یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از bishtarazyek، اشتباه کردن مضرات زیادی دارد. البته، هیچکس از اشتباه کردن در امان نیست. ما انسان هستیم و طبیعی است که اشتباه کنیم؛ اما اگر یاد نگیریم که چطور از اشتباهاتمان درس بگیریم، بار دیگر آن را تکرار میکنیم.
تکرار اشتباهات این تبعات را به دنبال دارد:
هر بار که اشتباه میکنیم، انرژیمان را به صورت بیهوده تلف کردهایم. دوباره کاری و اشتباه کردن دو قاتل انرژی هستند؛ بنابراین با یادگرفتن راههای درس گرفتن از اشتباه به ما کمک میکند انرژی بیشتری ذخیره کنیم.
هر بار اشتباه به معنای هدر دادن وقت است. درس گرفتن از اشتباه میتواند از هدر دادن وقت جلوگیری کند.
جملهای هست با این مضمون: «اگر هیچوقت اشتباه نکردهاید، یعنی هیچوقت کاری انجام ندادهاید.»
این جمله نشان میدهد که اشتباه کردن خود به خود باعث رشد ما میشود؛ اما به شرطی که عبرت آموز باشد. بهتر است جملهای تکمیلی به عبارت بالا اضافه کنیم: «اگر هیچوقت از اشتباهاتتان درس نگیرید، هیچوقت رشد نمیکنید.»
هر بار تکرار اشتباه، باعث بروز ناراحتی و خشمهای درونی در ما میشود. به یاد بیاورید که اشتباهی را تکرار کردهاید و چندبار بابت آن اشتباه خود را سرزنش کردهاید و اعتماد به نفس خود را از دست دادهاید؟
اشتباهات تکراری استرس غیر ضروری بر خودمان و دیگران تحمیل میکند.
شاید با یک بار پول قرض گرفتن از یک دوست یا عضو خانواده و از دست دادن آن با اشتباه، باورپذیر و قابل قبول باشد. نه یکبار شاید چندبار یک نفر حاضر باشد به شما اعتماد کند؛ اما تکرار اشتباهات میتواند منجر به از دست دادن اعتماد طرف (های) مقابل شود.
«اشتباه کردن» به معنای «شکست خوردن» نیست. بهتر است نامان را «باخت» بگذاریم. شکست، بار منفی بدی دارد؛ اما باختن به معنای این است که میتوانیم یک دست دیگر تاس بریزیم و بازی کنیم. اینطور نیست؟
درس گرفتن از اشتباهات، پنج مرحله اصلی و اساسی دارد:
قدم اول برای یادگیری اینکه «چطور از اشتباهاتمان درس بگیریم» این است که بدانیم اشتباه کردهایم.
شما نمیتوانید چیزی را از یک اشتباه یاد بگیرید تا زمانی که قبول کنید که این کار را کردهاید؛ بنابراین، یک نفس عمیق بکشید و اعتراف کنید و سپس آن را بپذیرید کنید.
حتماً دیدهاید کسانی را که اشتباهاتشان را گردن این و آن یا شرایط میاندازند.
واقعیت این است که اغلب ما اشتباهاتمان را نمیپذیریم. با اینکه میدانیم اشتباه کردهایم اما در تلاشیم تا بهانه و توجیهی خارجی و بیرونی برایش بیابیم.
پذیرش، مهمترین اصل در عبرت گرفتن از اشتباهات است. تا وقتی نپذیرید که اشتباه کردهاید، این تعهد را ایجاد نمیکنید که دوباره تکرارش نکنید.
اما چطور بپذیریم که اشتباه کردهایم؟
پیش خودتان یک «دودوتا چهارتا» کنید و ببینید آخرین باری که از کلماتی مثل «متأسفم» و یا «اشتباه کردم» استفاده کردید چه زمانی بود.
آیا آخرین باری که از کسی بابت اشتباهتان عذرخواسته اید را به یاد دارید؟
گفتن این عبارات، شهامت میخواهد. بهتر است به جای پنهان کردن خطای خود و یا بدتر اینکه دیگران را به خاطر آن سرزنش کنید، آن را قبول کنید و بخواهید که جبرانش کنید.
مطمئن باشید خودتان و دیگران، با این کار، اشتباهاتتان را فراموش خواهند کرد، اما شهامتتان هرگز از یاد کسی نخواهد رفت.
اشتباه کردن، نه تنها تهدید نیست، بلکه یک فرصت طلایی برای یادگیری است.
مثال معروف ادیسون را همه شنیدهایم. اگر او اشتباهاتش را نمیپذیرفت و از آن درس نمیگرفت، هرگز موفق نمیشد. او این تهدید را به فرصتی عالی و تاریخی تبدیل کرد.
نحوه واکنش شما به خطا تا به حال چطور بوده است؟ چه کارهایی بعد از آن انجام میدادهاید؟ آیا بلافاصله تصمیم میگرفتید؟
از این به بعد؛ بعد از اشتباه کردن، ابتدا تصمیم گیری نکنید. خطا را آنالیز کنید.
شما در مراحل اولیه اشتباه، در هالهای از تاریکی قرار دارید؛ بنابراین تصمیم گیری سریع السیر اشتباهترین کار است.
اما اگر میتوانید اشتباه خود را به عنوان یک فرصت برای یادگیری تغییر دهید، به خودتان انگیزه خواهید داد که اطلاعات بیشتری داشته باشید و انعطافپذیر باشید.
زمانی که اشتباه خود را «قبول» کردید، به کاری که میتوانید برای جلوگیری از وقوع دوباره آن انجام دهید فکر کنید. برای مثال، شرکتتان ورشکسته شده است. به دنبال فرایندی باشید که منجر به چنین اتفاقی شده است. به دقت نگاه کنید که کجای کار را اشتباه رفتهاید. یک چک لیست قوی از دلایل احتمالی تهیه کنید. مثلاً:
بعد از اشتباه کردن، دست از کتک زدن خود بردارید. لحظهای صبر کنید تا بازخورد بگیرید. شروع به فکر کردن درباره اینکه چگونه میتوانید از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب برسید کنید.
نکته بسیار مهم:
طرز فکر شما نقش مهمی در این مرحله ایفا میکند. اینکه شما چگونه اشتباهات خود را نگاه میکنید و از همه مهمتر، این که چگونه به آنها واکنش نشان میدهید.
اگر یک طرز فکر «رشد» داشته باشید، احتمالاً اشتباهات را به عنوان یک فرصت برای بهبود خواهید دید و نه به عنوان چیزی که محکوم به تکرار آن هستید. ولی با طرز فکر «ثابت» یا «ایستا» اشتباهات شما محکوم به تکرار شدن است.
مرور کنیم: شما در مرحله اول اشتباهاتتان را می دانید و آنها را پذیرفتهاید.
در قدم دوم، آنها را به خوبی «شناختهاید». چون آنالیزشان کردهاید.
در این مرحله وقت آن است که از نتایج آنالیزتان درس بگیرید. یاد بگیرید. عبرت بگیرید.
در این مرحله باید سؤالات زیر را از خود بپرسید:
وقت آن است که خود را با شرایط بعد از اشتباه تطبیق دهید.
این را بدانید که:
هر مشکلی که برایتان پبش میآید، هدیهای در درون آن پنهان شده است
ممکن است ورشکستگی شما، منجر به این شود که راهی دیگر را شروع کنید و موفقتر شوید.
ممکن است اشتباه شما در یک شرکت و اخراج از آن، شما را به مسیر بهتری هدایت کند.
و مواردی از این قبیل!
خطر!
درسهایی که از اشتباهاتتان گرفتهاید، به تدریج از یادتان خواهد رفت. به دلیل اینکه این اشتباهات احتمالاً اثرشان در طول زمان کمتر خواهد شد و شما یادتان میرود که چه درسهایی در پس آن نهفته است.
شما نباید اجازه دهید که از یک اشتباه هرچند کوچک، بدون اینکه درسی گرفته باشید، رد شوید.
تمرین این درسها یعنی اقدامی برای عدم تکرار آن انجام دهید. یادگیری یک چیز است، اما عمل کردن به آنها چیز دیگری است!
ما به نظم، انگیزه و آموزش نیاز داریم تا یاد بگیریم چطور از اشتباهاتمان درس بگیریم. انجام این کار به شما کمک میکند تا از خرابکاری در آینده اجتناب کنید و به شما این امکان را میدهد که پاداشها و مزایای اجرای اقدامات کاری بهتر را به دست آورید.
در اینجا باید مهارتها، دانش، منابع و یا ابزارهایی که شما را از تکرار خطا دور نگه میدارند را شناسایی کنید.
با این حال، این کار را با دقت انجام دهید چون «راهحلهای سریع و شتابزده» احتمالاً منجر به اشتباهات بیشتری خواهند شد.
در مرحله آخر شما باید «تغییر» کرده باشید. این تست یادگیری از اشتباهات است. اگر هیچ تغییری در خود احساس نکنید، باید بگویم متأسفم!
پروژه یادگرفتن از اشتباهات شما، شکست خورده است!
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد