به گزارش جامجم، چند وقتی هست که تبعات ویرانگر چاههای غیرمجاز و برداشتهای بیرویه از چاههای مجاز، داد و فغان همه کارشناسان را درآورده؛ فریاد و اعتراضی که مهمترین دلیلش مرگ با سرعت محیطزیست؛ دریاچهها، تالابها و رودها و دهان باز کردن دشتها و زمینهاست. تالابها و رودها روز به روز خشک و خشکتر میشوند و امید به زندگی را از همه - از گیاهان و جانوران گرفته تا آدمی- میگیرند و این همه نیست مگر به خاطر چاههایی که با اجازه و بیاجازه شیره جان سفرههای زیرزمینی را میمکد و حقی برای دیگران باقی نمیگذارد.
ارقام بالای استان فارس
گرچه عدد و ارقام این چاهها و پیامدهای تلخ ناشی از آنها در همه استانها بالاست، اما استان فارس گوی سبقت را از بقیه ربوده و مرز فوق بحرانی را هم رد کرده است. این را میشود از دشتهای ترکخورده و فرونشستهاش و درههای عمیق و هولناک پدیده آمده از خالی شدن سفرههای آب زیرزمینی دید که بزودی شهرها و روستاها را در خود فروخواهد کشید یا از تالابهایی که روز به روز بیآبتر و بیرمقتر میشود و زندگی ساکنان شهرها و روستاهای اطرافشان را هم همراه خود به ورطه نابودی میکشاند. از جمله این تالاب ها، بختگان است که این روزها تمام گستره 2500 کیلومتر مربعی آن خشک شده است.
هشدار برای خشک شدن همیشگی بختگان
مدیرکل حفاظت محیط زیست فارس در این باره هشدار میدهد که با وجود هزاران چاه مجاز و غیرمجاز در حوضه آبریز تالاب بختگان دیگر نمیتوان انتظار آبگیری و احیای این تالاب را داشت.
حمزه ولوی، سدسازی در بالادست آبهای سطحی منتهی به تالاب را از دیگر عوامل خشکی بختگان دانسته و در گفتوگو با ایرنا میافزاید: متاسفانه راهی از توسعه و معیشت را انتخاب کردیم که پایانش خشکیدن تالابها و تخریب محیط زیست است.
وی با اشاره به اینکه بحران آب در استان فارس خاص تالاب بختگان نیست و دامن بقیه تالابها و آبهای جاری را گرفته است، یادآور میشود که در سال گذشته آییننامه حفاظت و احیای تالابها مد نظر جدی قرار گرفت و به نحوه تخصیص حقابه تالابها به عنوان اولویت بعد از آب شرب تاکید شد و هم اکنون نیز از طریق استاندار فارس در حال پیگیری است.
فاجعه پیش روی فارسیها
تالاب بختگان در فاصله 250 کیلومتری جنوب شرق شیراز واقع شده و پیش از این زیستگاه زمستانی پرندگانی مانند فلامینگو، درنا، کبوتر دریایی، آب چلیک، مرغابی و غاز بود که از روسیه و دشتهای سیبری به ایران مهاجرت میکردند. خشکی بختگان همچنین باعث آسیب باغهای مردم و ثمر ندادن درختان انجیر، بادام، رز و زیتون شد که در کوههای منطقه به صورت دیم است.
به گفته کارشناسان، با خشک شدن بختگان، پیوستگی میان دو دریاچه طشک و بختگان برای همیشه از بین رفته و بزودی دریاچه طشک هم به خاموشی فرو خواهد رفت؛ چرا که هماکنون شوری دریاچه طشک به 1200 واحد رسیده است که حدود چهار برابر سالهای پرآب گذشته است.
البته پیش از این پیشبینی شده بود که فاجعهای زیستمحیطی برای بختگان رخ خواهد داد. چاههای پیرامون دریاچه، نخست شور (همان گونه که برخی از آنها هماکنون شدهاند) و پس از آن تلخ خواهند شد (یعنی رمق دریاچه را خواهند کشید). به این ترتیب آب موجود نهتنها دیگر کوچکترین سودی برای کشاورزی نخواهد داشت، بلکه در آینده باعث ناباروری زمینهای کشاورزی هم خواهد شد که گاهی برای بازیافت آنها چند ده سال زمان لازم است. گذشته از این، نمکهای بادآورده برای تندرستی انسانهای ساکن اطراف و جانوران اهلی و وحشی هم زیانآور است و بیماریهای پوستی، ریوی و چشمی افزایش مییابد.
به عقیده آنها با خشک شدن دریاچه بختگان، پرندگان مهاجر و کوچکننده هم دیگر به سوی بختگان نیامده، در نتیجه اکوسیستم به هم خورده و کویر، سایر نقاط فارس را مثل بختگان سیاهبخت خواهد کرد.
کشاورزی فارس میمیرد
با خشکی دریاچه بختگان، دیگر بخار آبی از دریاچه برنخواهد خواست و در نتیجه محصولات کوهی نیریز واستهبان (بویژه انجیر و بادام) بشدت کاهش خواهد یافت.
کارشناسان و فعالان محیط زیست استان فارس میگویند: روی دیگر فاجعه، زمینهای شورهزاری است که به جای دریاچه به چشم میخورد و با وزش هر نسیمی، نمکهای آن همچون پردهای روی زمینهای کشاورزی کشیده میشود و حتی اگر آبی از چشمهسارها برای زمینها باقی مانده باشد، دیگر زمینهای شورهزار استعداد چندانی برای شکوفایی ندارند.
فاطمه مرادزاده
ایران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد