گیشه‌ مذموم؛ مخاطب‌ محمود؟!

احتمالا در جریان جنجال‌های چند روز گذشته فضای سینما پیرامون فیلم‌های در حال اکران هستید، اگر هم نیستید حتما با آن برخورد کرده‌اید ولی بی‌تفاوت از کنار آن گذشته‌اید، چون که این کشمکش‌ها دیگر از فرط تکرار مکررات، پیش‌پاافتاده و مبتذل شده است.
احتمالا در جریان جنجال‌های چند روز گذشته فضای سینما پیرامون فیلم‌های در حال اکران هستید، اگر هم نیستید حتما با آن برخورد کرده‌اید ولی بی‌تفاوت از کنار آن گذشته‌اید، چون که این کشمکش‌ها دیگر از فرط تکرار مکررات، پیش‌پاافتاده و مبتذل شده است.
کد خبر: ۱۴۱۲۶۵۹
نویسنده محمدتقی فهیم | منتقد سینما

قرار نیست به خبر این قضایا بپردازم، بلکه مقصود طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگرشدن فیلم‌هاست. این‌که اطلاق فیلم گیشه‌ای ناپسند و نوعی توهین است، ولی پرتماشاگرشدن یک فیلم، اعتبار و سرمایه تلقی می‌شود، مربوط به این سال‌ها نیست و اتفاقا از طول تاریخ سینما می‌آید و دلیلش هم برخی باندبازی‌ها و دور زدن‌ها تا گرفتن اکران و سپس دست به اقدامات ناپسند در مقطع اکران از سویی است و تقابل و جنجال از سوی دیگر که مثلا تبلیغی برای فیلم‌ها شود و ... . هیچ‌وقت هم این به‌اصطلاح افشاگری‌ها و به‌هم‌پریدن‌ها در نهادهای صنفی و قانونی مورد رسیدگی و منتج به نتیجه نشده است وگرنه وقتی به آسانی می‌شود ادعای خرید فله‌ای بلیت سالن‌ها برای نگه‌داشتن فیلم روی پرده را ثابت کرد یا برعکس اگر اتهام است، گوینده را بازخواست کرد، چرا انجام نمی‌شود خود موضوع قابل بررسی است. همواره در مذمت گیشه و فیلم گیشه‌ای گفته و نوشته شده است. حتی استفاده از فیلم گیشه‌ای وارد ادبیات محاوره‌ای تماشاگران انبوه هم شده است. یعنی آثاری که برای مخاطبان انبوه ساخته شده است بعضا از سوی آنان با عنوان گیشه‌ای مورد نقد قرار گرفته و سازندگان‌شان مورد عتاب و سرزنش قرار گرفته‌اند. چرا؟ گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوشحالی باشد اما در این فقره فرق می‌کند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بی‌مایه در محتواست از آن تحت عنوان فیلم گیشه‌ای یاد می‌شده و می‌شود. وجود آدم‌هایی نه از جنس سینما (و قبل‌تر ازآن نه از جنس هنر) در عرصه تولید فیلم، شعبه‌ای ایجاد کرده بودند(و هستند) که همانند دیگر بنگاه‌های اقتصادی مبتنی بر سود به هر قیمتی، فقط به فکر جیب‌شان بودند و لذا در بدنه فیلمفارسی برای فروش ‌بیشتر، از مقطع تولید تا اکران دست به هر جنگولک‌بازی می‌زدند مثلا برای فروش فیلم‌های وارداتی بنجل‌شان در موقع پخش صحنه‌های رقص کافه‌ای مونتاژ می‌کردند یا در میانه فیلم‌های ساخته خودشان که ضعیف بود صحنه‌های رقص عربی وصله می‌کردند و از این دست اقدامات تا نفوذ در جریان شبکه نمایش، صله‌دادن و رشوه‌گرفتن، طراحی پوستر مبالغه‌آمیز، آنونس‌های غیرواقعی، شایعه‌سازی و پشت‌هم‌اندازی تا بلکه با این تمهیدات فیلم‌های‌شان فروش کند که بعضا موفق هم می‌شدند. خصوصا اگر جریانات روشنفکری در کنارشان قرار می‌گرفتند مثلا برای‌شان فیلمنامه می‌نوشتند، پیشنهاد ابتذال بیشتر در گرایش محتوایی می‌دادند، تیتر و موضوع سخنرانی جنجالی و مصاحبه می‌ساختند و... بی‌تردید فیلم‌ هم مانند هر‌ کالای دیگری در جهان متکثر کنونی نیازمند تبلیغات است. هر نوع معرفی خلاقانه و ترغیب‌کننده مخاطب برای فیلم قابل تایید و حمایت است ولی در روندی معمول، پشت فیلم‌های گیشه‌ای افراد (تهیه‌کنندگان)ی بودند و هستند که با اندیشه و خلاقیت فاصله داشته و حتی به لحاظ ریخت‌شناسی و بیان، اساسا متعلق به محیط فرهنگی نبوده و نیستند، برای همین فیلم را «نون‌دونی» می‌دانند و فرقی میان فروش خودرو و فیلم قائل نیستند. محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی، چند روز قبل در هرمزگان به‌درستی از شعار اخلاق و هویت سینمای ایران گفت. اخلاق تنها در محتوا و گرایش مضمونی فیلم‌ها تجلی نمی‌یابد بلکه یک روی سکه آن در پشت صحنه و مراودات فیمابین اهمیت پیدا می‌کند. تردید نکنید که بی‌اخلاقی‌های اکران عنصری قابل تعمیم به مضامین آثار است چون سرچشمه نشر آنها یکی است. هفته آینده درباره هویت خواهم نوشت.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها