اما فتح باب طنز سیاسی تصویری و تلویزیونی مجریمحور و طنزنویسمحور، با رویکرد انقلابی را میتوان گفت توسط همین برنامه رقم خورد. البته پخش حرفشم نزن از شبکه افق در آن مقطع از این جهت بود که هیچ شبکه دیگری حاضر نبود تن بدهد به تبعات نقد دولت و بعضی طیفهای سیاسی ولی حتی در همان شبکه افق هم مدام در گیر و دار اصطکاک، تنش و جرح و تعدیل، تولید و پخش برنامه پیش میرفت.
اتفاق بعدی، در زمان مدیریت جدید صدا و سیما رخ داد با برنامه «رخداد» که اولین مسابقه تلویزیونی با محوریت موضوعات سیاسی و تاریخی عمدتا بعد از انقلاب بود. در آن برنامه نیز گاهی بسیار صریح، سوالاتی مطرح میشد که طیف سیاسی متعلق به جریان شبهروشنفکری و مخالف با رویکرد جدید تحولخواهانه صدا و سیما را برمیآشفت. وجود این برنامه، باعث روشنگریهایی در قالب مسابقه و تفریح و سرگرمی شد، به نحوی که هم پیام مد نظر تاریخی و سیاسی منتقل و رشد سواد مخاطب حاصل میشد و هم جذابیت شکلی یک برنامه مفرح را داشت.
پس این برنامه هم موفق محسوب میشود. اما ورود به شبکههای اصلی و قدیمی یک، دو و سه، سرفصلی جدید و بسیار متفاوت بود برای شهبازی و تیمش؛ قانون نانوشتهای در دوران سابق و سیما وجود داشت که نکات و انتقادات سیاسی عریان و شفاف جز در مواقع خاص و در قالب مناظره، نباید روی آنتن برود، مخصوصا در قالب طنز و آن هم اینقدر مستقیم و مصداقی. پس اولا مشخص شد که اصل دعوا بر سر شخص شهبازی، برند خاص او در شوخی و طنز بیتعارف انقلابی بود که بیرون صدا و سیما و از دهه هشتاد در فضای رسانههای آزاد و مطبوعات شکل گرفته بود و ثانیا اینکه او وارد حریمی ممنوعه شده بود، یعنی پا را فراتر از شبکه افق گذاشت؛ شبکهای که از جهاتی، معمولا، پاتوق جبهه انقلاب به شمار میرود. ورود شهبازی به شبکههای اصلی با «سید خندان» نبود.
توجه به این نکته ضروری است که تمام رسانهها، نیازمند افرادی هستند که هویت خاص خود را دارند، ادا و تقلید دیگری نیستند و توانستهاند، براساس منظومه فکری خود، محتوای مد نظرشان را در فرم متناسبش، تولید کنند. شهبازی و تیمش از جمله محمدامین میمندیان، توانستهاند سعی کنند نجیبانه بخندانند و متعهدانه بنویسند. فارغ از اینکه چقدر شهبازی مورد پسند بعضی باشد یا نه، باید توجه داشت که رسانه ملی با داشتن برندهایی که ساخته فکر و فرم خودش هستند، نه وارداتی فرهنگ شبهروشنفکران، میتوانند هویت رسانه ملی را بیشتر تقویت کنند و اینگونه، به جای اصالت دادن به چهرهمحوری در رادیو و تلویزیون، به گفتمانمحوری و مأموریتمحوری قدر و منزلت داده شود.
پاورقی
شهبازی پیش از این برنامه، پاورقی را روی آنتن شبکه دو برده بود. برنامه طنزی که به دلیل صراحتش در موضعگیریها در نوع خود بدیع و جدید به نظر میرسید. گرچه این جنس برنامههای طنز بدون روتوش در رسانههای فارسیزبان معاند و نیز شبکههای انگلیسیزبان مطرح دنیا بسیار رایج است اما به دلیل ملاحظات سیاسی، در رسانه ملی و بهویژه در شبکههای پرمخاطب و اصلی، یک حریم نانوشته ممنوعه محسوب میشد. از این حیث «پاورقی» یک نمونه موفق در نوع خود به شمار میرفت چون توانسته بود شوخیهای سیاسی را با رعایت ممیزیهای حقوقی و سیاسی صدا و سیما، ارائه کند. گرچه چون این شوخیها حرکت بر لبه تیغ است، گاه ممکن است دچار افراط و تفریط شود، اما در کل پاورقی با معیارهای رویکرد تحولطلبانه رسانه ملی همخوانی داشت و استانداردهای سرگرمکنندگی را نیز رعایت کرده بود؛ به تعبیر دیگر هم میتوانست مخاطب را بخنداند، هم پیامهای سیاسی و منتقدانهاش را منتقل کند. اما استقبال از پاورقی -که برنامه قبلی این گروه بود- الزاما به معنای داشتن یک چک سفید امضاء از جانب مخاطبین و کارشناسان در دست شهبازی جهت تأیید تمام و کمال برنامه بعدی این به شمار نمیرفت چون طنز نشسته مختصر و مینیمالیستی، کاملا متفاوت است با طنز ایستاده (استندآپ) با حضور مخاطبین و اصطلاحاً خندوانهوار.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد