این در حالی است که رونق گردشگری در روستاها و مناطق طبیعی میتواند ضمن حفظ فرهنگ بومی، فرصت مغتنمی برای اشتغالزایی در زمینههای مختلف و بهبود معیشت جوامع محلی ایجاد کند. بدیهی است، این مهم نیاز به مدیریت و برنامهریزی صحیح از سوی بخش متولی گردشگری دارد. اما امروز در نبود این مدیریت درست شاهد رویکرد اشتباهی هستیم که عرصههای زیبای طبیعت را به ویرانی کشیده و آن هم احداث رستورانهای متعدد و خارج از نیاز است بدون هیچ طراحی خاص و به دور از هر گونه نظارت و استاندارد معقول که موجب آلوده شدن بسیاری از مناطق و تخریب چهره طبیعت شده است. برای نمونه، جاده عباسآباد که از بین جنگلهای ارزشمند هیرکانی میگذرد و آن را به بخش کلاردشت متصل میکند تا چند سال قبل به دلیل ناهموار بودن جاده بندرت ماشین از آن عبور میکرد، اما با آسفالت این راه، گردشگران بیشتری از آن تردد میکنند و همین سبب شده تا برخی با برپایی چند چوب و قدری پلاستیک، دهها رستوران در این مسیر احداث کنند؛ رستورانهایی که نه اصول بهداشتی را رعایت میکنند و نه سیستم درستی برای دفع زباله خود دارند. لذا انباشت پسماندهای مختلف در مجاورت رطوبت منطقه وضع اسفباری پدید آورده است. این وضعیت در مناطق دیگر نیز به چشم میخورد؛ مناطقی همچون تنگه واشی، جاده زیبای حیران، گردنه اسالم به خلخال، کنارههای جاده چالوس و جاده فشم که همه دچار این بیسامانی هستند.
برخلاف تصور، از همه اسفبارتر اوضاع مناطق ویژه گردشگری است که بعضا تحت مدیریت سازمانهای گردشگری استانی اداره میشود. به طور مثال، چشمه ثبت ملی شده دیمه کوهرنگ که از سایتهای کمنظیر و بسیار مهم گردشگری کشور است و یکی از گواراترین آبهای جهان را دارد، در محوطهای محصور قرار دارد و با پرداخت ورودیه میتوان وارد آن شد. این چشمه با هماهنگی سازمانهای ذیربط منطقه برای بهرهبرداری و درآمدزایی، بدون هیچ نظارت و کنترلی به بخش خصوصی واگذار شده و در آن، چندین کیوسک با چوب و پلاستیک که به عنوان رستوران از آنها استفاده میشود و دهها سکوی کمپینگ که برای اسکان گردشگران به شکلی غیراصولی ساخته شده، دیده میشود. ایجاد مزرعه پرورش ماهی در کنار چشمه هم جای خود را دارد. انبوه زبالهها در اطراف پراکنده شده و حتی روی آب برکه شناور است. بوی تعفن حاصل از تجزیه پسماندها و منظره زشت زبالهها هر بینندهای را متاثر میکند. متاسفانه این مشکل فقط مربوط به چشمه دیمه نیست.
روستای شیخعلی خان، کناره رود کوهرنگ، دشت لالههای واژگون، تالاب چغاخور و دیگر جاذبههای منطقه نیز وضعی مشابه دارند. واضح است که دستیابی به اهداف توسعه پایدار یعنی بهرهبرداری با تکیه بر حفظ منابع طبیعی و رونق معیشت جوامع محلی، با چنین اوضاعی امکانپذیر نیست. مدیریت مناطق طبیعی با توجه به حساسیتهای آن نیاز به کارشناسان خبره، شناخت ظرفیتهای منطقه و طرحهای مطالعاتی علمی و دقیق دارد. تصمیمگیریهای سلیقهای و آنی و طرحهای بدون پشتوانه علمی، حاصلی جز نابودی این مناطق در بر ندارد. نقش کمیته ملی طبیعتگردی (سازمانهای میراث فرهنگی، محیط زیست و منابع طبیعی) در این موارد بسیار جدی است، اما به نظر میرسد تنها نامی از این کمیته وجود دارد و بس. باید باور کنیم طبیعت امروز نیاز به حمایت و توجه همگان اعم از سازمانهای دولتی، طبیعتگردان و جوامع محلی دارد و فردا بیتردید برای هر اقدامی دیر است.
رضا چهکنویی
طبیعتگرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد