افزون بر این براساس اعلام سازمان جنگلها از سال 1334 تا 1386 سالانه حدود 3000 هکتار از جنگلهای کشور تخریب شده است. این در حالی است که با رسیدن فصلهای داغ سال نیز باید شاهد شعله کشیدن آتش در جنگلهای کشور بود، براساس آمار آتشسوزی جنگلهای کشور در برخی ماههای سال گذشته نسبت به سال 92 افزایش 50 درصدی داشته است. امسال نیز با توجه به بهبود پیدا نکردن شرایط باید منتظر انتشار خبرهای ناگواری در این حوزه بود. نکته اینجاست که در سایه نبود مدیریت کارا مشکلاتی که دامن جنگلهای کشور را گرفته آنطور که باید و شاید تاکنون حل نشده است. در این گفتوگو دکتر «هادی کیادلیری»، رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران و رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور از مسائلی که سبب بحرانی شدن وضع جنگلهای ایران شده، سخن میگوید.
چرا درباره وسعت جنگلهای کشور آمار متناقضی ارائه میشود و آیا میتوان به طور دقیق گفت وسعت جنگلهای کشورمان چقدر است؟
یکی از دلایل ارائه آمار متناقض از جنگلهای کشور تعاریف متفاوتی است که از جنگل در کشورمان میشود، این در حالی است که فائو (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) تعریف دیگری از جنگل دارد. به زبان ساده اگر بخواهیم جنگل را از قول فائو تعریف کنیم باید بگوییم نیم هکتار زمین که درصد تاج پوشش درختان آن به سطح زمین بیش از 10 درصد باشد جنگل نامیده میشود.
سازمان جنگلهای کشور چه تعریفی از جنگل دارد؟
براساس تعریف سازمان جنگلها میزان تاج پوشش درختان باید 5 درصد باشد.
با این تعریف وسعت جنگلهای کشور چقدر است؟
حدود 14 میلیون و 300 هزار هکتار.
تعریف سازمان فائو چه؟
با تعریف این سازمان وسعت جنگلهای کشورمان به حدود نصف آمار ارائه شده میرسد، زیرا 12.5 درصد از جنگلهای کشور در گروه جنگلهای انبوه قرار میگیرند، مانند جنگلهای شمال کشور و ارسباران، حدود 25 درصد نیز در گروه جنگلهای نیمه انبوه طبقهبندی میشود، افزون بر این حدود 56 درصد نیز جنگل تنک در کشور وجود دارد، مانند جنگلهای زاگرس. این در حالی است که حدود 25 هزار هکتار نیز جنگل مانگرو در کشور داریم؛ جنگلهایی که هرچند سطح قابل ملاحظهای ندارد، اما از اهمیت خاصی برخوردار است.
این تعریفهای متفاوت چه آسیبی به منابع طبیعی کشور میزند؟
هرچند تعریف کشورمان نیز از جنگل درست است، اما بدی آن، این است که فکر میکنیم جنگل زیادی داریم و ممکن است در نگهداری آنها غفلت کنیم، علاوه بر این نمیتوان طرحهای مناسبی نیز برای نگهداری جنگلهای کشور ارائه کرد.
سرانه جنگل برای هر ایرانی چقدر است؟
سرانه جهانی جنگل به شکل میانگین حدود شش دهم هکتار برای هر شخص است، اما در کشور ما این آمار به کمتر از دو دهم میرسد. نباید فراموش کرد که حدود 8 درصد از سطح کشور را جنگل پوشش میدهد، باید یادآور شد کشورهایی که حدود 25 درصد از مساحت کشورشان را جنگل پوشش میدهد، شرایط بحرانی دارند.
جنگلهای کشور از زمان تشکیل سازمان جنگلها چه شرایطی را طی کرده است؟
اگر بخواهیم تقسیمبندی کلیتری داشته باشیم، میتوان گفت مثلا اگر ما از سال 1300 مدیریت را شروع کرده باشیم در 45 سال اول مدیریت غیرعلمی و سنتی بوده است، چون بهرهبرداریهایی صورت گرفته، اما به دلیل اینکه جمعیت کم بوده و وابستگی زیادی به منابع طبیعی وجود نداشته، تخریب خود را کمتر نشان داده است. بعد از تشکیل سازمان جنگلها و مطرح شدن طرحهای جنگلداری نیز به سمت کار عملی رفتیم. درواقع رشد جمعیت، افزایش استانداردهای زندگی و فشاری که به منابع و اکوسیستم آوردهایم، نمود بیشتری به تخریبها داده هرچند علمی کار کردهایم.
اما به نظر میرسد روشهای علمی نیز موفق نبوده است.
حق باشماست باید اعتراف کرد که از روشهای درستی بهره نبردهایم، زیرا ما از کشورهای اروپایی الگوبرداری کردیم، کشورهایی که ساختار جنگلهایشان با کشور ما همخوانی ندارد. از این گذشته این روشها با شرایط زیستمحیطی و اجتماعی ما نیز تناسب ندارد، زیرا زندگی مردم ما سنتی و با آن در تضاد است. علاوه بر این آنها جنگلهای همسان داشتند، اما ساختارهای جنگلهای شمال کشور ما باستانی و کوهستانی است. باید یادآور شد شاخص پایداری برای آنها تولید چوب بود، اما شاخص برای ما باید حفظ قدمت جنگلها در نظر گرفته میشد.
اما رئیس سازمان جنگلها میگوید سطح جنگلهای کشور افزایش یافته، به نظر شما این ادعا چقدر صحت دارد؟
این مساله را خود ایشان باید پاسخ بدهند، چون با محاسبهای ساده، میتوان به واقعیت پی برد و برای این کار باید آمار جنگلکاری سازمان جنگلها را با روند تخریب جنگلهای کشور مقایسه کرد، برای نمونه در چند سال اخیر یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس و 40 هزار هکتار از شمشادهای شمال کشور تخریب شده، علاوه بر این براساس اعلام خود سازمان جنگلها از سال 1334 تا 1386 نیز هر سال حدود 3000 هکتار جنگل کشور از بین رفته است.
علاوه بر این مسئولان ادعا میکنند با جنگلکاری روند تخریبها را کنترل کردهاند.
متاسفانه مسئولان این واقعیت را تاکنون جدی نگرفتهاند که جنگل زیستگاهی است که طی میلیونها سال ایجاد شده، به همین دلیل این روزها برای ساخت سد شفارود قصد دارند چند هکتار از جنگلهای گیلان را تخریب کنند و در برابر اعتراضها میگویند قرار است تخریب را با درختکاری جبران میکنند. مقایسه جنگل با درخت، کاری کاملا اشتباه است. باید تاکید کرد با درختکاری حتی نمیتوان مقدار چوبی را که از دست میرود، جبران کرد، زیرا در بحث درختکاری نهال کاشته میشود و در هر هکتار دو مترمکعب چوب داریم، اما در جنگلهای شمال کشور موجودی چوب 400 مترمکعب است، بنابراین در برابر تخریب هر هکتار جنگل باید 200 هکتار جنگلکاری کرد تا فقط زیان از دست رفتن چوب را جبران کرد.
قرار بود برای کاهش فشار بر جنگلهای شمال کشور طرح تنفس جنگل اجرایی شود، این طرح چگونه اجرا میشود؟
ما باید به سمت توقف کامل بهرهبرداری از جنگلهای شمال برویم، اگر تنفس به این معنا باشد که میخواهیم 10 سال دیگر دوباره بهرهبرداری را شروع کنیم، اشتباه است، زیرا 200 سال فرصت نیاز است تا جنگلهای کشور به شرایط پیش از تخریب بازگردد. جنگلهای شمال کشور توان تولید چوب را ندارد.
مصوبهای 10 بندی که در راستای کاهش بهرهبرداری از جنگلها تصویب شد، بدرستی اجرا میشود؟
سازمان جنگلها باید این مصوبه را اجرا کند، اما ضعفهایی دارد، زیرا براساس آن فقط از درختان افتاده، آفت زده و خشک شده بهرهبرداری میشود و باید تاکید کرد هر درخت خشکی درخت بیمار نیست، چون برخی از آنها زیستگاه بوده و جامعه خرد محسوب میشود. برای بهبود شرایط باید همه مواد این مصوبه اجرا شود، زیرا برای توقف کامل بهرهبرداری باید چوب مورد نیاز کشور را به شکل دیگری تامین کنیم یا هزینه نظارت که از طریق بهرهبرداری از جنگل تامین میشد، نیز از سوی دولت در نظر گرفته شود، بنابراین اجرای یک بند از این مصوبه نمیتواند به نتیجه مطلوب منجر شود. اکنون از درختان خشک و آفتزده بهرهبرداری میکنند، اما این طرح دوام نیاورده و شکست میخورد. بنابراین بهتر است دولت بودجه مناسبی برای توقف کامل بهرهبرداری از جنگل در نظر بگیرد.
چرا تا به حال بهرهبرداری از جنگلهای شمال متوقف نشده است؟
در سازمان جنگلها مسئولان به دلایلی که خودشان میدانند با این کار مخالفت میکنند، البته آنها اشتباه میکنند، زیرا جنگلها از لحاظ سطح و چوب کاهش زیادی داشته است.
سالانه چقدر از جنگلهای شمال کشور بهرهبرداری میشود؟
براساس آمار سال گذشته حدود 600 هزار مترمکعب چوب برداشت شده، اما این آمار باید بررسی شود، زیرا میزان مصرف چوب در کشورمان حدود 5 تا 7 میلیون مترمعکب در سال برآورد میشود، این در حالی است که یک میلیون مترمکعب واردات داریم و حدود یک میلیون مترمکعب نیز از طریق زراعت چوب تامین میشود، بنابراین باید پرسید بقیه چوب مصرفی کشور از کجا تامین میشود.
ضعف اصلی سازمان جنگلها را چه میدانید؟
مسئولان این سازمان باید در همه بخشها اطلاعات خود را بهروز کنند، در بخشهایی مانند اجرا، تحقیقات، آموزش و نظارت، زیرا در بخش تحقیقات اکنون تحقیقات کاربردی نیست و باید به پژوهشهای کاربردی و اجرایی پرداخت نه طرحهای فانتزی. بخش آموزش نیز باید هدفمند شده و فعالیتهایش با نیازهای کشور مطابقت داشته باشد.
سازمان محیطزیست برای حفظ جنگلهای کشور به وظایف خود به درستی عمل میکند؟
بخش نظارت سازمان محیطزیست نیز باید بهتر عمل کند. برای نمونه آنها باید بگویند کجای جنگلهای کشور را ارزیابی کرده یا با کدام شاخص و معیار از تخریب یا بهبود شرایط صحبت میکنند، زیرا تا زمانی که مردم آتشسوزی یا تخریب را اعلام نکنند، این سازمانها نیز چیزی نمیگویند، این در حالی است که این سازمانها باید پیشبینیهای لازم را انجام بدهند، زیرا سازمان جنگلها با کمبود نیرو روبهروست، برای نمونه برای هر 52 هزار هکتار یک نیروی حفاظتی در اختیار دارد.
سازمان جنگلها خودش نمیخواهد یا در دولت برای رفع کمبودهای این سازمان اراده جدی وجود ندارد؟
باید گفت جنگلهای کشور جدی گرفته نشدهاند، زیرا سازمان جنگلها باید در حد وزارتخانه باشد تا بتواند به مشکلات این حوزه رسیدگی کند، اما اکنون این سازمان بهعنوان زیرمجموعه بخشی به نام کشاورزی فعالیت میکند، بخشی که خود عامل تخریب جنگلهای کشور است.
اما این سازمان از بدنه کارشناسی خوبی برخوردار است.
نکته اینجاست که انتخاب مدیرکلهای این سازمان در شهرستانها با نظر جهاد کشاورزی انجام میشود، بنابراین این سازمان باید خود را باور کرده و جایگاه ساختاریاش ارتقا پیدا کند، چون سازمان جنگلها با این جثه توانایی تنه به تنه شدن با سازمانهای دیگر و نمایندگان مجلس را ندارد.
این روزها برخی نمایندگان مجلس از ادغام سازمان جنگلها و سازمان حفاظت محیطزیست دم میزنند، نظر شما در اینباره چیست؟
حفاظت محیطزیست سازمانی نظارتی است، اما سازمان جنگلها دستگاهی اجرایی است، بنابراین یک سازمان نظارتی نمیتواند کار اجرایی انجام دهد یا برعکس. سازمان جنگلها باید ارتقا پیدا کرده و به وزارتخانه تبدیل شود، محیطزیست نیز باید به شکل مستقل روی منابع طبیعی کشور نظارت کند. به نظر ادغام این دو سازمان اشتباه است، زیرا هیچ مجموعهای خود را زیر سوال نمیبرد.
چرا سازمان جنگلها برای حفظ منابع طبیعی کشور تنها مانده و دیگر سازمانها دغدغه محیطزیست کشور را ندارند؟
تمام ارگانها باید برای حفظ محیطزیست کشور وارد عمل شوند، زیرا کمکاریهای آنها به منابع طبیعی کشور آسیب میزند، برای نمونه اشتغالزایی، وظیفه سازمان جنگلها یا محیطزیست نیست و باید وزارت کار پاسخگوی آن باشد، زیرا بیکاری جنگلنشینان سبب شده آنها برای کسب درآمد دست به تخریب جنگل بزنند.
برنامههای سازمان جنگلها برای خروج دام از جنگلهای کشور به کجا رسید؟
برنامههایی در اینباره اجرا شده، اما کارساز نبوده است به همین دلیل اکنون آمار دام در زاگرس سه برابر بیش از ظرفیت این منطقه است، در سالهای گذشته نیز اعتبار خروج دام بشدت کاهش یافته و باید یادآور شد روشهایی که برای تحقق این هدف به کار گرفته شده درست نبوده برای نمونه به دامدارها در قبال خروج دام مالکیت زمین ارائه میشد به همین دلیل عدهای برای گرفتن زمین به سمت دامداری رفتند، درواقع با این طرح بسیاری از مردم را تشویق به دامداری کردند.
برخلاف تلاش سازمان جنگلها برای مدیریت جنگل از سوی مردم چرا این مساله تاکنون محقق نشده است؟
هدف از مشارکت مردم به این معنا نیست که چه شخصی از جنگل بهرهبرداری کند، بلکه هدف باید حفظ و احیای جنگل باشد، اکنون مشکل ما این است که مردم آموزشهای لازم را ندیده و اطلاعات مناسبی نیز در اختیار ندارند. برای نمونه مدتی قبل به دلیل کمبود نیرو به نیروهای محلی پیشنهاد کردیم در ازای روزی 30 هزار تومان به ما کمک کنند تا آتشسوزی جنگل را مهار کنیم، اما متاسفانه این کار سبب شد برخی برای به دست آوردن درآمد خودشان جنگل را آتش بزنند. بنابراین باید گفت برای ارتقای فرهنگ و آموزش مردم بدرستی کار نکردهایم در واقع آموزش و ترویج ما در این حوزه بسیار ضعیف است.
سازمان جنگلها آمار درستی از سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه جنگل ندارد و از پتانسیل این نهادها نیز بدرستی استفاده نمیکند. برای جبران این بیتوجهی چه باید کرد؟
اکنون تعداد سازمانهای مردم نهاد علمی حدود 10 انجمن است، اما باید پرسید چقدر از این انجمنها نظرخواهی میشود، هرچند این نهادها هزینهای در قبال خدمات خود طلب نمیکنند، اما اصلا به کار گرفته نمیشوند.
مهدی آیینی / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد