داستانش بزن و بکوب میشود که در سطح میماند (سطح نه به معنای ابتذال و سخیف بودن چون خوشبختانه اینگونه نبود). پس کمدی موقعیت نیست با اینکه دوست دارد باشد، ولی فقط ادای آن را درمیآورد.
درواقع ایران برگر زور میزند خودش را از جنسِ فیلمهای طنزِ بدترکیب الانِ سینما دور کند، موفق هم هست تا حدودی و طنز نچسبی نیست. البته دلیلش داشتن قصه متفاوت نبود، بلکه به خاطر هیبت و اسم و رسم بازیگران است که بلدند قصه را به کجا بکشند که به شکل بدش، تبدیل به لوده نشود.
نوچههایی که صرفا به درد خنداندن میخورند
بالاخره جوزانی در فیلمش چهرهها را دور هم جمع کرده و همان اندک لودهبازیها را نیز به دست جوانترهایی داده که در فیلم هستند تا به هر قیمتی اگر بتوانند نیشخندی به لب مخاطب بیاورند. (به نوچههای دو خان توجه کنید.)
ایران برگر، فیلم پربازیگری است و اسم و رسمدار که در شناسنامه فیلم موجود است؛ بازی بازیگران هم نه تاپ است و نه ضعیف؛ علی نصیریان، محسن تنابنده و شهرام ناظری (خواننده تیتراژ)، وزنه کمی برای هر فیلم نیستند، اما وجود اینها برای ایران برگر هرچه ندارد، در اکران امتیازهایی برای جذب مخاطب خواهد داشت.
محسن تنابنده بازیگر خوبی است، ولی بازی و لحنش گاه در ایران برگر شبیه سریال پایتخت نمیشود؟ متأسفانه تپق میزند و کپی برابر اصل نقی (نقشش در سریال سیروس مقدم) به نظر میرسد و احمد مهرانفر نیز در این مورد روی خط قرمز است.
کمدی نساز که این کار سینمای ایران نیست
اصولا فیلم کمدی ساختن و فیلمی که درد داشته باشد و نیش بزند، کار سینمای ایران نیست یعنی تا الان که نبوده. جعفری جوزانی هم نباید توقع داشته باشد ایران برگر را فیلمی اصیل بدانند یا مبادا به خاطر مانور روی موضوع بهروزی مثل انتخابات مدعی شود که قصدم نقادی بوده، چون با این خروجی فعلی باورش سخت است. از همه چیز دوست دارد بگوید، اما متأسفانه حرف خاصی نمیزند.
گرچه ایران برگر به برخیها کنایه میزند به هرحال دعوا سر انتخابات است؛ در عین اینکه پر از نمادگرایی است از تقابل سنت و مدرنیته. این تقابل میتواند با صفحات مجازی مثل «اینستاگرام» باشد و چه حتی با پیتزا و پلوخورشی که یکی غذای این طایفه است و دیگری متعلق به آن یکی. آخرش هم که همه چیز را سر دموکراسی (اینجا انتخابات محلی) خراب میکند! با همه ضعفها ولی خوشبختانه این قصه نه تبدیل به شوخی مضحک و نه بیانیه سیاسی شده و باز چه خوب که فیلم دل به سینمای تهرانزده نداده است و لوکیشنها را به فضایی پرت برده. ولی در لحن بیانش و انتقال هدفش مشکل دارد؛ دوست دارد پشت این فیلم شلوغ قائم شود تا از موضوعات روز بگوید، چه از سیاست و چه از بیاخلاقیهایش، اما الکن میماند.
ایران برگر چرا باید این همه شلوغ کند؟ با این شرایط حرف نصفه و نیمهای هم اگر دارد، درون این روایت بلبشو مشخصا گم میشود.
نقد کنید، اما مخالفت حضور ایران برگر نباشید
کسی مخالف این نوع فیلمها در سینما نیست. اتفاقا وجودشان بهتر از خیلِ بیخودِ فیلمهای به اصطلاح طنزی است که در واقعیت دلقکاند نه فیلم. یکی مثل جعفریجوزانی دنبال سرهم کردن یک قصه مندرآوردی و بههر طریقی به خورد مخاطب دادن نیست. لااقل در ایران برگر دنبال تجربه جدیدی است تا کمدی را نیز تجربه کند و اگر توانست در لابهلای سرگرمی، حرفی هم زده باشد. بگذریم از اینکه نمیتواند حرف خاصی بزند!
این نگاه قابل احترام است که مخاطب را گول نمیزند و دستکم داستانکی را جلوی رویش میگذارد که دو ساعتی بنشین و بخند و برو! البته این از منظر سینمایی قابل قبول نیست، ولی خب «هیچ» بهتر از «پوچ» است در ژانر کمدی سینمای ما. (ما در سینمای ایران نتوانستیم به تعداد انگشت یک دست، فیلم خوب طنز داشته باشیم.)
کلیت ایران برگر و خود مسعود جعفریجوزانی نقطه پرگار نقد ماست که یکی نهچندان محترم (فیلم)، اما سازندهاش قطعا بسیار محترم است. همینجاست که باید گفت؛ حیف! واقعا حیف است که یکی مثل جوزانی خودش را بعد این همه مدت نساختن، درگیر فیلمی عشقِ رمانتیک تجاری کند که فقط به درد دو ساعت خندیدن میخورد.
ای کاش جوزانی بیشتر رعایت میکرد
باز خوب است این فیلم به اصطلاح مسخره نیست و کسی را هم مسخره نمیکند. اتفاقا احترام میگذارد به آدمهای فیلمش و مخاطبش. ای کاش ولی جوزانی حرف جدیاش را پشت سیل همان طنز و گاه هجو قائم نمیکرد حداقل غلظت این طنازیها را کم میکرد تا حرفش یا حرفهایش به کرسی بنشیند. در کلیت اینکه ایران برگر فیلم مفرحی است، اما جذاب نه، با دغدغه است، اما به هدفش نرسیده، چهره فیلم تر و تازه است، اما حرفش حرفِ روز نیست، آدمهایش قابل لمساند، اما شناسنامه و هویت ندارد، شاید ارزش دیدن داشته باشد، اما بیتأثیر است، اسیر سیاستزدگی نشده، اما خودسانسوری میکند، لوده نیست، اما اندازه شوخیهایش زیاد است و... سوال آخر؛ این فیلم کمدی آخرش چه میخواست بگوید؟! ایران برگر را باید دید، چون دیدن آن بهتر از ندیدنش است. گویا جوزانی بعد از چند سال دوباره به سینما آمده که به هر طریقی که شده حال مردم را خوب کند حتی اگر فیلمش کار شاخصی هم نباشد.
خبری از سینمای کمدی نیست
با تمام این اوصاف باید پذیرفت اوضاع ژانر کمدی سینمای ایران خوب نیست. حالا حالاها باید فیلم ساخت و تجربه کرد که به فیلمهای خوشساختی برسیم. حتی یکی مثل جعفریجوزانی و دیگر کاربلدها باید پیشقدم باشند تا بالاخره به جای آبرومندی برسیم.
محسن غلامی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد