وحید عصر و فرید ‌دهر
حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدعلی رحمانی در گفت‌وگو با «جام‌جم» از ویژگی‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی می‌گوید

وحید عصر و فرید ‌دهر

امام خمینی و تحول بزرگ تاریخی در ایران

شناخت امام خمینی (ره) وقتی صورت خواهد گرفت که شناخت درست و جامع و کاملی از رژیم پهلوی داشته باشیم؛ رژیمی که اگر بگوییم تا مغز استخوان وابسته به بیگانه بود، واقعا سخنی به گزاف نگفته‌ایم، اما نکته جالب اینجا بود که رژیم پهلوی نه‌تن‌ها از این وابستگی عمیق احساس شرم و سرخوردگی نمی‌کرد بلکه از این بابت بسیار هم مفتخر بود و به‌خود می‌بالید.
شناخت امام خمینی (ره) وقتی صورت خواهد گرفت که شناخت درست و جامع و کاملی از رژیم پهلوی داشته باشیم؛ رژیمی که اگر بگوییم تا مغز استخوان وابسته به بیگانه بود، واقعا سخنی به گزاف نگفته‌ایم، اما نکته جالب اینجا بود که رژیم پهلوی نه‌تن‌ها از این وابستگی عمیق احساس شرم و سرخوردگی نمی‌کرد بلکه از این بابت بسیار هم مفتخر بود و به‌خود می‌بالید.
کد خبر: ۱۵۰۵۸۴۳
نویسنده مسعود رضایی

علتش هم این بود که عمیقا اعتقاد داشت در دنیای حاضر بدون وابستگی به یک قدرت بزرگ امکان رشد و ترقی و توسعه برای کشوری مثل ایران وجود ندارد. در چارچوب فکری پهلوی‌ها، این مسأله کاملا پذیرفته شده بود که ما نمی‌توانیم مستقلا پیشرفت کنیم و برای توسعه و ترقی احتیاج داریم به این‌که تحت حمایت نظامی، صنعتی، علمی و اقتصادی دیگران باشیم؛ بنابراین در یک نگاه کلی آن‌ها به خودشان و به ملت ایران به‌عنوان انسان‌های درجه دویی نگاه می‌کردند که نیازمند کمک انسان‌های درجه یک هستند. 

البته ناگفته نماند که این تفکر ریشه در ادوار پیش از پهلوی داشت. درواقع پس از شکست‌های سنگین ایران در جنگ با روسیه در اوایل دوران قاجار، دستگاه حاکم به این نتیجه رسید که ما برای قوی شدن در عرصه نظامی باید از مستشاران اروپایی کمک بگیریم. بدین ترتیب معاهداتی منعقد شد و مستشارانی از انگلیس و فرانسه به تناوب به ایران آمدند، که البته در عمل نفعی هم برای ما نداشتند. تنها اتفاق این بود که یک اصل در افکار عمومی ایرانیان اعم از حاکمان و مردم عادی جا افتاد و آن این‌که ما بسیار عقب‌افتاده و ناتوانیم و برای این‌که حرکتی رو به جلو داشته باشیم، نیازمند دیگران هستیم. در همین چارچوب بود که کسانی برای تحصیل علم به فرنگ اعزام شدند، که آن‌ها هم به‌جای فراگیری علوم و انتقال آن به ایران، مقهور و مرعوب تمدن مغرب‌زمین شدند و به عوامل ترویج و تبلیغ لزوم وابستگی به غرب تبدیل گردیدند. البته در این میان، باید ذکری از امیرکبیر و اقدامات او به میان آورد که متأسفانه دولت مستعجل بود و در دریای فساد و تباهی دولت قاجاری غرق شد؛ بنابراین دوره قاجاری از ابتدا تا انتها تبدیل به دوره و تونلی شد که حاکمیت و جامعه ایرانی از این سر تونل وارد شد و از آن سر به‌صورت یک ملت مرعوب، وابسته، خودباخته، چپاول شده، فقیر و تحقیرشده خارج شد. در این دوره نفوذ روس‌ها و به‌خصوص انگلیس‌ها در ایران به‌حدی رسید که اهم شئون نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران را به‌دست گرفتند، اما در پایان این دوره با وقوع انقلاب سوسیالیستی و خارج شدن روس‌ها از ایران، انگلیسی‌ها که خود را در این سرزمین بی‌رقیب یافتند، همزمان با خشکیدن و مرگ رژیم قاجاری، رژیم پهلوی را در ایران مستقر کردند. 

واقعیت این است که اگرچه حاکمیت به پهلوی منتقل شد، اما تفکرات و رویه‌ها همان بود که در دوره قاجاریه وجود داشت. گذشته از آنچه در طول دوران حاکمیت رضاشاه در ایران روی داد که ازجمله آن‌ها اعطای امتیاز نفت به انگلیسی‌ها تا سال ۱۳۷۲ بود، تغییر رویکرد او از انگلیس به آلمان، بعد از قدرت‌گیری آلمان‌ها و سپس فتوحات چشمگیر آن‌ها در اروپا با شروع جنگ جهانی دوم، این واقعیت را به‌خوبی آشکار ساخت که هیچ‌گاه تفکر استقلال و خودباوری نزد رضاشاه شکل نگرفت بلکه حداکثر افق دید و سقف تفکر او این بود که از زیر سلطه یک ارباب به زیر سایه ارباب دیگر و قوی‌تر نقل مکان کند. 

با رفتن رضاشاه و روی کار آمدن محمدرضا، وضعیت به‌مراتب وخیم‌تر از گذشته شد چراکه او اینک سرنوشت پدر تبعیدی خود را در پیش رو داشت و با توجه به تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای، سلطه انگلیس و آمریکا بر ایران را بیش از هرزمان دیگری می‌دانست. بدین ترتیب با بر تخت نشستن چنین پادشاهی_ که اتفاقا به‌لحاظ شخصیتی نیز بسیار متزلزل و خودباخته بود_ راه برای سلطه همه‌جانبه اجانب بر ایران کاملا هموار گردید. 

در میانه چنین دورانی و در کوران تاخت و تاز سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آمریکا و انگلیس، ایران شاهد ظهور و بروز امام خمینی است؛ یک عالم دینی برجسته که به‌خوبی و عمیقا آموزه‌های قرآنی و دینی و شیعی را فراگرفته و با ایمان و اعتقاد قلبی به آنها، در مسیر دفاع از جایگاه و عزت ملت مسلمان ایران گام گذاشته است. بدیهی است با نخستین حرکت‌های امام در سال ۴۱، زنگ‌های خطر برای حامیان غربی رژیم پهلوی به صدا درآمد و آن‌ها را وادار به واکنشی تند و خشن علیه این حرکت کرد بلکه آن را در نطفه خفه کنند. سرکوب خونین نهضت امام خمینی در ۱۵ خرداد ۴۲، ناشی از چنین احساس خطری بود. این سرکوب اگرچه توانست به‌ظاهر جو پلیسی و خفقان را بر جامعه حاکم کند، اما موفق به خارج کردن امام از مسیر مبارزه نشد چراکه حرکت بعدی ایشان در مخالفت با کاپیتولاسیون و سخنرانی به یادماندنی‌شان در محکومیت آن و دفاع جانانه از شأن و جایگاه و عزت ارتش و مردم ایران، موجی قوی از استقلال‌طلبی و استکبار‌ستیزی را در حافظه تاریخی ملت ایران به یادگار گذاشت به‌گونه‌ای که حتی با تبعید امام به خارج کشور نیز این موج هرگز فرو نخوابید. 

این آغاز دوران ۱۵ ساله‌ای بود که دو جبهه مستقل و وابسته، خودباور و ازخودبیگانه، عزت‌طلب و سلطه‌پذیر و در مجموع حق و باطل رویاروی یکدیگر صف‌آرایی کردند. در این سو، امام خمینی رهبری حرکت مخالفان با سلطه خارجی و وابستگی به بیگانه را در دست داشت و در آن سو شاه در رأس نیرو‌های سلطه‌پذیر و وابسته به خارجی حکم می‌راند. سرانجام این نبرد تاریخی به نفع جبهه استقلال‌طلبان و اسلام‌خواهان و خودباوران به پایان رسید. بی‌تردید نقش رهبری امام خمینی در این نبرد بزرگ و تاریخ‌ساز بسیار مهم بود که در اینجا، از میان مجموعه ویژگی‌های آن به چند مورد اشاره می‌شود: 

۱. ایمان و اعتقاد عمیق امام خمینی به اصول و مبانی اسلامی و مکلف دانستن خود برای حرکت در چارچوب این اصول؛ بنابراین امام به‌عنوان یک عالم دینی گام در مسیر مبارزه با پهلوی و آمریکا گذاشت و هرگز در طول این سال‌ها هیچ‌گونه تخطی از این اصول را برای خود و پیروانش مجاز ندانست. 

۲. تأکید بر عزت و استقلال ملت مسلمان ایران و نفی هرگونه سلطه خارجی بر ایران و ایرانی. درواقع برخلاف سکه رایج در دوران پهلوی که خود را دنباله آمریکا در منطقه می‌دانست و حرکت در چارچوب سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی آمریکا را به‌عنوان یک اصل خدشه‌ناپذیر پذیرفته بود و در عمل هم به این شیوه عمل می‌کرد، امام این وابستگی را موجب تباه شدن شأن و احترام و منافع واقعی ملت ایران می‌دانست؛ لذا این چیزی نبود که برای ایشان قابل تحمل باشد چراکه از نظر ایشان یک ملت مسلمان هرگز نباید زیردست و مقهور و دنباله‌رو اجنبی باشد. 

۳. امام به توانمندی‌ها و استعداد‌های شگرف نهفته در ملت ایران اعتقاد کامل داشت و معتقد بود آنچه مانع از ظهور و بروز این استعداد‌ها گردیده، همان سلطه خارجی است که به‌خاطر منافع خود، به آن‌ها اجازه شکفتن نمی‌دهد. این نگاه امام در تقابل کامل با دیدگاه حاکم بر رژیم پهلوی بود که ملت ایران را مستقلا قادر به ساختن حتی ساده‌ترین ابزار و وسائل هم نمی‌دانست و مسیر پیشرفت ایران را صرفا از طریق وابستگی به غرب میسر می‌دانست. 

۴. شجاعت در مسیر مبارزه از دیگر ویژگی‌های امام بود. این در حالی بود که شاه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ خود را کاملا تحت حمایت آمریکا می‌دید و از این بابت در خود احساس قدرت می‌کرد. به‌علاوه این‌که دستگاه نظامی و پلیسی و امنیتی شاه نیز با حمایت آمریکا سازماندهی شده و قدرت زیادی یافته بود و این موجب می‌شد رژیم پهلوی از توان سرکوبگری بالایی برخوردار باشد. با این همه، امام هرگز در مسیر مبارزه با طاغوت، هرچند که ظاهر خوف‌انگیزی هم داشت، مرعوب نشد و همواره با شجاعت این مسیر را تا دستیابی به پیروزی نهایی ادامه داد. 

۵. امام از همان ابتدای مبارزه با رژیم پهلوی، از هوشیاری و تیزبینی خاصی در این زمینه برخوردار بود. به‌طور کلی در طول سال‌های ۴۱ تا ۵۷ انبوهی از مسائل ریز و درشت در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... یا به‌صورت خودبه‌خودی یا به‌صورت طراحی شده توسط رژیم پهلوی و آمریکا به‌وجود آمدند که هر یک از آن‌ها می‌توانست با مشغول کردن مبارزان به خود، رژیم پهلوی را در هاله‌ای از امنیت قرار دهد. متأسفانه باید گفت برخی از نیرو‌های مذهبی یا مبارز نیز فریب این‌گونه مسائل را خوردند و وقت و نیروی خود را صرف پرداختن به حواشی کردند بدون این‌که هیچ ثمری در بر داشته باشد. گفتنی است در تمامی این موارد، اگرچه حتی گاهی امام از سوی دوستان و ارادتمندان خود تحت فشار قرار می‌گرفت، بدون توجه به حواشی، به مسیر مستقیم و صحیح مبارزه ادامه داد و آن را به ثمر نشاند. 

۶. امیدواری به آینده یکی دیگر از ویژگی‌های امام به‌شمار می‌رفت. هنگامی که ایشان در سال ۴۱ مبارزه با رژیم پهلوی را آغاز کردند، در ابتدای راه برخی از علما، روحانیون، روشنفکران و گروه‌های سیاسی با ایشان همراه بودند، اما پس از ماجرای کشتار ۱۵ خرداد ۴۲ و سپس تبعید امام در سال ۴۳ بسیاری از همراهان سابق در گردابی از ناامیدی غرق شدند و از مسیر مبارزه باز ایستادند. به‌ویژه این‌که ظواهر امر حاکی از آن بود که رژیم پهلوی هر روز با برخورداری بیشتر از حمایت نظامی و سیاسی آمریکا، از استحکام بیشتری برخوردار می‌شود، اما در آن هنگام که امید‌ها به ناامیدی گراییده بود، امام یک استثنا بود. 

۷. نوآوری سیاسی در اندیشه اسلامی و شیعی از سوی امام بود. در حالی که امید‌ها در دل خیلی‌ها فروکش کرده بود، امام نه‌تن‌ها پا از مسیر مبارزه بیرون نگذاشت بلکه با طرح نظریه ولایت فقیه، یک گام بزرگ به جلو برداشت و زیربنای فکری و اعتقادی یک تحول بزرگ در حاکمیت سیاسی جامعه را پی‌ریزی کرد. 

۸. مدیریت قوی و کارآمد امام بود که توانست مجموعه‌ای از نیرو‌های سیاسی مختلف و متنوع و بعضا متضاد را در یک مسیر واحد رهبری کند و از پراکندگی، تشتت و تقابل میان آن‌ها که می‌توانست نهضت اسلامی ملت ایران را به ناکجاآباد بکشاند، جلوگیری به عمل آورد. این مسأله به‌خصوص بعد از آغاز قیام انقلابی مردم ایران در دی‌ماه سال ۵۶ بیش از پیش نمایان شد. در طول دوران یک‌سال و اندی که این قیام در جریان بود، روزبه‌روز روند حوادث از پیچیدگی و سرعت بیشتری برخوردار می‌شد و در این حال باید تلاش‌های بی‌وقفه غربی‌ها و در رأس آن‌ها آمریکا را با تمام عوامل پیدا و پنهان آن‌ها در نظر داشت که دست‌اندرکار بودند بلکه بتوانند به هر طریق ازجمله ایجاد اختلاف در صف ملت یا تراشیدن رهبران جعلی و موازی یا به انحراف کشیدن مسیر نهضت یا ایجاد ترس و ناامیدی در مردم، این نهضت را ابتر و ناتمام بگذارند و از این مرحله به سلامت عبور کنند، اما مدیریت قوی امام جلوی تمامی این مسائل را گرفت و در میان بهت و حیرت جهانیان، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. 

همین خصایص و بسیاری از ویژگی‌های حضرت امام بود که در دوران بعد از انقلاب نیز توانست طرح‌ها و توطئه‌های رنگارنگ دشمنان را خنثی کند و نیز با ادامه خط امام در دوران رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای، ایران علی‌رغم دشمنی‌های بی‌پایان شیطان بزرگ و مجموعه‌ای از شیاطین همراه او، به مسیر پیشرفت خود ادامه دهد و امروز در عرصه‌های مختلف علمی، صنعتی، کشاورزی، پزشکی، فضایی، فناوری، دارویی، نظامی و... حرف‌های بسیاری برای گفتن داشته باشد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
جا مانده از نسل هوش مصنوعی

در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس، تهدیدات و فرصت‌های هوش مصنوعی برای خانواده‌های ایرانی را بررسی کرده‌ایم

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

نیازمندی ها