به گزارش
جام جم آنلاین، از مدتها پیش فکر شکل گیری شورای سلطنت از سوی فرح پهلوی و برخی از مشاوران محمدرضا شاه به او ارائه شده بود، اما پهلوی دوم که همچنان به فکر افزایش اقتدار خود بود با این منطق که «میخواهید لله من شوید» ااز تشکیل آن سرباز میزد. این پافشاریهای البته در نهایت به نتیجه رسید.
بازنگری در قانون اساسی برای رسمیت بخشیدن به نیابت سلطنت
ازجمله اقداماتی که در زمان صدرات هویدا برای تحکیم رژیم و توسعه دیکتاتوری شاه صورت گرفت، مسأله تغییر قانون اساسی و رسیدن فرح به نیابت سلطنت بود. این واقعه به دنبال یکسری حوادثی بود که شاه ایران را نسبت به خطرات احتمالی نگران میساخت. ترورحسنعلی منصور نخست وزیر پیشین و گسترش اعتراضات عمومی در شهرهای مختلف در پی ماجرای کاپیتولاسیون و سپس ترور نافرجام شاه در کاخ مرمر همه و همه دست به دست هم داد تا سرانجام لزوم تغییر قانون اساسی و قانون انتخابات مجلس موسسان، از تصویب مجلس ۲۱ گذشت. در این زمان که حدود ۲۵ سال از سلطنت شاه میگذشت، حدود ۲۵ کابینه نیز تشکیل شد. شاه تا این دوره دوران بیثبات و متزلزلی را پشت سر گذراند، دو جرقه آتش در دوره سلطنت وی، باعث شده بود تا پیش از پیش به فکر چاره جویی افتاده و حکومت خویش را محکم کند.
شاه که در سالهای گذشته برای تحکیم سلطنت و شخص خود چندین بار قانون اساسی را تغییر داده بود. اکنون برای جانشینی خود تصمیمی اتخاذ کرده بود. او می خواست برای شهبانو و ولیعهد نیز مقامی در قانون اساسی پیدا کند؛ لذا در ۲۱ و ۲۲ اسفند سال ۴۵ قانون تشکیل مجلس موسسان از مجلسین گذشت و سرانجام در سال ۴۶ قبل از مراسم تاجگذاری اصول ۳۸، ۴۱، ۴۲ متمم قانون اساسی تغییر پیدا کرد. بدین ترتیب بر اساس قانون جدید مقرر شد که اول. ولیعهد وقتی می تواند شخصا امور سلطنت را متصدی شود که دارای ۲۰ سال تمام شمسی باشد. دوم، اگر به هنگام مرگ پادشاه، ولیعهد به سن قانونی نرسیده باشد، شهبانو بلافاصله جای او را میگیرد، دیگر اینکه شاه شخص دیگری را به عنوان نایب السلطنه انتخاب کرده باشد. سوم، در صورت فوت یا کناره گیری نایب السلطنه، شورای نیابت سلطنت از طرف مجلسین از غیر خانواده قاجار تشکیل شود. چهارم، وظایف نایب السلطنه با مشورت شورایی مرکب از نخست وزیر و روسای مجلسین و رییس دیوان عالی کشور و افراد دیگر انجام گیرد. پنجم، نایب السلطنه از رسیدن به مقام سلطنت ممنوع می باشد.
مراجع به اسناد و مدارک از جمله خاطرات علم نشان میدهد که دادن چنین اختیاراتی به فرح البته همراه با رضایت کامل از سوی شاه نبوده و شرایط زمانه و فضای سیاسی و همچنین همراهی آمریکا با چنین طرحی سرانجام باعث شد که محمدرضا پهلوی این تغییر و تحول را بپذیرد. مضاف به اینکه بعد از رویداد، کمتر در امور سیاست نقش آفرینی میکرد و بیشتر به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی میپرداخت.
راهی برای فرار از فروپاشی
همزمان با اوج گیری نهضت انقلابی مردم ایران و بویژه در سال آخر سلطنت محمدرضا شاه تلاشهایی از سوی برخی از دست اندکاران رژیم صورت گرفت بعد از رایزنیهای فراوان، شاه به این نتیجه رسید که به زعم خود برای مهار بحران به صورت موقت کشور را ترک کند و اداره امور ار به دست شورای سلطنت برساند.
علی امینی نخست وزیر اسبق که در آخرین سالهای عمر نظام شاهنشاهی مورد مشورت شاه قرار میگرفت به پهلوی دوم پیشنهاد کرد تا به خارج از ایران سفر کند و اداره امور را به شورای سلطنت بسپارد.
شاه بعد از مدتی تردید و البته بعد از راهپیمایی عظیم مردم در تاسوعا و عاشورا و اربعین در نهایت این پیشنهاد را قبول کرد. مقامات آمریکایی هم که با نگرانی تحولات ایران را رصد میکردند موافق تشکیل چنین هیاتی بودند و در همین زمینه از سوی کاخ سفید به ویلیام سولیوان آخرین سفیر واشنگتن در تهران ماموریت داده شد تا بلافاصله به دیدار شاه در کاخ نیاروان برود و پیام ایالات متحده را به وی منتقل کند که از نظر آنها او باید هر چه زودتر شورای سلطنتی تعیین و از کشور خارج شود. برای اجرایی کردن آن طرحهایی ارائه شد. ابتدا قرار بود که شورای سلطنت با عضویت امیران ارتش تشکیل شود و بعد طرحی ارائه شد که مبتنی بر آن گروهی از چهرههای میانه رو عضویت شورای سلطنت را بپذیرند و در کنار آن شورای از نظامیان هم تشکیل شود.
این وقایع همزمان با رایزنی شاه و شاپور بختیار در برای نخست وزیری بود و در ادامه پهلوی دوم با مشورت با علی امینی، صدیقی و انتظام تصمیم قطعی خود را برای انتخاب اعضای شورای سلطنت اعلام کرد.
در نهایت اسامی اعضای شورای سلطنت به این شرح اعلام شد: دکتر شاپور بختیار نخستوزیر، دکتر محمد سجادی رئیس مجلس سنا، دکتر جواد سعید رئیس مجلسشورای ملی، سیدجلال تهرانی سناتور سابق مجلس سنا، محمدعلی وارسته وزیردارایی اسبق، عبدالله انتظام رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت نفت ملی، علیقلیاردلان وزیر دربار، دکتر علیآبادی دادستان سابق، ارتشبد عباس قرهباغی رئیس ستادمشترک ارتش.
در اولین جلسه این شورا که در ۲۴ دی با حضور شاه در کاخ نیاوران تشکیل شد پهلوی دوم مطالبی درباره سفر به خارج از کشور و تشکیل دولت جدید و حمایت ارتش از دولت گفت و ابراز امیدواری کرد تا دولت در خاتمه دادن به اعتصابات و اغتشاشات موفق باشد.
مخالفت قاطع امام با شورای سلطنت
امام خمینی بعد از انتشار اخباری مبنی بر تشکیل شورای سلطنت هر اقدام را که باعث بقای رژیم شاهنشاهی باشد مردود و تاکید کردند که اصل اولیه ما عبارت از رفتن شاه و این سلسله است. همچنین ایشان در ۲۵ دی در پیامی خطاببه مردم ایران از دانشگاهیان خواستند تا با سردادن شعارهای ضد رژیم فاسد و تظاهرات علیه دولت غاصب و شاه اعتراض خود را نسبت به شورای غیرقانونی سلطنت اعلام کنند.
همچنین ایشان متذکر شدند: ه کسانی که در شورای سلطنتیغیرقانونی به عنوان عضویت داخل شدهاند اخطار میکنم که این عمل غیرقانونی و دخالت آنان در مقدرات کشور جرم است و بیدرنگ از این شورا کنارهگیری کنند و در صورت تخلف مسئول پیشامدها هستند.
سید جلال الدین تهرانی، منجم، فقیه، ریاضی دان که سوابقی از خدمت به عنوان وزیر در کابینههای متعدد رژیم شاه را داشت روز ۲۸ دی به پاریس رفت. بختیار که در جریان این سفر قرار گرفت تلاش کرد تا وانمود کرد این تهرانی به نمایندگی او و برای ملاقات با امام خمینی به این سفر رفته است. این در حالی بود که تهرانی اعلام کرد که سفر او به پاریس شخصی است.
دو روز بعد از حضور تهرانی در پاریس او نامهای به دست دکتر ابراهیم یزدی داد تا به امام برساند و از ایشان درخواست ملاقات کند. امام در پاسخ تاکید کردند: شرط پذیرفتن ملاقات استعفای کتبی است که در آن قید شده باشد «چون شورای سلطنت غیرقانونی» است استعفا میدهد.روز یکم بهمن ۱۳۵۷ جلال الدین تهرانی به همراه متن استعفای خود نزد امام آمد.
متن استعفای او این بود:یکشنبه اول بهمن ماه ۱۳۵۷ هجری شمسی مطابق ۲۲ شهر صفر المظفر ۱۳۹۹ هجری قمری
پاریس – قبول ریاست شورای سلطنت ایران از طرف اینجانب فقط برای حفظ مصالح مملکت و امکان تأمین آرامش احتمالی آن بود. ولی شورای سلطنت بهسبب مسافرت اینجانب به پاریس که برای نیل به هدف اصلی بود تشکیل نگردید. در این فاصله اوضاع داخلی ایران سریعا تغییر یافت بهطوریکه برای احترام به افکار عمومی با توجه به فتوای حضرت آیت الله العظمی خمینی دام برکاته مبنی بر غیر قانونی بودن آن شورا آن را غیر قانونی دانسته کناره گیری کردم. از خداوند و اجداد طاهرین و ارواح مقدسه اولیاء اسلام مسالت دارم که مملکت و ملت مسلمان ایران را در ظل عنایات حضرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه از هر گزندی مصون داشته و استقلال وطن عزیز ما را محفوظ فرمایند. محمد الحسین – سید جلال الدین تهرانی
تهرانی پس از دو بار ملاقات با امام خمینی و با اطمینان از عدم امکان موفقیت رژیم سلطنتی در برابر اراده مردم، دیگر به تهران بازنگشت و به جنوب فرانسه رفت و به کار علمی مورد علاقه خود یعنی مطالعه در تاریخچه نجوم پرداخت. او در ۱۳۶۶ در ۹۱ سالگی در فرانسه درگذشت. با استعفای سید جلال تهرانی، عمر شورایی که یک هفته پیش از آن در حضور شاه شکل گرفته بود خاتمه یافت و تا بازگشت امام به تهران – ۱۲ بهمن ۵۷ – یکی دو جلسه بعدی شورا بدون سید جلال تشکیل شد، ولی عملاً به دلیل اختلاف اعضا راه به جایی نبرد.