در این روزها و این حال و هوا بسیاری از ما درگیر ماجرای اجاره خانه هستیم و فصل، فصل جابهجایی و تمدید اجارهخانههاست. بخش سخت ماجرا اما قیمتهای نجومی ملک است که موجب شده تا قیمت اجارهخانه هم سر به فلک بکشد. در چنین شرایطی همه چیز به اجارهخانه و چالشهای خانواده برای جورکردن دخل و خرج خانه باز میگردد و این مساله تمامی روابط اجتماعی و به خصوص خانوادگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. خانوادههایی که در شرایط کنونی حتی اگر هم خانم و هم آقا شاغل باشند تمام دغدغه این روزهایشان جورکردن دخل و خرج خانه است. دخل و خرجی که اجارهخانه سهمی بالاتر از ۵۰ درصد آن را به خود اختصاص میدهد و کمتر از ۵۰ درصد باقیمانده هم باید برای سایر هزینهها همچون خورد و خوراک، پوشاک، رفت و آمد، مدرسه و هزینههای دیگر مربوط به بچهها و هزار و یک جور خرج و برج دیگر تقسیم شود. همین مساله میتواند حتی روابط خانوادگی را تحت تاثیر خود قرار دهد و فضای خانه را آماده تنش کند. چاردیواری و سقفی برای زندگی زیربناییترین چیزی است که برای یک زندگی مستقل به آن نیاز داریم. با وجود این شرایط اقتصادی کشور و رشد سرسام آور قیمتها به گونهای پیش میرود که خانهدارشدن برای بسیاری از افراد به رویایی دستنیافتنی تبدیل شده است. در مقابل این اما برخی افراد هم هستند که با سوارشدن بر چالشهای اقتصادی چندین و چند خانه و آپارتمان دارند و با اجارهدادن این خانهها پول روی پول میگذارند تا دایره املاکشان را گستردهتر کنند . در این میان اما هیچکس به فکر مستاجرها نیست و هیچ حامیای ندارند! آن هم در شرایطی که بر اساس طرح کنترل و ساماندهی اجاره بهای املاک مسکونی باید سقف رشد قیمت اجارهبها ۲۵ درصد باشد و نه بیشتر. اما خیلی از موجران زیر بار اجرای این طرح نمیروند .
۳۷ تا ۵۱ درصد اجارهنشین
طبق آمار بیش از ۳۷ درصد از خانوادههای شهرنشین کشور اجارهنشین هستند و هزینه اجارهبها بیشترین سهم را در سبد هزینههای آنها دارد. این آمار در کلانشهرهای کشور از عدد ۳۷ درصد فراتر است و مطابق پایش انجامشده در تهران ۵۱ درصد خانوادهها مستاجر هستند.
بیش از ۷ میلیون اجارهنشین
بیشتر از ۷۰ درصد تقاضای جدید بازار مسکن که عمدتا از زوجهای جوان تشکیل شدهاند، توان خرید یا ساخت مسکن را نداشته و مجبور به اجارهنشینی شدهاند. بر مبنای آمار به دستآمده از سرشماری سال ۹۵، تعداد خانواده ۲۴ میلیون و ۱۹۶ هزار خانوار بوده است. بر این اساس، هفت میلیون و ۴۰۰ هزار خانوار ایرانی رسما مستاجر به حساب میآیند.
سهم مسکن در سبد هزینهها
با فرض تعداد اعضای هر خانواده شهری براساس بعد خانوار ارائهشده از سوی مرکز آمار، ۲۴ میلیون و۴۲۰ هزار نفر در ایران درگیر بازار اجاره هستند. بر همین اساس، سهم هزینه مسکن در هزینههای خانوارهای شهری برای دهکهای متوسط به ۵۰ درصد رسیده است.
وقتی اقتصاد روی همه چیز اثر میگذارد
نمیتوان انکار کرد که اقتصاد مهم و روی چیزهای دیگر تاثیرگذار است. گاهی وقتها حتی حس میکنم مارکس چندان هم بیراه نمیگفت که اقتصاد زیربنای همه چیزهای دیگر است و فرهنگ و سیاست و اجتماع روبناهایی است که از اقتصاد تاثیر می پذیرد. اگر شما هم مثل هفت میلیون و ۴۰۰هزار خانواده اجارهنشین دیگر با شنیدن قیمتهای صاحبخانه برای سال جدید و احساس ناتوانی و ضعف از این قیمتها به دنبال خانه از این بنگاه به آن بنگاه میروید و در مواجهه با مشاورین املاکی که بدشان نمیآید از این آب گلآلود برای خودشان ماهی بگیرند و برای آن که پول بیشتری از معاملات ملکی گیرشان بیاید روز به روز میکوشند تا قیمت مسکن را بالا و بالاتر ببرند مواجه شوید بهتر نقش اقتصاد در زندگی دستتان میآید. وقتی شب و روزتان بشود دغدغه این که چگونه باید اوضاع اقتصادی خانوادهتان را مدیریت کنید تا بتوانید از پس هزینههای سنگین اجاره خانه بر بیایید،وقتی کاسه چه کنم چه کنم دستتان بگیرید و مجبور شوید دور خیلی از هزینههای زندگی را خط بگیرید تا بتوانید کوچکترین و ارزانترین خانهای که به پولتان میخورد را اجاره کنید، دستتان میآید مارکس چندان هم بیراه نگفته است. اقتصاد مهم است؛ آنقدر مهم که مردی را که همسرش را دیوانهوار دوست دارد به آدم دیگری تبدیل کند. آدمی عصبی و زودجوش که خجالت زن و بچهکشیدن تابش را بریده است. یا مادر مهربانی که فشار فکر و خیال آوارگی و بدون سقفماندن او را به زنی بدخلق و عبوس تبدیل کند. و در این میان به جز صاحبخانههایی که میتوانند این روزها کمی بیشتر به فکر مستاجرشان باشند،دولت هم باید فکریبکند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد