آن سوی میز مذاکره، نمایندگان 5 عضو دائم شورای امنیت به همراه آلمان، لغو تحریمها را منوط به گزارش و تضمین آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) دایر بر عدم انحراف ایران از برنامه صلحآمیز هستهای کردهاند و این در حالی است که سابقه همکاریهای گذشته ایران و آژانس و گزارشهای منتشر شده از سوی این نهاد، بیانگر این واقعیت است که جهتگیریهای آژانس، بیشتر به سمت اتهامها و نگرانیهای واهی استوار است که نهتنها منشا سیاسی دارند، بلکه اساسا مدارک، مستندات و منابع مربوط به این اتهامها برای هیچ کس روشن نیست! حال پرسش اینجاست که با توجه به پایبندی و متعهد بودن ایران به توافقهای صورت گرفته با طرفهای غربی در مسیر شفافسازی حداکثری و ابهامزدایی تا چه زمان باید برای رسیدن به یکی از مهمترین اهداف خود در مذاکرات (لغو تحریمها) منتظر آژانس بماند؟ آیا آژانس چنین اطمینان خاطری به غرب خواهد داد؟ راهحل جایگزین چیست؟ این پرسشها و برخی موضوعات دیگر را در گفتوگوی اختصاصی روزنامه جامجم با رابرت کلی (Robert Kelly)، کارشناس برجسته مسائل هستهای مطرح کردهایم. کلی که دارای مدرک مهندسی هستهای از دانشگاه میسوری آمریکاست، دوبار در سالهای 1992 و 2001 به عنوان مدیر بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل در عراق به این کشور سفر کرده است.
از مذاکرات نفسگیر و طولانی هستهای ایران و گروه 1+5 شروع میکنیم؛ اساسا ضرورت و انگیزههای این مذاکرات برای دو طرف چه مواردی است؟
غرب نگران انحراف برنامه هستهای ایران به سمت طرحهای تسلیحاتی است و با همین شائبه، سالهاست در مسیر محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران پیش میرود، مسیری که البته به نتیجه هم نخواهد رسید. البته من سخنگوی غرب نیستم و بازگو کردن فرضیههای طرف غربی به هیچ وجه به معنی تائید آنها نیست. به هر حال نفس وجود تاسیسات غنیسازی اورانیوم در نطنز، رآکتور آب سنگین اراک و سایتهایی همچون فردو این نگرانی را در برخی کشورهای غربی ایجاد کرده که شاید ایران هدفی غیر از برنامه صلحآمیز هستهای در سر داشته باشد. نکته اینجاست که هیچ نشانهای دایر بر تمایل ایران به سمت ساخت تسلیحات هستهای وجود ندارد و بعید میدانم هیچ مدرک مستدلی تاکنون از سوی هیچ مرجع بینالمللی ارائه شده باشد که با صراحت بتواند انحراف ایران از برنامه صلحآمیز هستهای را ثابت کند. بنابراین این نقطه آغاز اختلافهاست.
از طرف دیگر تردیدی نیست بهرهمندی ایران از فناوری نوین هستهای به عنوان یکی از اعضای NPT (معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای) از حقوق مسلم ایران محسوب میشود و هیچ کس نمیتواند ایران را از فعالیت در این عرصه که اتفاقا تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است، منع کند. صرفنظر از سرمایهگذاری وسیع ایران در این عرصه، از منظر حاکمیتی هم تهران به هیچ وجه مایل نیست در مورد حقی مشروع و قانونی، کشور یا کشورهایی دیگر برای او تعیین تکلیف کنند. بنابراین در پاسخ به پرسش شما، یک طرف ادعا میکند، شاید ایران در حال پیشبرد برنامهای مخفی و ممنوع است که همان طور که گفتم مدارک و اطلاعات موجود در رابطه با این ادعاها به هیچ وجه قابل اتکا نیست و از طرف دیگر ایران کشوری است که برنامه هستهای را به عنوان حقی مشروع برای خود میداند و توقف آن را بر نخواهد تابید.
بنا بر گفته شما، بسیاری از اتهامات و مدارکی که بیش از یک دهه مدعی انحراف برنامه هستهای ایران بود، از نظر فنی و علمی قابل استناد نیستند، منشا این ادعاها و بعضا مدارک کجاست؟ اساسا مهمترین نگرانیها از کجا ناشی میشود؟
اجازه بدهید به چند مورد اشاره کنم. اگر به گذشته بازگردیم مثلا 20 سال پیش، مدارکی وجود دارد که ایران به دنبال تهیه برخی تجهیزات هستهای بوده است. این تلاشها تا حدودی این نگرانی را ایجاد کرد که شاید ایران برنامهای مخفی را دنبال میکند. مورد بعدی، ساخت 2 تاسیسات بزرگ هستهای؛ اولی در نطنز و سپس در اراک بود که ایران هیچ کدام را اعلام نکرد. البته از منظر حقوقی و براساس قوانین بینالملل، ایران الزامی برای اعلام این تاسیسات نداشت. در واقع ایران تا اینجا هیچ اشتباهی مرتکب نشده بود، اما همان طور که گفتم باز هم عدهای وجود این تاسیسات گسترده را بهانهای برای شبههافکنی قرار دادند. این مورد به اواسط دهه 90 میلادی باز میگردد. البته با شفافسازی ایران در سالهای پس از آن و کم شدن سرعت برنامه هستهای ایران، سازمان سیا سال 2003 گزارشی منتشر کرد که به صراحت در آن به توقف برنامه مخفی احتمالی ایران اشاره شده بود. مورد سوم به گزارشهایی بازمیگردد که آژانس از زمان علنی شدن برنامههای ایران منتشر کرده است؛ گزارشهایی که در آنها به فعالیت ایران روی موارد مشکوک اشاره شده بود. اگر صادقانه و از نگاه فنی بخواهیم به این گزارشها اشاره کنیم باید بگوییم هیچ گاه منابع اطلاعاتی منتج به این ارزیابیها درباره فعالیتهای هستهای ایران مشخص نشد! به بیان دیگر ما اصلا نمیدانیم این اطلاعات از کجا و توسط چه کسانی در اختیار آژانس قرار گرفته است و تا زمانی که ندانیم این اطلاعات از کجا آمده نمیتوانیم ارزیابی صحیحی از نگرانیهای اشاره شده در گزارشهای آژانس داشته باشیم و در نتیجه نمیتوانیم ایران را متهم کنیم. بار دیگر تاکید میکنم تا منابع اطلاعاتی آژانس شفاف نشود به هیچ وجه نمیتوان کشوری را در هیچ محکمهای متهم به انجام کاری کرد. همین اتهامات مبتنی بر اطلاعاتی که نمیدانیم از کجا آمده و تا چه اندازه دقیق است، تمام گرفتاریهای این چند سال اخیر را موجب شده است.
تا حدودی به سوال بعدی من هم پاسخ دادید. جایی اشاره کرده بودید «اتهامات علیه برنامه هستهای ایران بسیار زیاد است، اما مدارک بسیار کم و مخدوش». نکتهای هست که مایل باشید اضافه کنید؟ میشود اینطور نتیجه گرفت که از سال 2003 تا کنون، بیشتر اتهامات علیه برنامه هستهای ایران سیاسی بوده است تا فنی؟
ببینید، محتوای بسیاری از این اتهامات فنی است؛ برای مثال در گزارشی به Initiation System (سیستم شروع نقطهای) درباره برنامه هستهای ایران اشاره شده است که همه میدانیم تنها یک کاربرد دارد و آن هم تسلیحات هستهای است. بنابراین محتوای اتهامات، فنی است و بسیار نگرانکننده، اما وقتی دقیق تر به این اتهامها و گزارشها نگاه میکنید دو نکته بسیار مشهود است؛ نخست آن که نه میدانید این اطلاعات از کجا و توسط چه کسانی ارائه شده و نکته مهمتر این که بسیاری از این گزارشها و تحلیلهای پس از آن، سرشار از اشتباهات فنی و مهندسی است که شائبه جعلی بودن آنها را تقویت میکند. برای مثال؛ یکی از مواردی که ایران به آن متهم شده استفاده از virtual exploding designator (انفجاردهندههای مجازی) است. بله، یکی از کاربردهای انفجاردهندههای مجازی میتواند در ساخت بمب هستهای باشد، اما این قطعه کوچک صدها مصرف دیگر دارد؛ ازجمله در صنعت معدن، استخراج نفت و حتی ساخت تسلیحات متعارف. کاربردهایی که در اختیار میلیونها نفر در سراسر دنیاست، اما وقتی این اتهامات در مورد ایران مطرح میشود، آژانس که منتظر چنین فرصتهایی است بلافاصله فریاد میزند که بله، در ایران موردی یافت شده است که در ساخت بمب هستهای مورد استفاده قرار میگیرد، اما واقعیت چیز دیگری است. ایران منابع نفتی بسیار وسیعی دارد، صنعت معدن گستردهای دارد و در زمینه ساخت تسلیحات متعارف، پیشرفته است. دلیلی ندارد قطعهای که کاربردهای متنوع بسیاری دارد، توسط آژانس به عنوان سندی دایر بر برنامه تسلیحاتی در ایران مطرح شود. شاید این اتهامات، محتوایی فنی داشته باشد، اما هر کارشناس بیطرفی که این تحلیلها را میخواند براحتی متوجه اشتباهات بزرگ آنها خواهد شد. این که این اطلاعات از کجا آمده و اساسا چطور این اطلاعات به چنین تحلیلی منتج شده است، علامت سوالهای بزرگی را پیش روی شما قرار خواهد داد. البته شاید بتوان حدس زد منشا اصلی این اطلاعات کدام کشورها هستند.
به نظرم یکی از دلایلی که برنامه هستهای ایران را تا این اندازه پیچیده کرده است، همین اتهامات اشتباهی است که نه میشود آنها را نادیده گرفت و نه میتوان آنها را ثابت کرد. بگذارید مثال دیگری بزنم. زمانی که به عنوان بازرس تسلیحاتی سازمان ملل در حال بررسی تاسیسات نظامی عراق در زمان صدام بودیم، گزارشی منتشر شد که سر و صدای زیادی به پا کرد. گزارش برای بررسی در اختیار ما قرار گرفت، در نگاه اول گزارشی فنی مبتنی بر استدلالهایی فنی؛ اما بعد از مطالعه دقیقتر کامل مشخص بود که این گزارش جعلی بوده و در خارج از عراق تهیه و منتشر شده است! همین گزارش جعلی باعث شد آژانس باز هم تردید کند و تحقیقات میدانی را کمرنگتر کرده و در نهایت نتواند به نتیجهگیری درست درباره واقعیت برنامه تسلیحاتی رژیم صدام برسد. اتفاقی که در نهایت به یکی از بهانههای اصلی حمله نظامی به عراق تبدیل شد و همه میدانیم چه فاجعهای را در این کشور رقم زد.
سوال اینجاست هنگامی که آژانس تاکید دارد براساس تحقیقات انجام شده مدرکی دال بر انحراف ایران از برنامه صلحآمیز هستهای وجود ندارد، چگونه برخی منابع غربی میتوانند چنین اتهاماتی را وارد کنند؟ چگونه برای مثال روزنامه نیویورک تایمز در گزارشهایی متعدد به قلم برخی ستون نویسان مشخص خود بر این گونه اتهامات ساختگی تاکید دارد؟ مشکل کار کجاست؟
مشکل اصلی از گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تعابیر ناشی از این گزارشها سرچشمه میگیرد! ابتدا آژانس گزارش میدهد که هیچ یک از تاسیسات یا موارد هستهای اعلام شده توسط ایران در مسیر ساخت بمب هستهای مورد استفاده قرار نگرفته است، بنابراین کار آژانس این گونه است که پس از اعلام ایران مبنی بر وجود مقادیر مشخص از مواد هستهای به این کشور سفر کند، بازرسی کند و در نهایت صحت پاسخهای ایران را تائید کند. این یکی از جنبههای فعالیتهای آژانس است که البته تاکنون در آن موفق بوده است؛ طرح موضوع، بازرسی و در نهایت تائید صحت اظهارات ایران. به بیان دیگر همه آنچه آژانس موظف به انجام آن است، راستی آزمایی مواردی است که کشورها مدعی آنها هستند.
اما مشکل از جایی آغاز میشود که آژانس در مسیر گمانهزنیهای سیاسی گام بردارد؛ برای مثال ادعا میشود فرد یا عدهای در ایران به دنبال بمب هستهای هستند؛ آژانس ابزار و توانایی بررسی چنین مواردی را در اختیار ندارد. در واقع ورود آژانس به عرصه سیاست و تلاش برای کشف نیات سیاسی است که کار را خراب میکند و بسیار اشتباه است.
یعنی آژانس پا را از حیطه اختیارات خود فراتر گذاشته است؟
در برخی موارد بله. برای مثال وظیفه قانونی آژانس ایجاب میکند به تاسیسات هستهای اعلام شده توسط ایران سر بزند، بازرسی کند و در نهایت گزارشی از مطابقت یا مغایرت یافتههای خود با آنچه ایران درباره برنامه هستهای خود مدعی است ارائه دهد، اما آنچه آژانس در قبال ایران انجام داده، این گونه بوده است که: ما نمیدانیم آیا تاسیسات یا مواد هستهای دیگری وجود دارد یا خیر؟ این رویه و بیان آن در مغایرت با وظیفه حقوقی آژانس بوده و اساسا در صلاحیت این نهاد نیست. سوال مهمتر این که آیا چنین رویهای که آژانس از تاسیسات هستهای کشوری بازدید کند و بگوید همه چیز خوب است، اما ما نمیدانیم مورد مشکوک دیگری وجود دارد یا خیر! در قبال کشور دیگری نیز درجریان بوده یا هست؟ پاسخ این سوال، منفی است، آژانس تاکنون چنین کاری نکرده است چون میداند از نظر قانونی چنین صلاحیتی ندارد و وظیفهاش چیز دیگری است.
مساله اصلی اعلام شده و اعلام نشده است؛ وظیفه آژانس رسیدگی به مواردی است که ایران درباره برنامه هستهای خود اعلام میکند و نه مواردی که اعلام نشده. با استناد به این منطق فلسفی که هیچ کس نمیتواند آنچه را که ایران نمیخواهد انجام دهد ثابت کند، چنین اظهارنظرهایی از جانب آژانس تنها به مخدوشتر شدن شرایط میانجامد. گفتن این که ما نمیدانیم آیا ایران به دنبال تسلیحات هستهای است یا خیر کار سادهای است، هر کسی میتواند چنین جملهای را به زبان آورد، اما جایگاه حقوقی و قانونی آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایجاب میکند که از چنین اظهارنظرهایی اجتناب کند.
پس ایران و آژانس چه باید بکنند تا مشکل حل شود؟ دقیقتر اینکه آژانس برای جلوگیری از سوءاستفاده از گزارشهایش چه رویکردی را باید در دستور کار قرار دهد؟
در زمینه موارد هستهای و بازرسیهای هستهای فکر نمیکنم مشکلی بین ایران و آژانس وجود داشته باشد، دو طرف همکاریهای بسیار خوبی با یکدیگر داشتهاند و امیدوارم این روند ادامه داشته باشد، توافق اخیر بین ایران و
5 قدرت جهانی نیز که امیدوارم هرچه سریعتر به نتیجه نهایی برسد، روزهای بهتری را در این عرصه نوید میدهد.
اما در مورد رفع اتهامات فکر میکنم شرایط کاملا متفاوت باشد، دو طرف درگیر دو جبهه کاملا متفاوت هستند و هر یک از دیدگاه خود به ماجرا نگاه میکند. به نظرم آنچه در این شرایط میتواند به کمک آید و ایران نیز میتواند ابتکار عمل را در دست گیرد، وارد کردن یک میانجی است. به این معنی که با سازماندهی گروهی متشکل از کارشناسان بیطرف، معتبر و مورد اعتماد دو طرف از آنها بخواهد به ایران بیایند و روی مواردی که بیشترین حساسیتها متوجه آنهاست، تحقیق کنند. افرادی که با هدف حل مشکل و برطرف کردن نگرانیها به ایران بیایند و نه تلاش برای یافتن بهانه و مشکلسازی، کارشناسانی بینالمللی که از کشورهای مختلف دنیا گرد هم بیایند. به عقیده من تشکیل چنین گروهی و اجازه داشتن برای تحقیق مستقل، از یک سو میتواند حسننیت ایران را نشان دهد و از سوی دیگر میتواند این فرصت را در اختیار این کارشناسان مستقل قرار دهد که پس از پایان کار بدون هیچ گونه ملاحظه سیاسی و تنها با تکیه بر الزامات فنی، گزارشی مشترک ارائه دهند و در آن به یافتههای خود اشاره کنند. پس اگر ایران و آژانس بتوانند در وارد کردن طرف سوم با هم به توافق برسند (که بعید میدانم آژانس چنین چیزی را بپذیرد) گزارش نهایی در اختیار شورای امنیت سازمان ملل قرار خواهد گرفت و با تلاشهای دیپلماتیک همسویی که تهران در دستور کار قرار میدهد، مسیر برای دستیابی به توافق نهایی بسیار هموارتر خواهد شد.
چه کسی میتواند میانجیگر مذاکرات ایران و 1+5 باشد؟
من 2 پیشنهاد دارم؛ اول این که از یک گروه بینالمللی که جهتگیری خاصی ندارد، بخواهیم به تهران سفر کرده، مشاهدات خود را ثبت کرده، تصویر بگیرد و حتی برای بررسی آلودگی اورانیوم نمونهبرداری کرده و یافتههای خود را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارسال کند. شماری از کشورها میتوانند تیمهای کارآمد و کارشناسان فنی خود را که تعصب سیاسی نسبتا کمی دارند، به این منظور اعزام کنند. اندونزی، ترکیه، سوئیس، آفریقای جنوبی و آرژانتین ازجمله این کشورها هستند.
پیشنهاد دوم این است که از یک سازمان بیطرف و معروف غیردولتی نیز بخواهیم تا تیم بینالمللی خود را برای ثبت مشاهدات، گرفتن تصویر و نمونهبرداری از سایتهای پارچین و مریوان اعزام کند. موسسه بینالمللی صلح استکهلم در سوئد، سازمان بینالمللی مناسبی است که افراد غیرمتعصب بسیاری دارد. مطمئنم افراد بسیار دیگری در نروژ نیز هستند. کشورهای دیگر نیز که درگیر مذاکرات هستهای 1+5 با ایران نیستند، میتوانند کارشناسان خود را به ایران اعزام کنند که مجارستان، جمهوری چک و کرهجنوبی از جمله این موارد است.
براساس این پیشنهاد، گزارش این گروه میانجی به آژانس ارائه میشود یا شورای امنیت؟
به شورای امنیت. ببینید آژانس بینالمللی انرژی اتمی زیرمجموعه شورای امنیت سازمان ملل محسوب نمیشود، اما آژانس موظف است در صورت مواجه شدن با موردی نگرانکننده، مراتب را به رئیس شورای امنیت گزارش دهد. واقعیت این است که تمام گزارشهای گذشته آژانس به شورای امنیت در مورد پرونده هستهای ایران بیش از هر چیز دربرگیرنده نگرانیها و نکات منفی و تاریک این پرونده بوده است. در حالی که در شرایط فعلی آژانس باید بتواند به وظیفه ذاتی خود یعنی تائید صحت توضیحات هستهای ایران عمل کرده و پس از دستیابی به جمعبندی نهایی آن را در اختیار شورای امنیت سازمان ملل قرار دهد. حال اگر آژانس به هر دلیل نمیخواهد یا نمیتواند به این جمعبندی نهایی دست یابد. من مجددا بر این نکته تاکید میکنم که من یک وکیل نیستم، تنها یک مهندس هستهایام اما میتوانم متن توافقنامه خاص میان آژانس و ایران را برای استفاده از پادمان در ارتباط با پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و ماده 22 آن را بخوانم.
در ماده 22 این توافق آمده است هر گونه اختلاف ناشی از تفسیر یا در کاربرد این موافقتنامه (به استثنای اختلاف مربوط به شناسایی مشکلی توسط شورای حکام ذیل ماده 19 یا هر گونه عملی که شورا در مورد مشکل انجام میدهد) که با مذاکره یا سایر اسباب توافق دوجانبه بین دولت ایران و آژانس حل و فصل نگردیده است، با درخواست هر کدام از طرفین به هیات داوری مرکب از موارد زیر ارجاع داده خواهد شد: دولت ایران و آژانس هر کدام یک میانجی را انتخاب میکنند و این دو میانجی نفر سومی را به عنوان رئیس خود انتخاب میکنند. اگر طی 30 روز از درخواست میانجیگری، دولت ایران یا آژانس نماینده خود را انتخاب نکنند، میتوانند از رئیس دادگاه بینالمللی درخواست کنند که وی نمایندهای را انتخاب کند. اگر یک ماه بعد از انتخاب میانجی اول، میانجی دوم انتخاب نگردد یا میانجی سومی انتخاب نشود، همان روند دادگاه بینالمللی اعمال خواهد شد. اکثریت اعضای هیات داوری باید به حد نصاب برسد و تمام تصمیمات باید موافقت حداقل 2 عضو را داشته باشد. روند داوری توسط هیات تعیین میشود. تصمیمات هیات مورد پذیرش و احترام دولت ایران و آژانس خواهد بود. ان.پی.تی، مداخله میانجی در چنین شرایطی را پیشبینی کرده و آن را پذیرفته است، بهترین گزینه، ورود طرف سومی است که بتواند این گره کور را باز کرده و بر خط طویل اتهامها و نگرانیها، نقطه پایان بگذارد.
همه ما میدانیم یکی از موارد مورد اختلاف دو طرف، تاسیسات هستهای پارچین است. فرض کنید ایران اجازه ورود بازرسان آژانس را به این سایت صادر کرد. آنها وارد شدند، نمونهبرداری کردند، حتی عکسبرداری کردند و گزارش دادند مورد مشکوکی یافت نشد. حتی فرض میکنیم که ایران سایت پارچین را برای اعتمادسازی تعطیل کند که مطمئنم این اتفاق نخواهد افتاد، به نظرتان باید در انتظار چه تحولی بود؟ از روز بعد اتهامها و تردیدهای جدیدی طرح میشود، درست همان اتفاقی که در عراق افتاد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی ثابت کرده که غیرقابل اعتماد است زیرا آنها اعلام کردند هرگز خواهان بازدید مجدد از پارچین (2004) نبوده، اما در تناقض با اظهارات خود عمل میکنند. کاملا مشخص است چرا ایران درپی آن نیست که به آژانس بینالمللی انرژی اجازه بازدید مجدد از پارچین را بدهد زیرا تجربه نشان داده است که آژانس میتواند بارها این درخواست را تکرار کند، اما اگر ایران میخواهد نشان دهد چیزی برای پنهانکاری ندارد، میتواند با سفر شخص ثالث موافقت کند. اگر مورد خاصی در پارچین وجود ندارد و ایران در پی زیر سوال بردن اعتبار آژانس است، حق رد درخواست این نهاد بینالمللی را مبنی بر سفر مجدد به تهران دارد. آژانس مجبور نیست با تعیین میانجی موافقت نماید، اما اگر میانجی هیچ مشکلی را شناسایی نکند آنگاه آژانس باید ثابت کند که دلیل نگرانیاش چه بوده است. در عراق هم این مشکل وجود داشت چنانکه در روزهای پایانی در حالی که همه ما آماده ارائه گزارش نهایی بودیم، ناگهان موارد جدیدی مطرح شد و ما مجبور به بررسی مجدد شدیم و همین موضوع ما را از ارائه گزارش نهایی دورتر کرد. به عقیده من در مورد ایران هم ماجرا تفاوتی ندارد، مسیر ایران و آژانس در زمینه رفع اتهامها و نگرانیها، یک جاده بیپایان است. مساله امروز حل مشکلی است که همه ما میدانیم آژانس قادر به حل آن نیست.
سوال آخر باز هم در مورد مذاکرات هستهای و تفاهمی که ماه گذشته در سوئیس شکل گرفت. نظر شما در مورد جنبههای مختلف این تفاهم چیست و با توجه به مواردی که اشاره کردید به آینده خوشبین هستید؟
بله خوشبین هستم. معتقدم ابتدا باید از تلاش جدی و حرفهای دو طرف برای دستیابی به این تفاهم قدردانی شود. مذاکرات جدی بر سر موضوعات بسیار جدی بود که میتواند نویدبخش روزهای بسیار خوبی باشد.
از جنبه فنی، باید این مذاکرات را یک موفقیت بزرگ دانست. دو طرف درباره موارد بسیار مهمی که حتما شما در ایران بهتر از من در جریان آن هستید، به نقطه مشترک دست یافتند، اما مشکل و نگرانی بزرگ در مورد آنچه در سوئیس رخ داد به نحوه و زمان لغو تحریمها بازمیگردد. در واقع لغو تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و به طور کل تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران به اعلام رضایت آژانس منوط شده است! با توجه به مواردی که در بالا به آنها اشاره کردم و همچنین سابقه تاریخی آژانس در رسیدگی به چنین مواردی، اصلا مشخص نیست تا چه زمانی باید منتظر ماند تا آژانس بتواند به طرف غربی اطمینان خاطر دهد که برنامه هستهای ایران انحرافی ندارد. 6 ماه، یک سال، 3سال، 10 سال و شاید هم بیشتر.
این همان چیزی است که این تفاهم را تهدید میکند. من بخوبی میدانم بسیاری در ایران بر لزوم لغو هرچه سریعتر تحریمها علیه ایران تاکید میکنند و هرچه زمان سپری شود این انتقادها بیشتر و شدیدتر خواهد شد.
اکنون این خواسته از طرف ایران مشروع به نظر میرسد که تا چه زمانی باید منتظر بماند تا آژانس بتواند به غرب تضمین دهد که این کشور دنبال تسلیحات هستهای نیست؛ و پس از آن تحریمها لغو شود. در صورتی که پاسخ مناسب به این نگرانی ایران ندادند، تهران میتواند با استناد به مفاد ماده 22، طرف سومی را به عنوان میانجی وارد همکاریهای خود و آژانس کند تا هرچه سریعتر به نتیجه مطلوب خود دست یابد.
آقای کلی، از گفتوگو با شما لذت بردم. در پایان نکتهای باقی مانده است؟
فکر میکنم به تمام موارد پرداخته شد. در پایان مایل هستم تاکید کنم موضع فعلی ایران و تلاش این کشور برای بهرهمندی از دانش صلحآمیز هستهای برای من و تمام کارشناسان بیطرفی که نگاهی صرفا فنی به این پرونده دارند، قابل درک و احترام است.
جواد حمیدی/ جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد