رسولجان! من تو را از «سقای تشنه لب» میشناسم! وقتی که همراه با پروژکتور ۱۶ میلیمتری روستا به روستا میرفتیم و این فیلم کوتاه را برای مردم صاف و پاک و صادق روستا بر پردهای از ملحفه سفیدی که بر دیوار حسینیه روستا آویزان شده بود، در تاریک روشنای حسینیه نمایش میدادیم و هر بار با گریه مردم اشک میریختیم و با تبسم آنان، لبخند میزدیم.
ارتباط این همه مخاطب با یک فیلم کوتاه، برایم کمی عجیب بود و هنوز هم عجیب است. تکنیک بود؟ فرم بود؟ محتوا بود؟ یا چیزهای دیگری که این روزها در هیچ فیلمی دیده و شنیده نمیشود؟ چه بود؟ هر چه بود از جنس همان رزمندگانی بود که در آن ایام در خط مقدم جبهه نبرد، جان خود را در کف اخلاص نهاده بودند و از قید تن رهیده، تا اوج آسمان عزت و شرف و ایمان پرواز کرده بودند.
رسول جان، جایت خالی که این کیمیاگری تو را کمتر میتوان در دستان کیمیاگران دیگر جستوجو کرد! خودت میدانی که اهل گله و شکایت نیستم اما انصاف بده، پرواز در شب، نینوا، بلمی به سوی ساحل، افق، مجنون، لبه تیغ، خسوف، پناهنده، نجات یافتگان، سفر به چزابه، هیوا، نسل سوخته، قارچ سمی، مزرعه پدری، و میم مثل مادری که تو ساختی، چه کسی توان ساختن دوبارهاش را داشت یا دارد؟ از فرم و تکنیک که سرتر بودی، هیچ! از خلوص و احساس صفا و صداقتی که در فیلمهایت موج میزد، این روزها کمتر سراغی میتوان گرفت! این روزها، دلم برای صداقت و خلوص تو تنگ شده است و گاهی از نبودنت ابرها در هم میتند و باران نمنم بر زمین تشنه باریدن میگیرد. وقتی جایزه سالانه «نشان رسول» را در انجمن سینمای انقلاب و دفاعمقدس به پشتوانه قول و قرار مسئولان بنیاد فرهنگی روایت طراحی کردیم، امید داشتیم تا نام تو همیشه در یاد سینماگران انقلاب و دفاعمقدس بماند. اما دریغ و افسوس که هیچ کار بلند مدتی در این بازار خریدار ندارد اما یاد تو را خدا در اذهان محفوظ خواهد داشت، چون تو برای خدا بودی و خدا برای تو... .
رحمت و برکات الهی بر روح پرفتوح رسول ملاقلی پور.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد