اما برخی از این سنتها آنقدر سرشار از جنبههای خوب و نیک بوده است که نسل به نسل منتقل شده و منحصر به یک منطقه خاص و یک دوره تاریخی مشخص نمانده است.
در این میان، یکی از این سنتها، جشن گرفتن آخرین شب پاییز در میان خانوادههای ایرانی است اما این شب که به قول محققان، تنها یک دقیقه از دیگر شبهای سال طولانیتر است، به این درجه از اهمیت رسیده و تا به اینجای تاریخ رسیده است؟ آنقدر که برای گرامیداشت آن، به خانه بزرگترها میرویم و با خواندن شاهنامه و دیوان حافظ، این چند دقیقه بیشتر با هم بودن را جشن میگیریم؟ سؤالی که با مروری بر پیشینه آن و با کمک گرفتن از کارشناسان و پژوهشگران فرهنگی، به آن رسیدیم.
از پیشینه یلدا بگو
یلدا برای دیروز و امروز نیست. سالهاست مردم در همه شهرهای کشور، یلدا را به گرمی برگزار میکنند. یلدا یک سنت باستانی است، سنتی که مردم روزگاران قدیم که بنیان زندگیشان را کشاورزی تشکیل میداد و تغییر فصلها و گردش خورشید و بلندی و کوتاهی روز و شب، تاثیر شگفتانگیزی بر زندگیشان داشت. برای همین هم بود که تغییر فصل پاییز به زمستان، برایشان جشن گرفتن داشت.
حالا ایرانیان، چند هزار سال است که به استقبال آخرین شب پاییزی میروند، در این شب خانوادههای ایرانی از همه اقوام و نژادها تا دیروقت در یک فضای گرم و صمیمی دورهم جمع میشوند تا نخستین شب سرمای زمستان را با گرمای حضور در کنار بزرگترهای خانواده آغاز کنند.
در این شب، پیران برای حاضران در این همنشینی و جشن قصه میگویند، حافظ خوانی و شاهنامه خوانی میکنند و از دیوان لسانالغیب حافظشیرازی برای یکدیگر فال میگیرند که بدون تردید انجام چنین اقداماتی از طرف همه کسانی که اهل ذوق و حس و حال فرهنگی و شاعرانه هستند، واکنشهای دلپذیری دارد.
درباره شب چله
اما با یک جستوجوی کوتاه در اینترنت، با داستانها و روایتها متفاوتی از چرایی اهمیت آخرین شب پاییز و شب اول زمستان روبهرو میشوید، از قصه ننه سرما تا پیروزی روشنایی بر تاریکی. قصههایی که نتیجهاش سفرههای سرخ و رنگین یلدای این روزها شدهاست.
علی خوشتراش، پژوهشگر فرهنگ عامه درباره آیین شب یلدا در فرهنگ ایرانی میگوید و معتقد است دو واژه شب یلدا و شب چله، معنا و کاربردی متفاوت از همدیگر دارند: «وقتی نام شب یلدا میآید، وجه آیینی و فرهنگی این قضیه پررنگتر میشود ولی وقتی میگوییم شبچله، موضوع به گاهشمار برمیگردد. یعنی همانطور که چله زمستان داریم چله تابستان هم داریم. در چله زمستان به سمت بهار میرویم، برای همین اکثر جشنهای ما زمستانی هستند.»
اینطور که معلوم است، آیینهایی که در برخی شهرهای ایران مثل سنندج، اراک، سقز، خمین مثل «کوسه ناقلی»، «میرنوروزی» و «عروس گلی» وجود دارد، مجموع آیینهای زمستانی هستند که در نواحی مختلف ایران برگزار میشود: «علتش هم این است وقتی چله زمستان شروع میشود، دیگر کمکم بر میزان روشنایی افزوده میشود و این خود به خود نوید آمدن بهار را میدهد اما در چله تابستان، روزها کوتاهتر میشوند و به سمت زمستان میروند و میزان تاریکی افزایش پیدا میکند.»
شب خوبی ها
کافی است دانه به دانه نام ببرید و بشمارید تا با تعداد بسیار زیادی از ویژگیها و قابلیتهای یلدا مواجه شوید؛ دید و بازدید و صله رحم، ملاقات دوستان و رفع کدورتها، بیرون ریختن غم و اندوهها از دل، برپایی دورهمی فامیلی و ارتباطات انسانی، کمک به ارحام و بستگان و آماده شدن براى فعالیتهاى مختلف ثمربخش و در نهایت هم شیرینکردن کام و دهان اعضای خانواده با انار و هندوانه، از جمله جنبههای مثبت مراسم شب یلداست که این شب را از دیرباز تا امروز زنده نگه داشته است.
علی خوشتراش، پژوهشگر فرهنگ عامه معتقد است آنچه در شبچله مورد توجه قرار نگرفتهاست، فرهنگ خوراکیهای شبچله است: «بالای 90درصد خوراکیهای شبچله، خوراکیهای گیاهی هستند و ما خوراکی گوشتی در سنتمان نداریم، چرا که از قدیمالایام بر این باوریم این آیین مربوط به کشاورزان است. اینها در تمام سال محصولات خود را برای زمستان نگه میداشتند.» شب یلدا یا همان شبچله، شبی است که با آموزههای اسلامی هم تطابق دارد و بسیار پرثمر و مفید است؛ چرا که اسلام براى صله رحم و کمک و حمایت و محبت به خویشاوندان، اهمیت بسیار زیادی قائل است که اگر یلدا به معنای واقعی اجرا شود، همین اتفاق هم میافتد. اهمیت صله رحم آنقدر است که پیامبر اعظم(ص) فرموده: «پیوند خویشاوندان، شهرها را آباد مىسازد و بر عمرها مىافزاید هر چند انجامدهندگان آن از نیکان نباشند».
یک یلدای فرهنگی و اجتماعی
از نظر کارشناسان و پژوهشگران، میتوان به شب یلدا بهعنوان یک آیین اجتماعی، فرهنگی و باستانی و حتی یک رویداد قومی و ملی نگاه کرد؛ رویدادی که کارکردهای مختلفی از جمله مردم شناختی، جامعهشناختی، روانشناختی و... دارد. از نظر بسیاری از پژوهشگران این حوزه، برپاکردن اجاق کرسی، یکی از کارکردهای اجتماعی برای نگهداری از سنتهای گذشته ایرانیهاست، میراثی معنوی و فرهنگی که نسل به نسل منتقل میشود. اما ایجاد ارتباط با بزرگان خانواده، یکی از کارکردهای مردمشناختی این آیین است؛ آن هم در زمانهای که جوانهای امروزی، شیفته شبکههای اجتماعی هستند.
ضمن اینکه جمع شدن خانوادهای ایرانی در کنار هم و دیدار بزرگترها بهخصوص پدربزرگها و مادربزرگها، کارکردی جامعهشناختی دارد و در واقع سنت اسلامی و حسنه صلهرحم را بهجا آوردهمیشود.
در این میان نباید فراموش کنیم برگزاری چنین سنتی در سراسر شهرهای کشورمان و استقبالش از هر نژاد و اقوامی، باعث تقویت و گسترش وفاق ملی میشود، روح جمعی جامعه را تقویت میکند و میتواند به جامعه، حیاتی دوباره ببخشد. اما اسماعیل صدیق، جامعهشناس فرهنگی معتقد است از کارکردهای روانشناختی این شب هم نباید غافل شد؛ شبی که بدون تردید باعث رقم خوردن خاطرهای شیرین در حافظه نسل جدید میشود و فرصتی برای شادی و آرامش خاطر جوانان و خانوادههاست. ضمن اینکه همنشینی فامیل و بستگان در شب یلدا و داشتن ارتباط چهره به چهره، موجب دلگرمی و باخبری از احوال همدیگر و برطرف شدن کینهها و کدورتها در افراد فامیل میشود.
شهر به شهر
سنت یلدا یکی است اما هر شهر و دیاری، مانند هر مراسم دیگری، ممکن است فرهنگ عامه یلدا را هم به سبک و سیاق خودشان برگزار کنند، یلدایی که البته در نهایت به یک هدف مشترک در سراسر شهرهای ایران میرسد. مثلا در خطه شمالی کشور و در استان مازندران، مردم مانند بسیاری از شهرهای دیگر، به خانه پدربزرگها و مادربزرگهایشان رفته و علاوه بر دورهمنشینی و خواندن فال حافظ و خوردن تنقلات از جمله ازگیل، داستانهای قدیمی آن خطه را از زبان بزرگترهایشان میشنوند و گاهی این دورهمی تا صبح هم میکشد.
آنها معتقدند که صبح بعد از یلدا، روز پیروزی خورشید بر سیاهی و تاریکیهاست. اما شیرازیها هم یلدای رنگینی را برگزار میکنند؛ سفره مردم شیراز مانند نوروز، رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها میچینند و حافظ میخوانند؛ حافظی که همسایه همیشگیشان است.
همدانیها هم در سرمای شهرشان، یلدای گرمی را میگذرانند. یلدایی که با گردو و کشمش و مویز بهسر میشود و فالی سوزن برای همدیگر میگیرند؛ نوعی فال محلی که مرسوم است پیرزنهای مجلس آن را برای دیگر مهمانها بگیرند. اما جالب است بدانید که یکی از آیینهای ویژه شب یلدا در استان خراسان رضوی و جنوبی، برگزاری مراسم کفزدن است. در این مراسم قدیمی که همچنان برخی از اهالی این استانها آن را برگزار میکنند، ریشه گیاهی به نام چوبک را در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند.
مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» آن را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن میشود و پس از تزئین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود.
جالبی ماجرا این است که برخی از جوانترهای مجلس، قبل از شیرین کردن کفها، با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت همدیگر، باعث خنده و شادی جمع میشوند. اما در گیلان هم یکی از رسومی که حتما اجرایی میشود، خوردن هندوانه است چرا که آنها معتقدند که هر کس در شبچله، هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. در نهایت هم خوب است از عقیده مادربزرگهای قزوینی بدانید که باور دارند اگر در این شب ننه سرما گریه کند، باران میبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ میآید.
قصه و اشعار یلدا
اما قصه و شعر هم یکی از ارکان مهم این شب بین خانوادههاست. قصههایی که بیشتر مواقع، برگرفته از سرما و برف و زمستان پیشروی مردم است. در واقع رسم است در این شب، بزرگان فامیل برای بچهها قصه بگویند و آنها را سرگرم کنند بنابراین در کنار خوراکیهای سنتی و خوشمزه، قصههای مختلف شب یلدا هم یکی دیگر از رسوم فرهنگی چنین آیینی است.
پژوهشگران حوزه ادبیات میگویند یکی از اصیلترین قصههای مربوط به شب یلدا آن است که ننه سرما با خود هرسال سرما را میآورد، یکی از فرزندانش که نامش چله کوچکه است را نجات میدهد و بعد شبی مصادف با پایان پاییز که همان یلداست، به خانه میرود و چای دم میکند و منتظر عمو نوروز که با خود بهار و سبزی میآورد، میماند اما خیلی نمیگذرد که ننه سرما خوابش میبرد و 9 ماه در خواب میماند و دوباره زمستان میشود. بنابراین ننه سرما و عمونوروز هیچگاه ملاقاتی با هم نخواهند داشت.
از فرهنگ عامه که حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟
فرهنگ عامه به همه دستهبندیهای فکری در قشرهای مختلف جامعه میگویند که ادبیات عمومی و آداب و رسوم را تشکیل میدهد. در واقع، مجموعه امورى مثل عقائد، تاریخ، آیینهای تاریخی جامعه و ادبیات و هنر که در روح و فکر انسان تاثیرگذار هستند، میتوانند همان فرهنگ عامه باشند. حالا چرا از فرهنگ عامه میگوییم؟ چون شب یلدا دقیقا یکی از مثالهای با اهمیت فرهنگ عامه است که بر اساس مجموعهای از اعتقادات، مذهب، اخلاق، آداب و رسوم و نگرشهاى اجتماعى و سیاسى در طول تاریخ شکل گرفتهاست. البته در این میان لازم است فراموش نکنیم هر آداب و سنتی که متعلق به گذشته و نیاکان ما بوده، حتما لازم نیست اجرا شود بلکه تنها آن دسته از آداب و رسومی که مورد تایید عقل و دین و عرف باشد، قابلیت و ارزش انتقال به نسلهای بعدی را دارد. یلدا هم از آن دسته آدابی است که این ویژگیها را داشته و حالا به شکل سنت ملی در میان ایرانیان درآمده است.
به سادگی یلدا
البته که حواسمان باشد چنین سنتی که سراسر خوبی است، در طول زمان دچار تغییر نشود و از اهداف اصلی خودش دور نشود؛ اتفاقی که به نظر میرسد با تجملگرایی این روزها، در حال رخ دادن است و به جای اینکه ارمغان شادی و حال خوش داشته باشد، گاهی موجب رنجش و کدورت و دلگیری میشود.
در واقع نباید فراموش کنیم که آن چیزی که یلدا را بهعنوان یکی از مصادیق فرهنگ عامه، زنده نگه داشته است همان فلسفه اصلیاش، یعنی صله رحم و دورهمی است، پس تحت هیچ شرایطی نباید تحتالشعاع انحرافاتی که امروز با آن مواجه هستیم قرار بگیرد.
در مجموع، اینطور که کارشناسان فرهنگی میگویند، شب یلدا و مراسمات سنتی آن، به دلیل آثار مثبتى که دارد، مورد تأکید است ولى باید بعضى از مراسمات منفى و ناپسند آن، کنار گذاشته شود.
نرگس خانعلی زاده - خبرنگار / ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد