طبعا تحلیل تحولات مربوط به جنگ غزه موضوعی است که مورد توجه بسیاری از کارشناسان قرار گرفته است. واقعیت این است برای ارزیابی دقیق این جنگ باید وجوه مختلف آن را در نظر گرفت. به عبارت دیگر صرفا نمیتواند از بعد نظامی تحولات جاری را مورد بررسی قرار داد. در یک منظر کلی میتوان جنبههای مختلفی را برای جنگ غزه از حیث نظامی، سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی، حقوقی، اقتصادی و ایدئولوژیکی در نظر گرفت. حتی اگر بخواهیم صرفا این رخداد مهم را از بعد نظامی مورد تحلیل قرار دهیم باز هم باید به جنبههای مختلف آن توجه داشت. چون این جنگ ثابت کرد که وجه نظامی این اتفاق مولفههای مختلفی دارد.
بسیاری بر این باورند که ارتش رژیم صهیونیستی به لحاظ نظامی و از منظر جنگ کلاسیک با توجه به حمایتهای بالای ایالات متحده در تجهیز این نیروی رزمی از توانمندیهای بالایی برخوردار است و یا لااقل اینکه در جنگهای پیشین رژیم اشغالگر قدس با کشورهای عربی، صهیونیستها چهره پیروزی به خود گرفتند، اما با این وصف، جنگ غزه و همچنین درگیریهای پیشین میان رژیم اشغالگر قدس از ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳ کاملا آشکار کرد که همه برتریهای نظامی در قدرت کلاسیک خلاصه نمیشود و حتما بخشی از قدرت، تواناییهای غیر کلاسیک است که ارتش حماس و جهاد اسلامی بخوبی از آن بهره میبرند.
اگر توانمندی ارتش رژیم صهیونیستی را در عرصه هوایی، زمینی و دریایی بدانیم در نقطه مقابل قدرت حماس را باید زیرزمینی دانست. توانایی که ارتش رژیم صهیونیستی را زمینگیر کرده است. چون صهیونیستها اگرچه در جنگهای کلاسیک کارآزموده اند، اما به هیچ وجه برای این نحوه رویایی آموزش ندیدند و تجربهای ندارند.
در شرایط عادی میتوان ارزیابیهای نسبتا دقیقی درباره بنیه نظامی ارتش رژیم صهیونیستی از جنبههای تعداد نفرات و داشتن تجهیزات نظامی داشت، اما صهیونیستها اکنون با ارتشی مواجه اند که هم نفرات و هم تجهیزات آن در زیر زمین قرار دارند و رژیم اشغالگر قدس به هیچ وجه برآوردی نسبت به امکانات، تجهیزات و تعداد نفرات این نیروی نظامی ندارد. به عبارت دیگر حتی اگر تمام غزه تحت بمباران شدید قرار گیرد در قدرت نظامی حماس و جهاد اسلامی تغییری ایجاد نمیشود.
این شیوه رویارویی شاخهای از جنگهای نامتقارن است که نیرویهای مقاومت بخوبی آن را اجرا کردند و از زیر زمین اهداف مورد نظر خود را با تجهیزات نظامی تحت شدیدترین ضربات قرار میدهند. در حال حاضر بزرگترین مشکل رژیم اشغالگر قدس و حامی بزرگ آن ایالات متحده این است که نمیدانند با این ارتش چریکی چگونه مواجه شوند و اساسا به کدامیک از توانمندیهای و توانمندیهای نظامی و دفاعی نیروی مقاومت آسیب برسانند، چون همه اتفاقات در زیر زمین رخ میدهد.
یکی دیگر از وجوه این جنگ را باید جنبههای ایدئولوژیکی آن دانست. ارتش رژیم صهیونیستی هیچ انگیزه عقیدتی ندارد. اساسا دولتهای رژیم اشغالگر قدس سکولار هستند و به تبع آن ارتش هم انگیزهای ایدئولوژیکی ندارد. حتی نیروهای مذهبی در سرزمینهای اشغالی هیچ اعتقادی به ورود به ارتش ندارد و یکی از بزرگترین چالشهای آنها با رژیم اشغالگر قدس این است که خواهان معاف شدن از خدمت در ارتش هستند. نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی نهایتا یک انگیزه قومی دارند. از همین رو است که اگر این ارتش در شرایط سخت قرار گیرد مقاومتش میشکند و سربازان صهیونیست از جبهه جنگ فرار میکند و برابر با برخی از اخبار و اطلاعات برخی از این نیروها در جریان جنگ غزه به خاطر آسیبهای روحی و روانی که دیده اند دست به خودکشی زده اند. در آن سوی ماجرا، اما تفاوتهای زیادی وجود دارد. ارتش چریکی حماس و جهاد اسلامی از انگیزههای قوی ایدئولوژیکی برخوردارند و برابر با عقیده دینی خود مقابله با متجاوز را وظیفه و تکلیف خود میدانند و سختترین شرایط را تحمل میکنند و حتی شهادت در راه دفاع از ایمان و عقیده را بزرگترین امتیاز میدانند.
در چنین شرایطی کاملا پیداست که نه ارتش رژیم صهیونیستی توان رویارویی با نیروهای مقاومت را در یک جنگ نامتقارن دارد و نه رژیم اشغالگر قدس از انگیزه و توانایی نظامی برخوردار است تا به اهداف ادعایی خود برای نابودی حماس دست یابد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد