اما طبیعتا چنین وضعیتی، با حالت عادی خانواده و زندگی زن و شوهر در کنار فرزندان تفاوتهایی دارد؛ تفاوتهایی که ممکن است چالشها و مشکلاتی را هم برای کودک و هم برای والد حاضر در زندگی بهوجود بیاورد. کودکی که برای آرامش و سلامت روحی و جسمی به محیط خانوادگی آرام و امنی نیاز دارد و والدی که قرار بوده در کنار همسرش و در محیطی آرام زندگی را بچرخاند و حالا هر دوی آنها، از یکی از ستونهای مهم زندگی خوب محرومشدهاند. اما چقدر درباره این چالشها و راهحلهای آن آگاه هستیم؟ موضوعی که آن را با مریم افضلی، روانشناس در میان گذاشتیم و جنبههای متفاوتی از آن را بررسی کردیم.
تعادل برهم خورده
فرقی نمیکند؛ پدر یا مادر. ماجرا این است که عدم حضور پدر یا مادر هرکدام به تنهایی میتواند خانواده را ضعیف کند، سلامتش را به خطر بیندازد و تعادل آن را برهم بزند.
پژوهشگران خانواده معتقدند که هرکدام از والدین، نقشی برای رشد خانواده دارند که قطعا نبود هرکدام از آنها میتواند لطمههای جبرانناپذیری به این روند رو به رشد داشته باشد؛ آنقدر که گاهی فرزندان در خانوادههای تکوالدی، به مهارتهایی که در خانواده دو والدی وجود دارد، آگاه نیستند؛ ضمن اینکه در زندگیهای تکوالدی، والد بهدلیل مواجهشدن با مشکلاتی چندبرابر گذشته، فرصتی کمتر از حالت عادی برای فرزند یا فرزندان خود دارد و این همان تعادل برهمخورده زندگی تکوالدی است.
شاید هرکدام از این مسائل در چنین شرایطی طبیعی به نظر برسد اما قطعا برای حل بحرانهای این چالشهای طبیعی هم راهحلهایی وجود دارد و اولین آن این است که شرایط را بپذیریم؛ خودمان را پیداکنیم و فراموش نکنیم که به جز خودمان در برابر فرد کوچک دیگری مسؤولیم.
حق دارند
هیچچیز مطلق نیست؛ این سادهترین موضوعی است که میتوان در بررسیها به آن اشاره کرد اما بررسیهای علمی و تحقیقاتی نشان میدهد که گاها مشکلات رفتاری در دانش آموزان تکوالد بیشتر از دانش آموزان دو والدی است.
اضطراب، افسردگی و واکنشهای ضداجتماعی، رفتارهایی است که در این کودکان دیده میشود. موضوعی که کاملا طبیعی به نظر میرسد و برای کودکی که با سوگ از دست دادن یکی از والدین یا با تنشهای مشاجره و درنهایت جدایی روبهرو شده است، رفتار عجیبی نیست.
افضلی معتقد است، او در ادامه اتفاقات نابهنجار زندگیاش، رفتارهای غیرعادی تکوالدش را دیده و خب زندگی آرام گذشته او متشنج شده است. پس طبیعتا او با بروز رفتارهایی، کم یا زیاد آن را نشان میدهد. این چالش کلی که در هر بچه ممکن است به شکلهای مختلف بروز پیدا کند، مسأله عجیبی نیست و باید با رفتارهای متقابل آرامکننده، آن را مدیریت کرد. موضوعی که فقط برعهده والدین نیست و به دیگر افرادی که با کودک در ارتباط هستند مانند معلم و مربیها هم ارتباط دارد. تجربه نشان داده است که به مرور زمان و با دریافت رفتارهای موثر از اطرافیان، از شدت واکنشهای کودک کم خواهد شد و به مرور سیری طبیعی را آغاز خواهد کرد.
تربیت یکنفره
شاید تربیت فرزند اولین چالشی باشد که والد با آن روبهرو شود؛ تربیتی که همه مادر و پدرها میدانند که اصلا کار راحتی نیست. در یک روش تربیتی سالم و دو نفره هم که مسؤولیتها تقسیم شده است، باز هم همهچیز ایدهآل پیش نخواهد رفت.
پس طبیعتا زمانی که همه این مسؤولیت بر دوش یک والد باشد، با مجموعهای غیرقابلپیشبینی از چالشها روبهرو خواهد شد که باید بتواند در هرکدام از آنها سربلند بیرون بیاید: «والد باید خودش را برای اتفاقات پیشبینینشدهای آماده کند که باید بهتنهایی از پس آن بربیاید؛ اما در چنین مواقعی، یکی از راهکارها، کمک گرفتن از متخصصان کودک و نوجوان است که میتواند باری از دوش او بردارد و سختی و سنگینی یک تربیت یکنفره را کم کند.» درواقع حالا که باید به تنهایی فرزندمان را بزرگ کنیم، بهتر است از نیروهای کمکی در این راه کمک بگیریم تا فشار کمتری را احساس کنیم. بهنظر میرسد که اگر والد، مهارتهای لازم برای فرزندپروری را داشته باشد، میتواند در این شرایط سخت هم آنها را اجرایی کند و نتیجه بگیرد؛ مهارتهایی که دانستناش نیازمند کمک گرفتن از منابع اطلاعاتی متفاوتی است. آنوقت است که با رفتارهایی مناسب برای چنین شرایطی، احتمالا میتوان جای خالی مادر در تربیت را پر کرد.
محبتی بیشتر از همیشه
عدم حضور عضو مهمی از خانواده مانند پدر یا مادر، صدمات روحی متعدد و عمیقی برای فرزندان بهوجود میآورد.
خلأهای عاطفی که حالا باید بهطرز ویژهتری پر شود تا جای خالی نفر دوم کمتر احساس شود: «محبت کردن به کودکان، در آغوش کشیدن آنها و بوسه و نوازش و گفتن و خندیدن و شوخی کردن، از مهمترین نیازهای آنها از سمت پدر و مادر است.
حالا و در شرایطی که یکی از والدین در کنارشان نیستند، وظیفه والد یا والده حاضر در زندگی بیشتر از قبل است و باید محبتش را دو برابر کند.» درواقع عشق و محبت آن جریان دائمی و مداومی است که وجودش در زندگی کودکان، باعث بهوجود آمدن احساس امنیت آنها خواهد شد؛ البته در این میان فراموش نکنید میزان بیشتری از عشق و علاقه نثار فرزند کردن و شوخطبعی و صمیمیت، باعث از بین رفتن جایگاه شما به عنوان پدر یا مادر شود.
کم پیش نیامده است که به خاطر پرکردن خلأهای عاطفی، والد یا والده فراموش کرده که باید مرزهای بین خودش و کودک را هم حفظ کند و کنترل زندگی از دستش خارج شده است.
الگوبرداری یکطرفه
پیدا کردن خصلتهای زنانه یا مردانه در کودکان یکی از چالشهایی است که در زندگیها تکوالد بروز پیدا میکند. در خانوادهای که پدر حضور نداشته باشد، بچهها با ویژگیهای مادر و در زندگیهایی که مادر خانواده حضورندارد، با ویژگیهای مردانه پدر خو میگیرند.
گاهی این خو گرفتن آنقدر پیشروی میکند که پسربچهها خصلتهای زنانه و دختربچهها خصلتهای مردانه پیدامیکنند.
درواقع کودک فقط یک الگوی قهرمان پیشرویش دارد و همان هم برایش دیکته میشود؛ اتفاقی که اگر کودک در سنین پایین با تکوالدی روبهرو شود، احتمالا شدت بیشتری پیدا خواهد کرد. اما در این میان شاید قهرمانسازی و الگویابی در کتابها، فیلمها، قصهها، اقوام و دوستان بتواند او را با جنبههای تازهای از خصلتهای انسانی آشنا کند.
ارتباطات را دریابید
«دور خودتان و فرزندتان خط قرمز نکشید.» این را افضلی میگوید و معتقد است نباید اجازه بدهیم زندگیمان روبهتنهایی و افسردگی برود؛ یعنی در زمانی که دوره بحران را پشتسر گذاشتیم، باید ارتباطات اجتماعی والد یا والده و فرزند به حالت عادی برگردد یا کمی بیشتر از حالت عادی هم باشد.
گذراندن زمان با پدربزرگ و مادربزرگ و دیگر افراد خانواده میتواند زندگی را بهحالت معمول برگرداند. در چنین موقعیتی هم کودک احساس نیاز عشق و محبت را از دایره گستردهتری از افراد امن و مورد اطمینان میگیرد و هم والد یا والده از سمت آنها حمایت میشود و گذران زندگی بهتنهایی برایش قابلتحملتر میشود.
بهطورکلی ارتباطات اجتماعی گاهی میتواند همان برگبرندهای باشد که والد یا والده و فرزند را از چالشهایاحتمالی پیشرویشان حفظ کند.
ازدواج مجدد
اما ازدواج دوباره والد یا والده یکی از چالشها در زندگی تکوالدی است که هم والد یا والده و هم فرزند را درگیر میکند؛ تصمیمی که میتواند ابعادی متفاوت در زندگی آنها داشته باشد.
درواقع در بعضی موارد، ازدواج مجدد با انتخابی مطمئن و درست، راه چارهای برای ارتقای کیفیت زندگی خواهد بود؛ باری از دوش والد یا والده برداشته میشود، نیازهای عاطفی والد یا والده و فرزند تا حدودی برطرف میشود و میتواند شکل و شمایلی از خانواده معمول را به خودش بگیرد.
اما مواردی هم بوده است که فرزندان نهتنها با خلأ عاطفی پدر یا مادرشان کنار نیامدهاند بلکه با مشکل جدیدی به نام والد یا والده جدید روبهرو شدهاند و آن را نمیپذیرند؛ موضوعی که میتواند همان آرامش محدود دوره تکوالدی را هم از والد یا والده تنها و فرزندشبگیرد.
پس مراقب باشید قدمی در راه حل چالشهای معمولی بردارید نه اینکه وارد چالش بزرگتری شوید.
فعالیتهای مشترک
در این بین فقط کودک نیست که با چالش تکوالد داشتن روبهرو شده است. پدر یا مادر هم با چالشی عمیقتر مواجههستند که باید راههایی برای کنار آمدن با معضل نبود همسر در زندگی پیدا کنند و شاید یکی از این راهها، انجام فعالیتهای مشترک با فرزند و فرزندان است. تفریحات مادر و فرزندی یا پدر و فرزندی میتواند در خیلی از موارد برای هردو طرف کارساز باشد و بسیاری از نیازهایشان را برطرف کند.
مثلا شرکت در کلاسها و کارگاههای مادر و کودک یا پدر و کودک، یکی از فعالیتهای مشترکی است که نتایج مثبتی برای هر دو خواهد داشت. موضوع مهم این است که فعالیت مشترک باعث میشود که هم کودک جای خالی نفر دومی که میتوانست ارتباط خوشایندی برای کودک داشته باشد را به مرور زمان کمتر احساس کند و هم والد یا والده تجربههای دونفرهای را از سرمیگذراند که قطعا میتواند بهبودی در وضعیت ذهنی و آرامش روحیاش داشتهباشد. پس تا دیر نشده فعالیتهای مشترک را دریابید.
برنامهریزی مالی
یکی از ابعاد سخت تکوالد بودن و پذیرفتن مسؤولیتهای فرزند به تنهایی، تامین آینده فرزندان است؛ آیندهای که در کنار همه جنبههای اخلاقی، به پشتوانه مالی هم نیاز دارد. هزینههای تحصیل و نیازهای روزمره کودکان از یکطرف و هزینههای زندگی در شرایط اقتصادی امروز از طرف دیگر، موضوعی نیست که بشود بهسادگی از کنار آن گذشت.
تجربه نشان داده است که در مواردی والد یا والده برای جبران نیازهای زندگی به هزینههای اضافی برای خود و فرزندش روی میآورد درصورتی که چنین کاری، تنها تسکینی موقت بوده که ممکن است به آینده خطرناکی برسد. درواقع در زندگیهای تکوالدی، هدفدار خرج کردن، یکی از مسألههای مهم زندگی خواهد بود.
پس برنامهریزی مالی باید یکی از اولویتهای والد یا والده باشد تا بتواند هم زندگی امروز را بهخوبی بگذراند و هم چشماندازی برای آینده فرزند یا فرزندانش داشته باشد.
تحصیل بدون زور
قرار نیست کسی تکوالد بودن شخصی را قضاوت کند و اتفاقا اگر این کار را بکند هم اهمیتی ندارد؛ شما والد یا والده کودک هستید و در حالتی معقول، خیر و صلاح زندگی خود و فرزندتان را میخواهید؛ پس فشاری مضاعف بر کودک نیاورید که حتما در درس و تحصیلش بهترین باشد و نشان دهد که شما والدی موفق بودهاید و بهتنهایی از پس همهچیز برآمدهاید. سعی کنید همهچیز را عادی پیشببرید. قطعا همه والدین دوست دارند فرزندشان نتایج خوبی در مدرسه بگیرد و شما هم یکی مثل آنها؛ همین. پس فشاری بیشتر از معمول بر کودک وارد نکنید که بیشک نتیجه عکس خواهید گرفت. در این راه از تشویق کردن کودک، از بالا بردن اعتماد به نفسش و نشان دادن عملی اثرات درس خواندن در زندگی استفاده کنید که حتما اثرات بهتری از فشار و زور خواهد داشت. در واقع اجازه ندهید موضوع درس و تحصیل، به چالشی در زندگیتان تبدیل شود؛ در عوض با راهکارهایی علمی، آن را به مقولهای شیرین برای کودک تبدیل کنید تا آنجا که گاهی علاقهاش به درس و آموختن، چالشی از چالشهای زندگیتان کم کند.
و اما یک همت دستهجمعی
در زندگیهای تکوالدی انواع متفاوتی از خانوادهها در آن با چالشهای متعددی روبهرو شده و تنها بعضی از این مشکلات در دستهبندیهای علمی و روانشناسی جای میگیرد و تعداد زیادی از آنها دیده نمیشود و اختصاصی و تنها متعلق به خانوادهای خاص است؛ موضوعی که شامل حال خانوادههای تکوالد هم میشود؛ خانوادههایی که چالشهای عاطفی، مالی، تحصیلی، ارتباطی و... پررنگترین خصیصه آنهاست اما این مسائل تنها چالشهای آنها نیست.
شاید برای همین است که ارائه پیشنهاد و سیاستگذاری حمایتی و بلندمدت از چنین خانوادههایی میتواند کمکی برای حل این بحرانهای اساسی باشد تا آنها فرصتی برای فکر به دیگر چالشهای احتمالیشان داشته باشند.
نهادهای حمایتی مانند سازمان بهزیستی و دیگر سازمانهای مردمنهاد میتوانند مرکز اصلی این حمایتها به خانوادههای تکوالد و فرزندانشان باشند؛ ضمن اینکه فراموش نکنیم سیاست اجرایی در تمام محیطهای آموزشی، تحصیلی و تفریحی که کودکان در آن حضور دارند، باید بهگونهای باشد که شرایط بهرهمندی کودکان از امکانات به یکاندازه صورت بگیرد تا حفرههای زندگی شخصی این کودکان با حضور در جامعه عمیقتر نشود.
نرگس خانعلیزاده روزنامه نگار / چار دیواری ضمیمه روزنامه جام جم