بلغار‌ها از گذشته خودرمزگشایی کردند

وقایع‌نگاری یک خیانت‌تاریخی

نقدی بر نمایش «رئالیسم مصنوعی»

درجا زدن متن

«رئالیسم مصنوعی» بیانگر حضور یک کارگردان در صحنه است که همه عوامل و عناصرش را هم می‌شناسد و هم به‌درستی گزینش می‌کند و به کار می‌گیرد اما هنوز در گزینش متن و تحلیل قابل‌ارائه‌اش با کمی مشکل همراه می‌شود.
کد خبر: ۱۳۸۱۹۴۸
نویسنده رضا آشفته - روزنامه‌نگار و منتقد تئاتر

به هر تقدیر باید در نمایش رئالیسم مصنوعی به موضوع ضدیت با پیدایش رژیم اسرائیل و راهکارهای شیطانی صهیونیسم پرداخته می‌شد ولی متن سمانه زارعی سازگاری به‌سامانی در ابعاد اجرای ایمان اسکندری ندارد. کارگردانی که از آثار پیشینش یک گام فراتر رفته است و حالا بر مرکز ثقل اجرا با جریان بازی در هماهنگی با صدا و موسیقی و در ارائه یک فضای کارآمد در بستر درست طراحی صحنه، لباس، نور و گریم به دنبال اجرایی با فاز بالای تأثیرگذاری است اما غفلت عمده در همان متن است و با آن‌که چربیدن اجرا بر آن به‌هرروی مخاطب را تا حدود زیادی راضی نگه می‌دارد اما این همه آن چیزی نیست که باید روح و روان مخاطب را درگیر خود گرداند. اگرچه این فضا، فاوستی است و در آن ماجراهای سیاسی و گرایش به شیطان برای برآورده شدن نیازهای نوین مستکبران خط و خطوط معنایی این متن را با درنگ و تامل همراه می‌کند ولی شوربختانه این متن زیاد به حاشیه رفته و چه‌بسا تندروی و تک‌سویه‌نگری، مانع از تحقق آرمانی یک نگاه قابل پذیرش می‌شود. هرچند این روایت اندیشه بارز مسلمانان در مخالفت با صهیونیسم و ایجاد دولت غاصب اسرائیل در فلسطین‌اشغالی است، در اینجا بحث اصلی نحوه ارائه این موقعیت و شخصیت‌هاست که باید در روال دراماتیک ما را برای پذیرش قانع سازد و این دیگر تاریخ و حقایق تراژیک حاکم بر آن نیست، بلکه این یک شرایط نمایشی است و باید داد و دهش خود را داشته باشد و فارغ از مستندات بر یک روال معمول واقع شود و قالب درستی برای بیانش در نظر گرفته می‌شد. پدری با دو دختر و همسری که خواننده عرب‌زبان بوده و فوت کرده اما در این روزها مرد در بستر مرگ و درمان است. مرد انگلیسی، مرد یهود را می‌خرد. روحش را به ازای تصاحب دختر بزرگش از او می‌گیرد و به‌ازای همنشینی‌اش با شیطان، قدرت را به او می‌بخشد. مرد یهود دختری کوچک دارد که همچنان مانند مادرش عربی می‌خواند و بر روح و روان پدر سوهان می‌کشد، باید تنبیه شود و دختر بزرگ‌تر هم عاشق جوانکی به نام رومئو است و این دلباختگی تا زمان مرگ و درواقع کشتن او به دست همین عوامل و عناصر سازنده اسرائیل صورت می‌گیرد. برای آن‌که او باید همسر مرد انگلیسی شود و برایش فرزند شوم و شیطانی در زمان مرگ پدر خود به دنیا بیاورد که وارث این سرزمین اشغالی شود. فراتر از این خط داستانی شگردها و شیوه اجرایی اسکندری است که همه را ماتم و مبهوت این فضا می‌کند زیرا که او می‌داند هرچه متفاوت‌تر با عناصر شنیداری و دیداری برخورد کند و هرچه بازیگران خلاق‌تر حضور پررنگی در این وضعیت داشته باشند و درعین‌حال بر خشم و مرارت حاکم بر روابط انسانی بیفزاید، همین دردناکی لحظات تابلوهای عمیقی را می‌تواند ایجاد کند. هرچند در سطح داستانی درام به‌درستی پردازش نشده و هنوز باید این تاثیرپذیری از فیلم «بچه رزماری» ساخته رومن پولانسکی به سویه مستقل‌تری برده شود تا بتوان این همه حجم داده‌ها را پذیرفت و در این بستر بشود به این روابط بنابر همان مستندات موجود یا ناموجود دست یافت که این زمینه تخیلی را به درامی برگرفته از یک واقعیت همچنان باقی و تقابل مسلمانان با صهیونیست‌ها را در دلش جست‌وجو کرد. درحالی‌که این موارد در آن گنگ و مبهم می‌ماند و نمی‌تواند فراتر از یک داستان معمول به جریانی موثر تبدیل شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سفر اربعین به سلامت

ضروری‌ترین نکات بهداشتی را که زائران اربعین باید رعایت کنند در گفت‌وگو با یک متخصص بیماری‌های عفونی بررسی کرده‌ایم

سفر اربعین به سلامت

وقتی دل جنگل سوخت

«جام‌جم» در گفت‌وگو با جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بررسی کرد

وقتی دل جنگل سوخت

نیازمندی ها