شاید در مرحله نخست، بهخصوص آنهایی که بچه کلاساولی دارند، تصور کنند خو گرفتن بچهها با محیط درس و مدرسه مهمترین بخش از کارشان است اما پس از پاگیرشدن بچهها سر کلاسهای درس و آشنا شدن با همکلاسیها و محیط مدرسه، جدیترین مرحلهای که والدین با آن مواجه میشوند، درسخوان کردن و نظارت بر انجام تکالیف مدرسه بچههاست؛ موضوعی که گاهی اوقات برای والدین به چالش جدی تبدیل شده وباعث میشودتابا فرزندانشان به مشکل بربخورند.بچههایی که خیلی وقتها به درسخواندن و نظم مدرسه عادت ندارند و این کار برایشان کار جذابی نیست؛ به همین خاطر هم ترجیح میدهند از زیر درسخواندن در بروند. البته بیعلاقگی به درسخواندن و دررفتن اززیر انجام تکالیف مدرسه فقط ویژه کلاساولیها نیست و گاهی وقتها بچههای دبیرستانی هم خیلی دل به درسخواندن نمیدهند. بگذریم که هر قدر پایه تحصیلی بچهها بالاتر میرود، درسخوانکردنشان هم مشکلتر میشود. با تمام اینها اگرچه ممکن است نتوانیم همه بچهها را به یک میزان درسخوان کنیم، اما میشود با راهکارهایی این مسیر را هموارتر کرد.
ملموسترین واقعیت؛ همه بچهها درسخوان نیستند!
اگر به دوران درس و مدرسه خودمان هم مراجعه کنیم، میبینیم که در هر کلاس ۳۰، ۴۰نفره آن دوران سه، چهار تا از بچهها درسخوان بودند و رقابت بر سر شاگرد اول و دوم شدن همیشه بین این چند نفر بود. بقیه بچهها اما در گروه افراد با وضعیت درسی متوسط دستهبندی میشدند و چند نفری هم از شاگرد تنبلهای کلاس بودند که با هیچ ضرب و زوری زیر بار درسخواندن نمیرفتند؛ بنابراین اگر بچههای شما هم خیلی درسخوان نیستند، چندان نگران نباشید. درصد کمی از بچهها هستند که به خودی خود به درس و مدرسه علاقه دارند و درسخوان محسوب میشوند.
همدلی و گفتوگو برای یافتن دلیل
خیلی وقتها دلایلی مانع از این میشود تا فرزندان ما دل به درسخواندن بدهند؛ بنابراین لازم است تا با آنها صحبت کنیم و بدون اینکه بخواهیم قضاوتشان کنیم و مثلا تنبلیکردن یا برچسبهای اینچنینی را به آنها بچسبانیم، از آنها بخواهیم برایمان بگویند مشکل اصلی کجاست. شاید فرزند شما در درک مطلب مشکل دارد یا حتی ممکن است دچار اختلال یادگیری باشد. پس بهتر است ما بهعنوان والدین شنونده خوبی باشیم.
برخورد آرام و قاطع
از جروبحث و تحقیر فرزندانتان برای درسنخواندن پرهیز کنید. این مسأله بهخصوص در سنین نوجوانی بسیار حائز اهمیت است و موجب میشود تا به نتیجه معکوس برسید. در واقع داد وفریاد کردن بر سر هر چیزی حتی درسنخواندن بچهها میتواند موجب شود تا آنها از نظر عاطفی از شما دور شوند.به جای این کار آنها را قانع کنید که چرا باید درس بخوانند؛ بنابراین بهتر است نرم و آرام با فرزندتان صحبت کنید، اما در کلامتان قاطعیت داشته باشید.
تأکید و تمرکز روی نقاط قوت
تمرکز روی نقاط قوت بچهها میتواند به آنها کمک کند. بهطور نمونه همه بچهها عاشق ادبیات، ریاضی یا جغرافیا نیستند، بلکه ممکن است فرزند ما به تناسب توانایی و علائق خودش یکی از این درسها را بیشتر دوست داشته باشد. پس بهتر است در کنار انتقاد از اینکه نمره ریاضی یا علوم یا جغرافیای فرزندتان خیلی بالا نیست، به نمرات خوب و نقاط قوتش هم توجه داشته باشید و حتی هنگامی که قرار است در رابطه با ضعف او در درسخواندن صحبت کنید، ابتدا از نقاط قوتش شروع کرده و او را تشویق کنید.
معجزه جایزه
به بچهها جایزه و پاداش بدهید. این مسأله بهخصوص در سنین پایینتر میتواند معجزهگر باشد. نیازی نیست این هدیهها و پاداشها کادوهای خیلی بزرگی باشد. شما میتوانید با برنامهریزی مناسب همه چیزهایی را که فرزندتان نیاز دارد، بهمرور و در ازای بهبود وضعیت تحصیلیاش به او جایزه بدهید؛ از یک مداد و پاککن گرفته تا جوراب و کیف و کفش مورد علاقهاش یا حتی یک ابزار و وسیله ورزشی مثل توپ ۴۰تیکه یا راکت بدمینتون. البته لازم است پاداشی که به فرزندتان میدهید با میزان تلاشش متناسب باشد.
فرزندانتان را باور داشته باشید
انتظارتان را با توانایی فرزندتان متناسب کنید. حتی اینشتین هم در مدرسه خیلی دانشآموز موفقی نبود و معلمهایش معتقد بودند او خنگترین دانشآموز کلاس است! اگر اینشتین، اینشتین شد، به واسطه باور مادرش به توانمندی او بود. به همین خاطر هم بعد از اخراج از مدرسه، خودش مسئولیت آموزش به او را بر عهده گرفت و یکی از بزرگترین نوابغ دنیا را تحویل جامعه داد؛ بنابراین بهتر است ما هم در مواجهه با فرزندانمان انتظارات بیش از حد نداشته و آنها را باور داشته باشیم.
تعیین اهداف کوچک و قابل دسترس
از تعیین هدفهای بزرگ و عجیبوغریب پرهیز کنید. مثلا اگر فرزند شما نمرات ضعیفی میگیرد، به یکباره انتظار نداشته باشید شاگرد اول کلاس شود! همین که وضعیت تحصیلی او از ضعیف به متوسط برسد و مثلا نمره ۱۲ فرزندتان به ۱۵ تغییر پیدا کند، موفقیت خوبی محسوب میشود و نشان از تلاش او دارد. وقتی فرزندتان یاد بگیرد برای خودش اهداف کوچک و مرحلهبهمرحله تعیین کند، بعد از مدتی میتواند به اهداف بزرگتر هم دست پیدا کند. البته این نکته را در نظر داشته باشcید که تعیین اهداف بسیار بزرگ میتواند فرزندان ما را از دستیابی به هدف ناامید کند.
تنبیهکردن ممنوع
بسیاری از والدین وقتی فرزندشان نتایج دلخواه آنها را در درس و مدرسه به دست نمیآورد، او را تنبیه میکنند. مطمئن باشید با تنبیهکردن فرزندتان به واسطه نمره ضعیف یا مشکلات درسی، او را درسخوان نخواهید کرد. ممکن است از ترس شما تلاش بیشتری داشته باشد، اما این کار در نهایت موجب ترس از روند یادگیری خواهد شد و اگر فشار و استرس شما روی بچهها نباشد، بهخصوص در سنین نوجوانی که آنها میخواهند به استقلال برسند، درسخواندن را رها میکنند!
رابطه تفریح و درسخوانشدن بچهها
تفریح و برنامههای غیردرسی را فراموش نکنید! شاید تعجب کنید، اما پرداختن به فعالیتهای غیردرسی که فرزندان ما به آنها علاقهمند هستند و همچنین داشتن تفریحات و سرگرمی مناسب، میتواند به تمرکز ذهنی و رفع خستگی فرزندانمان کمک کرده ودرنهایت منتهی به نمرات بهتر آنها شود؛چراکه بهنوعی تمدد اعصاب و تجدید قوا بهشمار میرود، در حالی که پرداختن صرف به درس و مشق و مدرسه میتواند برای بچهها خستهکننده بوده و کارایی آنها را کاهش دهد.
آموزش معقول و بهاندازه
تلاش نکنید حجم انبوهی از آموختههارا برسرفرزندانتان آوارکنید.خیلی اوقات مابرای آنکه فرزندانمان دانش و مهارت بیشتری داشته باشند، انواع و اقسام کلاسها، مهارتها و آموزشها؛ ازآموزش زبان گرفته تا هنر، موسیقی و کلاسهای تقویتی را برای آنهابرنامهریزی میکنیم؛آن هم بدون توجه به علائق و فرصت وتوان آنها. بدیهی است درچنین شرایطی بچهها پیش ازآنکه بخواهند دستاوردی داشته باشندوچیزی به دست بیاورند، باخستگی وسرگیجه ناشی ازاین همه تکلیف وآموختنی مواجه میشوند.
آموختن مهارت در کنار درس
تشویق فرزندتان به یادگیری یک مهارت یا ورزش و تفریح را در کنار تشویق به درسخواندن فراموش نکنید! حتما در کنار درسخواندن فرزندانتان را ترغیب کنید تا یک کار و مهارت را بیاموزند و برای آن وقت بگذارند. این مهارتها به علائق فرزندان ما بستگی دارد؛ یکی به نقاشی علاقهمند است و دیگری به موسیقی و یکی دیگر به صنایع دستی یا حتی خیاطی و هنرهایی از این دست. آموختن این مهارتها علاوه بر اینکه به تمرکز بچههای ما کمک میکند و میتواند حتی به نمرات بهتر آنها در درس و تحصیل منجر شود، موجب میشود تا آنها مهارتی را بیاموزند که میتواند در آینده به کسب درآمد آنها کمک کند. این مسأله بهخصوص اگر فرزندانمان در درس و مشق چندان موفق نیستند، بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه مسیر شغلی آنها را روشن میکند.
جذابکردن مطالعه
مطالعه یکی از آن موضوعاتی است که بچهها آن را یادمیگیرند. پس اگرما پدرومادرها افراد اهل مطالعهای نباشیم، فرزندانمان هم چندان روی خوشی به مطالعه نشان نمیدهند. این مسأله میتواند در ایام درس و مدرسه روی درسخواندن آنها تأثیر بگذارد. حتی پیش از آغاز مدرسه، ما میتوانیم با خواندن قصهها و کتابهای رنگارنگی که تصاویرش برای بچهها جذاب باشد، آنها را به مطالعه علاقهمند کنیم. درصورتی که این علاقه به مطالعه در بچهها شکل بگیرد، مطمئن باشید میل آنها برای درسخواندن نیز افزایش خواهد یافت.
بررسی محیط آموزش
گاهی اوقات هم ممکن است مشکل درسنخواندن بچهها ازمحیط آموزشی نامناسب آنها باشد.معلمها، همشاگردیها، محیط مدرسه و وسایل کمک آموزشی و مسائلی از این دست هم میتواند روی موفقیت تحصیلی فرزندانمان تأثیرگذار باشد. پس شاید بد نباشد در بررسی وضعیت تحصیلی فرزندانمان به محیط آموزشی آنها هم توجه داشته باشیم. شاید لازم باشد گاهی اوقات در این محیط تغییر ایجاد کنیم. مشکلات و چالشهای درون خانواده میتواند نقش بسیار مهمی در روحیه بچهها برای ادامه تحصیل داشته باشد. چالش دائمی بین اعضای خانواده و بهخصوص پدر ومادر باهمدیگر روی تمرکز وروحیه فرزندان تأثیر منفی بسیار زیادی میگذارد و مانع از آن میشود تا آنها فرآیند یادگیری را بهدرستی طی کنند. در چنین شرایطی لازم است ابتدا از خودمان شروع کنیم و با فراهمکردن محیطی امن و آرام برای فرزندانمان به آنها آرامش و انگیزه کافی برای درسخواندن بدهیم.
آموزش تفکر خلاق به بچهها
راهکارهای بسیاری وجود دارد که میتواند مطالعه و درسخواندن را به فعالیتی جذاب تبدیل کند. یکی از این راهکارها بالا بردن اطلاعات خود ما و تشویق بچهها به پرسیدن سؤال و داشتن ذهنی نقاد و خلاق است.درچنین شرایطی فرزند ما با پدیدههایی مواجه میشود که میخواهد علت آنها را بداند؛ بنابراین به مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر درباره آن پدیده تشویق میشوند.
مثلا اینکه صدای رعد و برق از چیست؟ یا آب باران چگونه به آسمان میرود و بر زمین میبارد! وقتی چنین سؤالاتی در ذهن بچهها شکل بگیرد، قطعا برای پاسخ به آن هم تلاش خواهندکرد.البته خود ماهم باید آمادگی پاسخ به این سؤالات را داشته باشیم.