درباره نقش تان در فیلم «مثل یک عاشق» کمی توضیح می دهید؟
این فیلم به نوعی حدیث نفس خود کارگردان (بهرام گوهری) و برگرفته از ایشان است. داستان هنرمند شوریده حالی که در نقاشی هایش با یک مورد عاطفی روبرو می شود و در ادامه بیشتر شاهد پیوندی روحی هستیم تا یک نگاه مادی و زمینی.
چه نکته ای در فیلمنامه وجود داشت که شما را به عنوان بازیگر ترغیب کرد که در آن بازی کنید؟
این کار دو ویژگی مهم برایم داشت. اول حضور خود بهرام گوهری، به عنوان نویسنده و کارگردان و تقریبا همه کاره فیلم. خب، ما با هم سالهاست دوست هستیم و سعادت این را دارم که سالهاست دوستی متداومی با هم داریم. اینکه او بعد از سالها خاک عکاسی خوردن، تصمیم گرفته بود به تنهایی فیلمی را بسازد برایم جذاب بود.
از چه جهت می گویید به تنهایی این فیلم را ساختند؟
از این جهت که هیچ فیلمبردار، تدوینگر، صدابردار و کلا نیروی کاری در پشت صحنه وجود نداشت. خود بهرام گوهری همه کاره فیلم بود. او سالها عکاسی حرفه ای کرده و تجربه کار در این حوزه، شهامت و جسارت لازم را در او بوجود آورد که به تنهایی بار این فیلم را به دوش بکشند. ضمن اینکه حضور دو بازیگر حرفه ای رویا نونهالی و لیلا زارع نوید این را می داد که حضور در این فیلم تجربه خیلی خوبی را به همراه خواهد داشت.
حضور بازیگران شاخصی مثل رویا نونهالی و لیلا زارع چقدر به ارائه بازی بهتر به شما کمک کرد؟در تولید یک اثر بصری خواست کارگردان حرف اول را می زند، اما در طول کار همگی ما توانستیم به یک زبان مشترک برسیم. با خانم زارع که قبلا همکاری کرده بودم و خانم نونهالی هم که همه می دانند در این حرفه کم نظیر هستند. البته چون نیروی انسانی در تولید این فیلم در حداقل بود، بار مسوولیت های آقای گوهری هم بالاتر می رفت و از آنجا که به اقتضای فیلم، فیلمبرداری باید در فصول مختلف سال انجام میشد، متعاقبا مشکلاتی هم پیش می آمد! حتی یکی دو بار من و بهرام با هم دعوا کردیم، اما چون علاقه به پیشبرد کار داشتیم سریع آشتی می کردیم. ما از ابتدا تصمیم گرفته بودیم که این کار را دوستانه جلو بریم و دعواهایمان هم دعواهایی دوستانه بود.
فکر می کنید فیلم «مثل یک عاشق» در این روزهای کرونایی که خیلی از فیلم ها هم به صورت آنلاین اکران می شود، آنطور که باید و شاید روی پرده سینما دیده می شود؟من البته سر رشته چندانی در اقتصاد سینما ندارم، اما در چنین وضعیتی بیش از هر چیزی نگران سینمادارها هستم. یک سینمادار حتی برای بسته نگه داشتن سینمایش باید هزینه های هنگفتی را متقبل شود که سینمایش را تغییر کاربری به یک پاساژ یا فروشگاه زنجیره ای یا... ندهند. به نظرم متولیان سینمایی باید بیشتر از اینها به فکر سالن های سینما باشند. البته شاید توقع من نابجا باشد! در شرایطی که به آثار باستانی توجهی نمی شود، نمی توان انتظار داشت که به سالن های سینما به عنوان میراثی فرهنگی نگاه کنند. از این جهت می گویم بعضی از سالن های سینما ما میراث فرهنگی هستند که در روزگاری که کشورهای همسایه اصلا تعریفی از سینما نداشتند، ما در این زمینه رتبه یک را داشتیم. سینمایی که مثلا از سال ۱۳۳۵ فعال بوده یک میراث فرهنگی معاصر است و کلی آدم از آنجا خاطره دارند. حتما که نباید یک سده از روی یک مکان بگذرد تا لقب میراث فرهنگی را به آن اطلاق کرد!
و در این روزها اکران اینترنتی فیلم ها را شیوه مناسبی برای گردش اقتصادی سینما تلقی می کنید؟بله، اصلا اکران آنلاین را کمکی به بهتر دیده شدن فیلم های سینمایی می دانم. خیلی از شهرستان های کوچک ما اصلا سینما ندارند و اکران آنلاین این فرصت را برای همه مردم بوجود آورده که تنها در صورت داشتن اینترنت می توانند فیلم های سینمایی روز را ببینند. ضمن اینکه اکران آنلاین از قاچاق فیلم هم جلوگیری می کند. وقتی مخاطب می بیند با رقمی که فقط کمی بیشتر از نسخه کپی شده فیلم است، می تواند آن را ببیند دیگر چرا دست به قاچاق فیلم بزند؟ اکران اینترنتی فیلم ها اتفاق خوبی است. درست است که با ظهور کرونا خیلی از مراکز فرهنگی موقتا تعطیل شدند یا رونق قبلی شان را از دست دادند، اما کالای فرهنگی جایی در سبد فرهنگی مردم پیدا کرد. به خصوص در موج اول کرونا که مردم از طریق اینترنت فیلم دیدند، کتاب صوتی گوش کردند و...، اما از آنجا که کشور ما کشور مدیریت بعد از بحران است و ما نمی توانیم از بحران به عنوان تخته پرش استفاده کنیم و در چرخه تکرار خراب کردن ها گرفتار می شویم، من نگران این هستم که همین سیستم آنلاین فیلم ها را هم به تدریج از دست بدهیم! سو مدیریت در این زمینه واقعا نگران کننده است. سو مدیریتی که گاهی آدم در آن نوعی احساس تعمدی بودن می کند، نه واقعا نابلدی! همه جای دنیا قبل از بحران کرونا اکران اینترنتی فیلم های سینمایی وجود داشت و با مدیریت درست توانست جای خود را بین مردم باز کند. در کشور ما هم که این امکان با ظهور کرونا بوجود آمده، می تواند فرصت تماشای آنلاین فیلم های سینمایی را که اتفاقا به لحاظ اقتصادی خیلی هم مقرون به صرفه است برای همه مردم ایران فراهم کند.
جایگاه سینمای اجتماعی ایران را بعد از کرونا چطور پیش بینی می کنید؟ببینید، وظیفه عمومی سینما ایجاد سرگرمی است و ما این نکته را از جهتی فراموش کردیم و اکنون درصد بالایی از آثار ما به سمت مضامین اجتماعی رفته. فارغ از اینکه بررسی کنیم که آیا طرح فلان معضل اجتماعی در جامعه درست است یا غلط! فراموش کردیم که سینما یک بخش فانتزی و سرگرمی هم دارد. فانتزی از این جهت که تماشاگر اتفاقا بتواند ساعتی از معضلات اجتماعی دور شود. ما فراموش کردیم که مخاطب نیاز به قهرمان های خاص دارد. چنین قهرمان هایی برای ارضای نیازهای ملی یک جامعه و امیدواری آنها لازم است. کاری که ما در سینما انجام دادیم سرگرمی سازی در ساخت فیلم هایی بود که فیلم فارسی نسبت به آنها صدها برابر ارزشمندتر است. متاسفانه در مبحث سرگرمی سازی فیلم های سینمایی به ابتذال رسیده ایم! هر چند هرازگاهی در این زمینه آثار قابل قبولی مثل «خوب بد جلف» ساخته می شود، اما اغلب فیلم ها در این حوزه فیلم هایی هستند که به قول خیلی ها نمی توان آنها را با خانواده دید. متاسفانه هیچ جریان هدایتگری که تمام شاخه های سینما را تغذیه کند نداریم و سینمای اجتماعی درست است که برای مردم لازم است، اما تمام نیاز مردمی که به سینما می روند نیست. مردمی که در شبکه های اجتماعی، تاکسی، مترو، محل کار، روزنامه ها و... از انواع و اقسام مشکلات اجتماعی با خبر هستند چه دلیلی دارد تمام فیلم های سینمای روزشان هم بشود دیدن همین معضلات! ما شاید در سینمای ایران نتوانیم جیمز باند و آیرون من بسازیم، اما می توانیم یک قهرمان اسطوره ای بسازیم. امیدوارم بعد از کرونا به این آگاهی برسیم که مردم ما به تمام ژانرهای سینمایی نیاز دارند. به اعتقاد من بازوی سینمای اجتماعی در ایران سالم است و ما باید برویم سراغ اهرم های دیگری که موضوعات دیگری را هم تحت پوشش قرار می دهد تا بتوانیم تمام نیاز مخاطب ایرانی را با هر سلیقه ای اقناع کنیم.