بازتاب خبر و واکنشها در این زمینه جمعی از کارشناسان محیطزیست را به این باور رسانده است که متاسفانه جایگاه علمی و تخصصی حفاظت از این گونه منحصربهفرد هنوز آن طور که شایسته است از جانب سازمان حفاظت محیطزیست جدی گرفته نمیشود. گروه دانش روزنامه جامجم در این زمینه چند گفتوگو با کارشناسان و استادان صاحب نظر در زمینه علوم و فنون جابهجایی حیاتوحش انجام داده که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
گوزن زرد ایرانی با نام علمی Dama dama mesopotamica زیرگونه منحصربهفرد و بومی ایران است. ارزیابی تغییرات زیستگاهی در منطقه دز و کرخه نشان میدهد زیستگاههای مناسب برای این زیرگونه در این منطقه تنها در مدت ۱۸ سال، ۳۰ درصد کاهش پیدا کردهاند. هر نوع معرفی احتمالی و مجدد این گونه به طبیعت ایران باید براساس الگوهایی باشد که احتمال بقای افراد را تضمین کند وگرنه سیستم کنونی تکثیر و معرفی از یک قفس به قفس دیگر یا ورود مجدد گونه به سایتی که کمتر از دو سال پیش با مشکل جدی انگل میاز مواجه بوده و هنوز به درستی قرنطینه نشده، بدون تردید دورهای باطلی است که برای جمعیتی آسیبپذیر (۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ راس) به هیچوجه منطقی به نظر نمیرسد. پروفسور خوزه لوئیز فرناندس گارسیا، متخصص ژنتیک و زادآوری حیوانات وحشی از دانشکده دامپزشکی دانشگاه اِکسترهمدورا اسپانیا در این باره در گفتوگو با جامجم میگوید: دانشگاه اکسترهمدورا و موزه تاریخ طبیعی آلمان در تحقیقی مشترک نشان دادند این زیرگونه از اهمیت ژنتیکی بالایی نسبت به گونه مشابه اروپایی برخوردار است. با این حال، جای خالی مطالعات ژنتیک در ایران بسیار محسوس است. دکتر حمیدرضا رضایی، عضو هیأت علمی گروه محیطزیست دانشگاه گرگان و از مشاوران سازمان محیطزیست هم معتقد است تلفیق و جابهجایی جمعیتهای گوزن زرد ایرانی که در حال حاضر توسط سازمان محیطزیست در دست اجراست، اصولی دارد که موثرترین فاکتور تصمیمساز آن سازگاری با زیستگاه است. وی ضمن تاکید بر ضرورت کنترل درونآمیزیها، به اختلاف زمانی زادآوری در زیستگاههای مختلف اشاره میکند و توجه به آن را از ضروریات میداند.
جابهجایی غیراصولی و غیرتخصصی
خبرها حاکی از آن است که دفتر تنوعزیستی و حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست در راستای ساماندهی به تعدادی از سایتهای تکثیر گوزن زرد و بویژه شش مورد که ظاهرا نهتنها استاندارد نیستند بلکه حتی تجهیزات کافی را هم در اختیار ندارند، تصمیم دارد ۵۵ راس گوزن موجود در این سایت را به سایتهای مجهزتر ازجمله سایت دز در خوزستان و باغشادی در یزد منتقل کند، اما شواهد نشان میدهد در همان مرحله اول کار مشکلی ایجاد شده که به زعم عدهای از متخصصان و کارشناسان باید آن را جدی گرفت. تلف شدن یک مورد گوزن نر کرمانشاه از مجموع چهار گوزن انتقالی به خوزستان که به معنای تلفات ۲۵ درصدی در یک انتقال ساده است، از منظر آماری سوالبرانگیز است.
دکتر محمود مرعشی، دامپزشک دفتر حیاتوحش در این باره به جامجم میگوید: مسئولیت این جابهجایی با آقای دکتر اکرامی، دامپزشک استان مازندران بوده و ما در مبدأ حضور داشتیم. گوزنها پس از به هوش آمدن در اختیار نماینده استان خوزستان قرار گرفتند، اما ظاهرا جعبه جابهجایی نامناسب بوده و باعث تلف شدن حیوان شده! مرعشی در پاسخ به این پرسش که چرا جعبه گوزنها توسط ایشان بررسی نشده، توضیح داد: نماینده استان مدعی بود قبلا نیز با همین جعبه انتقال را انجام داده و مشکلی پیش نیامده! وی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا این فصل برای جابهجایی گوزنها مناسب است یا خیر، میگوید: مناسبترین فصل برای جابهجایی گوزن همین فصل است! دکتر علی رونق، دامپزشک اداره کل محیطزیست استان خوزستان نیز آسیب جدی فیزیکی گوزن تلف شده شامل کوفتگی شدید پشت، آثار خون بر بدن و شکستگی دندانها را تائید کرده و میگوید: دامپزشکی همراه گروه جابهجایی نبود.
موشکافی متخصصان از یک اتفاق به ظاهر ساده
نقد اول
دکتر افشین علیزاده، استادیار دانشگاه تهران و متخصص اکولوژی حیاتوحش و مدیریت زیستگاهها در زمینه اتفاق اخیر میگوید: هنوز برای ما مشخص نیست وقتی پروژه تکثیر گوزن زرد در زیستگاهی دیگر موفق بوده چه اصراری برای بازگشت به یک زیستگاه مشکوک وجود دارد.
دو سال پیش انگل میاز تلفاتی بیشتر از ۵۰ راس گوزن زرد را در خوزستان زمینهسازی کرد و سازمان محیطزیست بار دیگر این زیرگونه آسیبپذیر را که به واسطه درونآمیزی از نظر ژنتیکی هم ضعیف شده به جایی میبرد که به دلیل حضور گسترده دام در محیط اطراف باثبات نیست. طبیعی است جابهجایی گونهای چنین ارزشمند باید براساس اصول خاص و علمی باشد، اما متاسفانه هنوز هم به واسطه ضعف مدیریت شاهد هستیم کار جابهجایی را دو تیم مجزا انجام میدهند؛ یعنی بیهوشی را در مبدأ یک تیم و رهاسازی را در مقصد تیم دیگری به عهده میگیرد. این کار با پروتکل تعریف شده بینالمللی برای جابهجایی حیاتوحش همخوانی ندارد.
دکتر علیزاده برخلاف نظر دامپزشک دفتر حیاتوحش معتقد است، مدیریت هوشمند و تخصصی حیاتوحش در همهجا بویژه در مورد گوزن زرد تاکید بر بیهوشی صرف ندارد، وی افزود: کارشناسان فرانسوی و آمریکایی بیهوشی گوزن زرد را بسیار تخصصی و متفاوت با سایر سُمداران توصیف میکنند. جابهجایی موفق و بدون تلفات ۳۰ گوزن زرد در سال ۶۸ از منطقه دشت ناز به ارومیه را چگونه میتوان با انتقال چهار گوزن در سال ۹۴ و تلفات ۲۵ درصد، آن هم در یک فصل نامناسب یعنی اواخر تابستان که شروع فصل جفتگیری گوزنهاست و حیوان نهتنها از نظر رفتاری، بلکه حتی از نظر فیزیولوژیکی آماده جابهجایی نیست مقایسه کرد.
نقد دوم
دکتر ایمان معماریان، فارغالتحصیل دامپزشکی دانشگاه تهران و فلوشیپ مقیدسازی و بیماریهای حیاتوحش از کشورهای نامیبیا، هلند و اسپانیا میگوید: در بیهوشی، مسئولیتپذیری مهمترین بخش کار است. سوال اینجاست که چرا دامپزشک مسئول بیهوشی در این جابهجایی حضور نداشته در حالی که موظف بوده زمان رسیدن به مقصد و در تمام طول راه از گوزنها مراقبت کند.
جابهجایی گوزن زرد ـ آن هم در این فصل از سال ـ هم به دلیل گرمای هوا و هم به علت آغاز فصل تولیدمثل در هیچ جای دنیا توصیه نمیشود. برخلاف نظر مسئول دفتر حیاتوحش که مرگ این حیوان را طبیعی اعلام کرد، علم دامپزشکی هیچ مرگی ـ آن هم مرگ گونهای چنین ارزشمند ـ را طبیعی نمیداند مگر آن که علت مشخص شود.
آیا کالبدشکافی این حیوان بعد از ده روز اصلا امکانپذیر است؟ به عنوان یک دامپزشک حیاتوحش، هزینه ۹۰ میلیون تومانی کل این طرح جابهجایی را عجیب و قابل تأمل میدانم. بهتر بود اعلام میشد این هزینه برای چه کارهایی در نظر گرفته شده است. بیهوشی نشخوارکنندگان مستلزم به کار بستن ترکیبات دارویی خاصی است که پایه آنها اتورفین است.
ترکیب دارویی انتخابی باید کاملا برگشتپذیر باشد و سریع هم تاثیر بگذارد. در ضمن احتمال نفخ و برگشت غذا را به حداقل برساند، اما حتی بهروزترین داروهای دنیا یا حتی مجهزترین وسایل حمل و نقل حیاتوحش چنین هزینهای را نمیطلبند.
نقد سوم
دکتر حمیدرضا رضایی، عضو هیأت علمی گروه محیط زیست دانشگاه گرگان و از مشاوران سازمان محیط زیست باور دارد چنین انتقال زمینی پرخطری نهتنها در فصل مناسب انجام نشده، بلکه حتی مدیریت تخصصی نیز در مورد آن اعمال نشده است: بهترین زمان جابهجایی آخر آبان و اوایل آذر است که فصل تولیدمثل گوزن زرد پایان یافته و بریدن شاخهای گوزن هیچ مشکلی از نظر تولیدمثل برای جانور به وجود نمیآورد. در ضمن پس از دو ماه پایه شاخهای باقیمانده به صورت طبیعی میافتد و شاخ جدید به جای آن رشد خواهد کرد و دوره ایمن بارداری هم برای مادهها سپری شده است.
مشکل دقیقا اینجاست که این کار باید براساس اصول علمی و تخصصی انجام شود، زیرا گوزن زردی که شاخ خود را ـ آن هم در آغاز فصل جفتگیری ـ از دست داده، نهتنها در محیط جدید توان رقابت ندارد، بلکه حتی بسیار آسیبپذیر هم میشود. ما با یک گونه عادی مواجه نیستیم؛ بلکه با یک گونه در خطر انقراض روبهرو هستیم که تلف شدن یک راس آن هم بسیار مهم است. علاوه بر اهمیت زیستی و اکولوژیکی گوزن زرد ایرانی، فراموش نکنیم برای نگهداری و پرورش هر گوزن زرد ایرانی میلیونها تومان هزینه میشود. تغذیه، کنترل دائم توسط دامپزشک، فضای اختصاصی و نگهبانی شبانهروزی به معنای سالی چند میلیون تومان هزینه است. پس چگونه میتوان آن را با یک سهلانگاری و بیدانشی توجیه کرد؟ برخی ادارات کل محیطزیست برای نگهداری از گوزن زرد سالانه چندصد میلیون تومان هزینه میکنند، در حالی که آمار جمعیتی بیشتر آنها حتی افزایشی هم نیست. اکنون این تلفات جدید را باید بر چه اساس توجیه کرد؟
فرناز حیدری
جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد