با وجود این در سبک زندگی و نگاه اسلامی زنان نهفقط وقتی مادر میشوند بلکه از همان بدو تولد و زمانی که یک دختر متولد میشود جایگاهی والا و بالا دارند. انگار خدا زنها را از بدو تولد در مسیر رشد و تعالی قرار میدهد از دختری که متولد میشود، تا خواهری که در کانون خانواده محور عطوفت و مهرورزی است تا همسری که مایه آرامش شوهر است و در نهایت مادری که محور جهان آفرینش است و ادامه هستی به زایندگی و نقشآفرینی او وابسته است. انگار در تمام مسیر زندگی زنها با طی طریق در نقشهای دختری، خواهری و همسری خود را برای پذیرش متعالیترین نقش یک زن یعنی مادری آماده میکنند. با تمام اینها آیا جامعه این احساس ارزشمندی را به زنان و مادران منتقل کردهاست؟ چرا گاهی برخی مادران تصور میکنند عمرشان به بطالت گذشته است؟
سراغ حجتالاسلام روحا... دوستی، استاد تخصصی ستاد اقامه نماز و دفتر تبلیغات اسلامی رفتهایم و دراینباره با وی به گفتوگو نشستهایم.
همه ما کموبیش به ارزش و جایگاه مادری واقفیم اما آیا یک زن، تنها در جایگاه مادری است .که ارزشمند است؟ یعنی اگر زنی به هر دلیلی مادر نشود نمیتواند جایگاه والایی داشته باشد یا اصولا نگاه ما به زن ارزشمند است؟
ما وقتی میتوانیم به ارزش فردی پی ببریم که به میزان اثرگذاری او پی برده باشیم. وقتی که میخواهیم از مقام مادر صحبت کنیم باید ببینیم آیا ارزشمندی فقط به دلیل مقام مادری است یا خیر. وقتی روایات و قرآن را نگاه میکنیم میبینیم از زمانی که دختری متولد میشود یکسری منصبها را تجربه میکند. ابتدا منصبی دارد به نام دختر بودن. در قرآن سوره شورا آیه ۴۹ میگوید: «خدا به هرکسی که بخواهد دختر هدیه میکند و به هرکسی بخواهد پسر»؛ یعنی دختر را مقدم بر پسر آورده است آن هم در جامعهای که اصلا برای دختر ارزش قائل نمیشدند. خداوند با همین مقدمآوردن کلمه دختر نشان میدهد که دختر چه ارزش و جایگاهی دارد؛ چهبسا بیشتر از پسر. روایتهای عجیبی در مقام دختر داریم. مثلا هروقت اصحاب به پیامبر میگفتند همسرشان دختری به دنیا آورده است، پیامبر میفرمودند: «دختر گلی خوشبو است که خدا به تو عنایت فرموده و خدا را شکر کن». حتی برای سوغاتی خریدن میگویند، وقتی میخواهید سوغاتی تقسیم کنید اول سوغاتی دختر را بدهید؛ چون دخترتان را خوشحال کردهاید و این همچون کسی میماند که یکی از فرزندان انسان را در راه خدا آزاد کرده است. دختر خوب دربرابر آتش جهنم سپر و مایه رحمت الهی است. اینها ارزشی است که خداوند برای مقام دختر قائل شده است. بعد از دختری، زن وارد منصب خواهری میشود. جایگاه خواهر خودش دنیایی است و خداوند ارزشهای ویژه برای خواهر قائل شده است. یکی از عوامل نجات حضرت موسی خواهرش است. وقتی مادر گهواره حضرت موسی را در نیل رها کرد، به خواهرش گفت به دنبال گهواره برود . وقتی فرعونیان گهواره را از آب گرفتند، خواهر وارد عمل شد و گفت: «آیا من شما را به خانواده که خیرخواه بچه هستند راهنمایی کنم؟» یعنی نجات جان یک پیامبر الهی به وسیله خواهرش محقق شد. حضرت معصومه(س) هم در مقام خواهری در مکتب امامرضا(ع) بزرگ شده بود که اینگونه برای امامشدن جانفشانی کرد. این مقام دیگری است که یک زن در زندگیش تجربه میکند. پس یک زن پیش از آنکه مقام مادری و همسری را تجربه کند، دختر و خواهر است. وقتی به مقام همسری میرسیم حضرت خدیجه(س) را مشاهده میکنیم که پیامبر میفرماید: «من کسی مثل خدیجه پیدا نمیکنم؛ کسی بود که در سختیها به من کمک میکرد، با مالش دین خدا را یاری کرد. از همه مهمتر زمانی که همه به من پشت کردند، او به من روی آورد و مرا تایید کرد.» کسی نزد پیامبر آمد و گفت من همسری دارم که به استقبال و بدرقهام میآید و اگر غصه داشته باشم به من میگوید اگر برای دنیاست که بیخیال و اگر برای آخرت است همه ما غصه داریم. پیامبر به او فرمود: خداوند در زمین کارگزارانی مثل ملائکه دارد و زن تو یکی از این کارگزاران است. این مقامی است که همسر دارد. حالا این دختر، این خواهر و این همسر وقتی به جایگاه مادری میرسد، خداوند برایش سنگتماممیگذارد.
و این سنگتمام گذاشتن چگونه است؟
ما آیه معروف و بالوالدین احسانا را در قرآن داریم. یعنی دربرابر بدی پدر و مادر هم نباید بدی کرد و باید خوبی کرد. این مقام پدر و مادر و بهخصوص مادر است. خداوند مقامی به مادر داده که امام سجاد(ع) در دعای ۲۴ صحیفه سجادیه میگویند: «خدایا به من توفیق محبت به پدر و مادر هم ارائه عنایتکن و سخنانم دربرابر مادرم نرم و رفتارم آرام باشد و حرمت حضورشان را نگهدارم و در ادامه نکتههایی است که امامسجاد(ع) به ما میگوید. این جایگاهی است که یک مادر در زندگی ما پیدا میکند.» علمایی که عاقبتبهخیر شدهاند از دعای همین مادر بوده و این مادر در عرصههای زندگی و تعلیم و تربیت مصداق پیدا میکند. وقتی خداوند از مادر حضرت موسی میگوید، میبینیم که خداوند به وی الهام میکرده است یعنی توانسته در مقامات معنوی سرآمد باشد. پس اگر ما برویم از زمان تولد یک زن مطالعه کنیم، میبینیم که خدا ارزشهای خاصی برایش قائل شده است و وقتی هم که به مقام مادری میرسد همه اینها تشدید میشود.
با عنایت به توضیحاتی که داشتید فضای جامعه امروز ما را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ارزشگذاری به زن در جایگاه مادری و همچنین در جایگاه خلقت زن و دختری که به آن اشاره داشتید نگاه داشته میشود یا ما به تقلید از کشورهای غربی بیشتر به دنبال این هستیم زنی را بهعنوان الگوی برتر معرفی کنیم که صرفا فعالیت اجتماعی و تحصیلات عالی داشته باشد؟ هرچند اسلام هم تضادی با فعالیت اجتماعی خانمها ندارد اما جایگاه و ارزش مادری و جایگاه بالایی که زن دارد در جامعه ما به عنوان یک جامعه اسلامی نمود دارد؟
ببینید، در پاسخ به این سؤال که آیا مادران میتوانند در مشارکتهای اجتماعی و اشتغال هم فعالیت داشته باشند؟ طبق روایات تفسیری قرآن و اهلبیت بله، دختران شعیب هم کار میکردند اما یک نکتههایی را رعایت میکردند و اسلام برای این نقش محدودیت خاصی قائل شده است. روایاتی در این زمینه وجود دارد که مثلا در زمینه محل کار اختلاف نباشد و مسائلی از این دست. اما متاسفانه در جامعه ما به نقش مادران آنطور که باید و شاید نگاه نمیشود و زن خانهدار را زنی توسریخور و بشور بساب تصور میکنند. وقتی نگاه ما به مسئولیت مادر این باشد، احساس حقارت به زنان و مادران ما دست میدهد اما اگر نگاه به زن و مادر این باشد که از «دامن زن، مرد به معراج میرود» و مادر فردی را تربیت میکند که قرار است همچون حاجقاسم سلیمانی در دنیا حماسه خلق کند، چه کسی چنین جایگاه ویژهای دارد؟ این نگاه اول باید در میان مادران و زنان و سپس در سایر اقشار و گروههای جامعه جا بیفتد. مادرها هم باید به این درک برسند که رسالت بزرگی را انجام میدهند؛ چه زمانی که دختر بودهاند و چه زمانی که خواهر بودهاند از مقام والایی برخوردارند و چه زمانی که در جایگاه همسری و در جایگاه مادری هستند و این جایگاه به حد اعلای خود رسیده است.
وقتی فضای اجتماعی حس ارزشمندی زنان در جایگاههای زنانه همچون مادری یا همسری را به آنها نمیدهد، آنان ممکن است احساس نارضایتی داشته باشند و احساس کنند عمرشان به بطالت گذشته است. حتما شما هم با این موارد مواجه شدهاید. در پاسخ به این افراد باید چه گفت؟
بله، زمانی مادری به من میگفت من خیری از زندگی نبردم و فقط فرزندانم را بزرگ کردم، در پاسخ به این مادر گفتم شما یک ریشه هستید. ریشه جایش در تاریکیها و زمین است. سختی دارد تا درنهایت محصولی خوب بدهد. زمانی که محصول خوب میدهید باید خدا را شکر کنید که ریشهای مقاوم بودهاید که توانستهاید چنین محصولاتی را به جامعه ارائه دهید. پس وقتی به فرجام کار نگاه کنیم، میبینیم ریشه خوب توانسته درختی پربار را پرورش دهد و وقتی محصول تلاشها و زحماتش را میبیند، حس خوبی دارد. چراکه همهچیز را به جان خریده است اما در نهایت دستاورد بزرگی داشته است. اگر این دیدگاه باید در جامعه جا بیفتد، زنان ما احساس بهتری را تجربه خواهند کرد.
شاید این احساسی هم که در بین برخی زنان خانهدار ما وجود دارد بهواسطه همین نگاه اجتماعی است. اینکه یک زن چند فرزند موفق با یک زندگی توام با خوشبختی و آرامش را تحویل جامعه داده به نظر موفقیت بزرگی است. نظر شما دراینباره چیست؟
یکی از علتهای نارضایتی ما بحث خودخواهیهاست . اینکه فردی میگوید حیف، من عمرم را به پای کسی گذاشتهام. درصورتیکه شما در نظر بگیرید یک دست سیبی را از شاخه میچیند و پوست میکند و در دهان میگذرد و در نهایت انرژی آن سیب به خودت بازمیگردد. پس اگر میخواهید انسان باانرژی باشید، سعی کنید که خادم خوبی برای دیگران باشید. آدمی که چنین نگاهی داشته باشد حالش هم خوب میشود اما متاسفانه ما مقداری خودمحور شدهایم. این خودمحوری گاهی وقتها موجب میشود تا جوانان ما به ازدواج روی نیاورند و مسئولیتپذیر نباشند. عزتطلبیها، خودخواهیها، مسئولیتگریزیها و مقایسهکردنها ازجمله عواملی است که موجب میشود ما حال خوبی نداشته باشیم. عوامل دیگری هم که در مسأله تمایل به مادر شدن اخلال ایجاد کرده، شیوههای غلط نگاه به این موضوع است.
چطور؟
بهطورمثال وقتی زن و شوهری مشکل دارند به آنها توصیه میشود بچهدار شوید تا مشکلات شما حل شود اما در عمل این بچه است که قربانی میشود. زمانی به فرزنددار شدن توصیه میکنیم که این پدر و مادر با هم تناسب نسبی داشته و بتوانند با همدیگر سازش داشته باشند. بعد از سازش نوبت این است که بچه در این فضا بیاید و آنوقت توصیه میکنیم تا بچهدار شوند. دیگران هم وقتی شکست را میبینند علاقه به مادرشدن ندارند.
در فضای اجتماعی و قانونی درخصوص زنان و خانواده اسناد بالادستی داریم. مثل منشور حقوق و مسئولیتهای زنان جمهوری اسلامی ایران، سیاستهای کلی حمایت از خانواده و اسنادی از این دست که بر نقش مادری و همسری تاکید کردهاند. از نگاه شما چقدر این اسناد اجرایی میشود و چقدر لازم است نهادهای حمایتی و حاکمیت برای فرهنگسازی و زمینهسازی برای تبیین جایگاه مادری ورود پیدا کنند؟
ببینید، ما هنوز پیامدهای سیاستهای غلط گذشته را داریم زمانی که کنترل جمعیت اتفاق افتاد. بنابراین ما باید در درجه اول سیاستهای غلط را نقد کنیم و در درجه دوم جایگزین مناسبی بگذاریم و نکته سوم اینکه باید زمینهها را فراهم کنیم. با توجه به شرایط اقتصادی کنونی نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که خانوادهها به فرزندآوری روی بیاورند. صرفا کارکردن روی ذهن یک مادر برای مسئولیتپذیری نمیتواند ما را به نتیجه برساند. طرحهای حمایتی مانند ارائه ماشین بدون قرعهکشی و مسائلی از این دست خوب است اما کافی نیست. باید ریشههای اصلی را درمان کنیم. بحث هزینههای فرزندآوری و مسائل اقتصادی و خانههای کوچکی که درحالحاضر وجود دارد، همه اینها باید سر و سامان بگیرد تا بتوانیم انتظار داشته باشیم که جامعه به سمت ارزش مادری و افزایش فرزندآوری حرکت کند.
اسلام پیشگام آزادی زن از قید اسارات
هيچ شكى نيست كه پيشگام در آزاد ساختن زن از قيد اسارت و تامين استقلال او، در اراده و عمل اسلام بوده است و اگر غربىها (در دوران اخير) قدمى در اين باره براى زنان برداشتهاند، از اسلام تقليد كردهاند (و چه تقليد بدى كرده و با آن روبهرو شدهاند) و علت اينكه نتوانستند به طور كامل تقليد كنند، اين است كه احكام اسلام چون حلقههاى يك زنجير به هم پيوسته است (و همچون چشم و خط و خال و ابروست) و روش اسلام كه در اين سلسله حلقهاى بارز و مؤثرى تامالتأثير است، براى همين مؤثر است كه در آن سلسله قرار دارد و تقليدى كه غربىها از خصوص اين روش كردهاند، تنها از صورت زليخاى اسلام نقطهٔ خال را گرفتهاند كه معلوم است خال به تنهايى چقدر زشت و بدقواره است. و سخن كوتاه اينكه، غربىها اساس روش خود را بر پايه مساوات همه جانبه زن با مرد در حقوق قرار دادهاند و سالها در اين باره كوشش کردهاند و در اين باره وضع خلقت زن و تاخر كمالى او را (كه بيان آن بطور اجمال گذشت) در نظر نگرفتهاند و رأى عمومى آنان تقريبا اين است كه تاخر زن در كمال و فضيلت، مستند به خلقت او نيست، بلكه مستند به سوءتربيتى است كه قرنها با آن تربيت مربى شده و از آغاز خلقت دنيا تاكنون در محدوديت مصنوعى به سر برده است، وگرنه طبيعت و خلقت زن با مرد فرقى ندارد. ايراد و اشكالى كه به اين سخن متوجه است اين كه همانطور كه خود غربیها اعتراف كردهاند، اجتماع از قديمترين روزِ شكل گرفتنش بطور اجمال و سربسته حكم به تاخر كمال زن از مرد كرده و اگر طبيعت زن و مرد يك نوع بود، قطعا و قهرا خلاف آن حكم هر چند در زمانى كوتاه ظاهر مىشد، و نيز خلقت اعضاى رئيسه و غير رئيسه زن، در طول تاريخ تغيير وضع مىداد، و مانند خلقت مرد، مىشد. مؤيد اين سخن روش خود غربىها است كه با اينكه سالهاست كوشيده و نهايت درجه عنايت خود را به كار بردهاند تا زن را از عقب ماندگى نجات بخشيده و تقدم و ارتقاى او را فراهم كنند، تاكنون نتوانستهاند بين زن و مرد تساوى برقرار سازند و پيوسته آمارگيرىهاى جهان اين نتيجه را ارائه مىدهد كه در اين كشورها در مشاغلى كه اسلام زن را از آن محروم كرده، يعنى قضا و ولايت و جنگ، اكثريت و تقدم براى مردان بوده و همواره عدهاى كمتر از زنان عهدهدار اينگونه مشاغل شدهاند.
ترجمه تفسیر_المیزان، ج۲، ص۴۱۸
منبع: ضمیمه چاردیواری روزنامه جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد