به گزارش جام جم آنلاین به نقل از بیتوته ، چنین نگرشی در زندگی دوران تجرّد، تا حدودی عملی و امکان پذیر است، ولی در زندگی مشترک، به لحاظ پیدایش روابط و مناسبات جدید، سلیقه های شخصی زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار می گیرد. چون هر یک از دریچه منفعت شخصی به زندگی می نگرد و ترجیحات او، از نوع نفسانی است تا عقلانی.
در چنین شرایطی، اگر زوجین دارای اخلاق ملایم و تربیت صحیحی باشند، می توانند به جای اعمال سلیقه شخصی و حاکمیّت زور و قدرت در عرصه زندگی، پایه های استوار و مطلوبی برای حل اختلاف سلیقه های خود بیابند و منطق در صحنه زندگی شان حاکم و نافذ باشد.
زوجین به خصوص مردها باید این واقعیت را بپذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمی آفریند، بلکه از زور و قدرت زمانی استفاده می شود که فرد از راه های دیگر مایوس گردد و در اثر ضعف و عجز، به مکانیسم زور روی آورد.
« حق را بگویید، گرچه بر علیه خودتان باشد. » امام باقر (علیه السلام) 1
در جوامعی که خانواده براساس مردسالاری اداره می شود، غالباً منطق و حقیقت به کنار می رود و قدرت، حاکمیت مطلق می یابد. در این گونه موارد روابط تیره ای بر فضای خانواده حاکم خواهد شد و زن و فرزند هم چون اسیرانی در دست حاکم مطلق العنان، قدرت هیچ گونه تصمیم گیری را ندارند. با قبول این واقعیت که زن سالاری و مرد سالاری در خانواده متعادل جایی ندارد وبه دلایل زیر قابل دفاع نیست؛
قراردادها و مقررات زندگی، زمانی می تواند به روابط متقابل زن و شوهر، روح تازه ای بدمد و آن ها را به هدف « خانواده متعادل » نایل گرداند که براساس حق و حقیقت، تنظیم شود
البته آنچه گفته شد نمونه های روشن آن بود و ممکن است آثار دیگری نیز برای هر یک از آن دو وجود داشته باشد که از این قلم افتاده باشد."
علامه طباطبایی در تفسیر آیه می نویسد: «کثرت نیازمندی های انسان در زندگی دنیا به گونه ای که با انفرادی به سر بردن قادر به تأمین همه آنها نیست او را نیازمند حیات جمعی کرد که به دو صورت تحقق می پذیرد؛ یکی از راه به خدمت گرفتن فردی، فرد دیگر را و دیگری از راه همکاری و همیاری.» 2
خانواده که خود مهمترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی است، جز در سایه وجود اختلاف در مظاهر و مواهب وجودی هر یک از زن و مرد، پدید نمی آید. نهاد خانواده دارای اهداف و مقاصدی است که به تنهایی از هیچ یک از زن و مرد ساخته نیست و در حقیقت وقتی صفات موجود در مرد با ویژگیها و صفات موجود در زن جمع می شوند، نقصها تبدیل به کمال می شود و استعدادها و مواهب مختلف در مسیر واحدی قرار می گیرند و اهداف مورد نظر تحصیل می گردد.
قراردادها و مقررات زندگی، زمانی می تواند به روابط متقابل زن و شوهر، روح تازه ای بدمد و آن ها را به هدف « خانواده متعادل » نایل گرداند که براساس حق و حقیقت، تنظیم شود. حق، چه از جانب مرد و چه از جانب زن، باید پذیرفته شود. جنسیّت و سنّ و سال و تحصیلات، هیچ کدام در برابر کلام منطق و حق، نباید ارجحیّت پیدا کند. از این رو روند زندگی متعادل، باید به جانب این هدف باشد که مقرّرات و قواعد خانواده، منطق پذیر بوده، با فطرت انسانی مطابقت داشته باشد. مرد به حکم مرد بودن خود و زن به موجب زن بودن هیچ کدام نمی توانند سلیقه ها و نظرات خویش را بر دیگری اعمال کنند.
توصیه های تربیتی
با تلقین جنبه های منطقی به همسرتان، او را از یک شخصیت منطقی و موجّه، برخوردار سازید. حتی اگر همسرتان، برخورد منطقی ندارد، با تلقین این امر که او در خیلی موارد با روش منطقی موفقیت هایی کسب کرده است، شخصیتش را متحوّل سازید
پی نوشت:1- بحارالانوار، جلد 74، صفحه 157
2 ـ المیزان، ج18، ص104
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد