امسال جشنهای عیدغدیر در تهران، بهعنوان امالقرای جهان اسلام و سایر شهرهای ایران از شور و حال و تنوع بسیار بالایی برخوردار بود؛ تنوع و شور و حالی که شاید در چند سال اخیر بیسابقه بوده است. اگر در گذشته، یکی از انتقادات وارده به مجموعههای فرهنگی و نهادهای متولی این بود که چرا در حوزه برگزاری جشنهای ملی و مذهبی ضعیف هستند، امروز از وضعیت پاسخگویی به این سؤال گذر کردهایم و در مقام سؤال در باب کیفیت برنامهها هستیم که این خود، یک گام به جلوی اساسی است. در ایام عید معظم غدیر برای مثال در همین تهران، شاهد برگزاری برنامههای مختلف در گرامیداشت این روز بودیم. از کنسرت - نمایش راه عشق در برج میلاد و نمایش بزرگ میدانی غدیر با عنوان روشنای شب تار در بوستان ولایت گرفته تا گل سرسبد این برنامهها که مهمانی ۱۰کیلومتری خیابان، ولی عصر (عج) تهران بود. اما غرض از این نوشته، شمردن کمیت برنامههای برگزار شده یا سؤال از نحوه برگزاری و ... نیست. ذکر چند نکته درباره این برنامهها مهم به نظر میرسد.
نخ تسبیح برگزاری این برنامهها، جریانات مردمی-انقلابی عرصه فرهنگ و هنر بوده که اتفاق بسیار مهم واستراتژیک است. جریانهایی که فارغ از نهادها و متولیان رسمی فرهنگی، توانستند با سازماندهی مردمی توسط مجموعههای مردمنهاد، این برنامهها را برگزار کنند؛ برای مثال مهمانی بزرگ ۱۰کیلومتری خیابان، ولی عصر با هستههای اولیه مردمی بهعنوان پیشران اصلی و حمایت نسبی لجستیک مجموعههای متولی رسمی فرهنگی برگزار شد. یعنی جایی که مردم پای کار باشند، مجموعههای رسمی که بعضا در طول سالها نارکارآمد نشان دادهاند نیز مجبورند پای کار مردم بیایند.
بیشتر برنامههای هنری دراین شبها توسط جریانات فرهنگی- هنری وابسته به جبهه فرهنگی انقلاب برگزار شد. چند معنی از این فعل قابل برداشت است. اول اینکه جریانات فرهنگی -هنری انقلابی امروز به مرحلهای از بلوغ هنری رسیدهاند که میتوانند هر شب در شهری مثل تهران بیش از چند ده هزار نفر دارای سلایق گوناگون هنری - مذهبی را برای چند ساعت دورهم جمع کنند. دوم اینکه هنر انقلاب، هنر متعهد دینی و اجتماعی است و بر اساس این تعهد دینی و اجتماعی هم عمل میکند و فارغ از همه صفبندیهای بیدلیل اجتماعی، در راستای تعهد خود عمل میکند. وقتی شما در یک کنسرت-نمایش مذهبی در برج میلاد فارغ از دوقطبیهای خانمان سوز حجاب و بیحجاب (که فقط مردم را روبهروی هم قرار میدهد) میبینی همانها که در افکار عمومی از آنها بهعنوان بدحجاب یاد میشود، با اشک و شوق نام مبارک امیرالمومنین (ع) را به زبان میآورند و به احترام، حجاب نیمبند خود را کاملتر میکنند، این همان معنای هنر متعهد دینی و اجتماعی است که جریان انقلاب به بلوغ در آن رسیده و میتوان با همین هنر متعهد که سالها از آن دور بودیم وامروز به برکت نسل جدید جریان انقلاب به مرحلهای از بلوغ در آن رسیدهایم، بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی از جمله همین موضوع حجاب را در مسیر حل شدن قرار دهیم.
شاید گفتن اینکه هنر انقلاب به بلوغ رسیده کلام بزرگی باشد، ولی میتوان گفت هنر انقلاب به برکت نسل جدید جریان فرهنگی انقلاب اسلامی در مرحلهای از بلوغ قرار گرفته که میتواند بنبستشکن باشد. هنر انقلاب از ضروریترین و شاید اصلیترین گرایش هنری در دوران جدید است که نه مانند هنر جریان روشنفکری در برج عاج تکبر ونخوت نشسته و به مردم از بالا به پایین نگاه میکند و نه هنرمردمی که به اسم مردم و خواست مردم مروج فساد است، هنر انقلاب از مردم برخاسته، مردم را میشناسد، در مقابل مردم موضع ندارد و میتواند به سوالات ما در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پاسخ دهد و کشور را از بروز دوقطبیهای ساختگی نجات دهد. مخلص کلام اینکه اگر کسی یا جریانی بخواهد مردم را با سلایق مختلف فرهنگی، هنری و اجتماعی بدون هیچ حاشیهای کنار هم بنشاند این جریان قطعا جریان فرهنگی انقلاب اسلامی خواهد بود که با نگاه موسع به حوزه فرهنگ و هنر متعهد، پیشران اصلی فرهنگی جمهوری اسلامی خواهد بود.