خطاهای فکری، تلههای همیشهباز ذهن هستند که مانند یک شکارچی چیرهدست، مترصد فرصتی نشستهاند تا صاحبانشان را به دام احساسات ناخوشایند و مخرب بیندازند. این افکار نادرست به دلیل همین تغییرات نامطلوبی که در احساس ایجاد میکنند، مستعد خراب کردن هر رابطهای هستند. در این میان، روابطی مانند روابط همسری که از حساسیت خاصی برخوردارند، بیشتر در معرض خطر قرار دارند، به طوری که اگر زن یا شوهری در دام این افکار گرفتار شوند، در صورت نبود توجه و رسیدگی، با کاهش صمیمیت و عشق مواجه میشوند و بنیان رابطهشان متزلزل خواهد شد.
در ادامه به 9 مورد از این افکار غلط اشاره خواهیم کرد.شما چقدر با آنها دست به گریبانید؟
1 ـ تفکر همه یا هیچ: در این شیوه تفکر، کلمه «یا» نقش تعیینکنندهای دارد، به این معنا که همسر یا همه جوره مورد تأیید است یا هیچ جوره مورد تأیید نیست. برای مثال، زنی معتقد است شوهرش یا از پس همه کارها برمیآید یا از عهده هیچ کاری بر نمیآید. به عبارت دیگر در این شیوه تفکر، حالت میانه وجود ندارد.
2 ـ تفکر فاجعهسازی: در این شیوه، یکی از همسران در بیان کمیت و کیفیت پیامدهای منفی کار اشتباهی که طرف دیگر انجام داده، اغراق و آن را به یک فاجعه تبدیل میکند. برای مثال، زنی که چک شوهرش به دلیلی مانند فراموش کردن موعد آن برگشت خورده با خود میگوید: ای داد بیداد! چکش برگشت خورد. با این وضع مجبور میشیم خونه رو بفروشیم.
3 ـ تفکر توقعی: در این حالت، یکی از همسران بدون این که درباره نیازها، انتظارات و علایق خود صحبتی کرده باشد، توقع دارد دیگری از دغدغههای او اطلاع داشته باشد. برای مثال، شوهری در شرایطی که درباره احساس خود نسبت به شغلش به زنش حرفی نزده، انتظار دارد که او بداند چقدر این شغل برای او کسلکننده است: حتی اگر من در برابر دیگران از شغلم تعریف کنم، زنم باید بداند، چقدر از آن بیزارم.
4 ـ تفکر برچسبزنی: در این شیوه زن یا شوهر به طور غیرمنصفانه از خصیصههای مثبت طرف دیگر چشمپوشی و ویژگیهای منفی کوچک را به یک برچسب بزرگ تبدیل میکند، مانند شوهری که به خاطر یکی دو بار ته گرفتن غذا به زنش که در کارهای دیگر منظم و مراقب است، برچسب بیتوجهی میزند.
5 ـ تفکر سرزنشگری: در این شیوه، یکی از همسران به خاطر مشکل یا مسالهای که در زندگی به وجود آمده، به طور غیرمنطقی طرف دیگر را مقصر میداند و او را سرزنش میکند. برای مثال، زنی که به دلیل غرق شدن کشتی واردات شرکت شوهرش، لازم است از لحاظ اقتصادی با ملاحظهتر رفتار کند با خود میگوید: به خاطر ندانمکاری او زندگی من و بچهها خراب شد.
6 ـ تفکر بیکفایتی هیجانی همسر: در این شیوه یکی از همسران خودش را متقاعد میکند که طرف دیگر نمیتواند هیجاناتش را مدیریت کند. برای مثال زنی معتقد است شوهرش از پس خشمش بر نمیآید طوری که مدام با دیگران گلاویز میشود و اصلا نمیشود با او حرف زد.
7 ـ تفکر قضاوتگری: در این مورد یکی از همسران بدون کسب اطلاعات کافی، درباره رفتار طرف مقابل به قضاوت مینشیند و به نتیجهگیری غیرمنطقیای میرسد که بر مبنای واقعیت نیست. برای مثال شوهری با خود فکر میکند: زنم حتما یک مشکلی با من دارد چون اخیراً حواس پرت شده است.
8 ـ تفکر خواندن انگیزههای همسر: در این مورد، یکی از همسران به اشتباه فکر میکند، دیگری برای فلان کار، انگیزهای غیر از چیزی که نشان میدهد، دارد. برای مثال، زنی که شوهرش به خاطر مهمانی جشن تولد او زودتر به خانه آمده، با خود فکر میکند: زودتر آمده تا بیشتر پیش پدر و مادرش باشه.
9 ـ تفکر او هم مثل بقیه است: در این شیوه، یکی از همسران به خاطر سرخوردگیهایی که قبلا برای او به وجود آمده، به طور ناخودآگاه انتظارات فوقالعادهای از طرف دیگر در جبران گذشته خود دارد و به همین دلیل برای خودش تصوراتی به وجود آورده، مبنی بر این که همسرش باید کاملتر از بقیه باشد. برای مثال زنی که زیر سایه پدری معتاد به کار بزرگ شده، همسرش را به یک اسطوره عشق تبدیل میکند و از او انتظار محبت و توجه زیاد (و جبرانکننده) دارد. وقتی شوهر برای تأمین خانواده ناگزیر یک شیفت اضافهتر سر کار میماند زن با خودش میگوید: او هم مثل بقیه به من اهمیت نمیدهد و فقط نگران کارش هست.
دکتر پروانه صفاییمقدم
روانشناس
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد