به گزارش جام جم آنلاین به نقل از تبیان ، اگر شما درونگرای هستید و با یک همسر برونگرا زندگی میکنید یا برعکس، باید بدانید که شما دو نفر دو ویژگی شخصیتی متفاوت دارید.
زوجها معمولاً دنبال این هستند که شباهت به هم داشته باشند. به قول معروف، دنبال نیمه گمشده خودشون هستند.
اما گاهی افراد، علاقهمند به متضاد خودشون میشند و اون ها را تکمیلکننده خودشون میبینند. مثلاً افراد ساکت و درونگرا از افراد شاد و برونگرا خوششون میآد؛ چون برونگرا، یه شخص آروم و متفکر را در کنار خودش لازم می بینه و یه شخص درونگرا هم، یه مدیر و کسی که ارتباط اجتماعی بالایی داره را در کنار خودش می خواد.
البته بعضیا معنای "تفاهم" را شبیه به هم بودن می دونند (مثل دو تکه یک سیب) و بعضیای دیگه، تفاهم را به معنای تکمیلکننده همدیگه بودن می دونند (مثل قطعات پازل). خب این تفاوتها که شاید در ابتدای ازدواج جذاب باشند، اگه توی زندگی مدیریت نشن، میتونن ضربه سختی بزنن.
ممکنه شما درونگرا باشید و دوست دارید خیلی فعال باشید و خیال می کنید همسر درونگرای شما سرش خلوته و نکنه حوصلهش سر بره؛ پس بدون مشورت با خودش، سر اون را شلوغ می کنید و فکر می کنید چه کار خوبی می کنید!! اما بهترین کار اینه که اشتراکاتتون را شناسایی کنید و با هم همراهی و همکاری کنید.
بنابراین، در زندگی یه برونگرا و یه درونگرا، طرفین باید به توافق و تفاهم برسند راجع به اخلاقیات و تفکرات همدیگه. مثلاً یه شخص برونگرا، دوست داره همش بره پیک نیک و مسافرت یا همش مهمون بیاد و مهمونی بره.
چون اصلاً برونگراها انرژی خودشون را از مجلسگرمکردن و شوخیکردن به دست میآرن. اما یه فرد درونگرا، بیشتر به سکوت و تنهایی تمایل داره. پس بهتره با توافق، این کارها را انجام بدیم.
یا مثلاً یه درونگرا از صحبت تلفنی طولانی لذت نمیبره. اگه تلفن با یه غریبه باشه، حتی مدت کوتاهش هم براش دشواره! خیلی با غریبهها ارتباط نمی گیره.
اما یه برونگرا اگه دو ساعت هم با تلفن صحبت کنه، بعدش سرِ حاله. مخصوصاً اگه بیشتر، گوینده باشه. اینطور افراد حتی با یه غریبه جوری گرم می گیرن که انگار ده ساله با هم رفیقند.
درونگراها هم پرحرف میشن؛ البته اگه موقعیتش باشه. مثلاً وقتی یه تعداد دوست صمیمی با هم جمع بشن. یا گاهی با یه دوست صمیمی کلی حرف میزنند و بعدش میگن: "چقدر حرف زدم!".
شمایی که همسر یه برونگرا هستید، هر چقدر توی مهمونیها شلوغتر باشید، همسرتون گوشهگیرتر و ساکتتر میشه. سعی کنید در یک جمع صمیمی، اون بیشتر حرف بزنه و شما در گوشهای، از این رهبری لذت ببرید.
نه برونگرایی و نه درونگرایی، هیچکدوم مشکل یا مریضی نیستند؛ بلکه با توجه و آگاهی نسبت به اون ها، میشه از هر دو درست استفاده کرد.
درونگرایی، فرق داره با ضعف و خجالتیبودن. گاهی همسر یه برونگرا، پیش خودش میگه چرا همسرم با من راحت نیست و همهچی را به من نمیگه؟ چرا ارتباطش با من اینقدر سرده؟ آیا خجالت میکشه؟
آیا با رفیقاش و خانوادهش راحتتره تا با من؟ چه حرفهایی تو دلش نگه داشته که به من نمیگه؟ از اون طرف، یه برونگرا همش شوخی میکنه و تو جمعها دلبری و خودنمایی میکنه و دنبال تشویقشدنه.
می پرسید چرا اینقدر تو مهمونیها شاده؟ چون داره انرژی میگیره. همسر درونگراش بهش تذکر میده که چرا اینقدر حرف میزنی؟! اگه خانوم، از شوهر درونگراش بپرسه: "غذا خوب بود؟" شاید فقط بگه: " بله".
اما شوهر برونگرا میگه: "عالی بود. چطوری این غذا را درست کردی؟! کاشکی همه بلد بودن مثل تو غذا بپزند". به قول معروف، بلده چطوری زبون بریزه.
درونگراها مشکلات را در تنهایی پردازش می کنن اما برونگراها دوست دارن درباره تمام ریزهکاریهای مشکلشون صحبت کنند و دیگران را تو جریان قرار بدند.
شمای خانوم، حتماً خیلی تلاش کردید که ارتباط اجتماعی همسرتون را بالا ببرید اما همسرتون مثلاً دوست نداره اغلبِ مهمونیها را شرکت کنه و ابراز علاقه زبانی و صریحی هم انجام نمیده.
شاید شما زوجی هستید که مرد، برونگراست و زن، درونگرا. شمای آقا احتمالاً حتی سالی یه مسافرت هم نمیرید و هر کاری میکنید، همسرتون علاقهای به تفریحات هیجانی نداره. همیشه شخص برونگرا تلویزیون را روشن می کنه اما سر اینکه چرا اینهمه تلویزیون روشن می کنی و صداش زیاده، باهمسر درونگراش بحث می کنند.
قبل از اینکه بخواهید با اون سر صحبت را باز کنید، ازش بپرسید که الآن وقت خوبی برای صحبتکردن هست؟ اینطوری ناراحتی کمتر می شه. اگر شمای برونگرا، فعالیتهای اجتماعی دارید که لازمه، برید و انجامش بدید و نیازی نیست که حتماً همسر درونگراتون را همراه خودتون ببرید.
اگر درست پیش برید، ترکیب یک زوج درونگرا و برونگرا، می تونه فوقالعاده برای همدیگه جذاب باشند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد