گام به​گام تا خوشبختی

او را می‌شناسم. زیبا و باوقار است و در میان دخترها کمتر کسی را مثل او دیده‌ام. هنوز بعد از مدت‌ها آشنایی وقتی قرار است ببینمش دست‌هایم عرق می‌کند و از درون داغ می‌شوم. انگار یک‌دفعه دمای هوا دو برابر می‌شود. قلبم به تپیدن می‌افتد و باز با خودم می‌گویم: همه چیز مرتب است؟ امروز روز بی‌نقصی است؟ زمان مناسبی است به او بگویم یا نه؟! اما هر بار می‌ترسم و برای خودم و او بهانه می‌آورم که هنوز وقتش نیست و آمادگی ندارم.
کد خبر: ۶۰۸۶۳۹

آنها که می‌توانند و آنها که می‌خواهند

آدم‌هایی که به ازدواج فکر می‌کنند دو دسته‌اند: آنهایی که فقط می‌خواهند و آنهایی که می‌توانند ازدواج کنند.

البته همیشه خواستن توانستن نیست. اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که می‌خواهید ازدواج کنید، ولی هنوز نتوانسته‌اید شایداین مطلب به شما کمک کند:

چشم‌انداز

«چشم‌انداز آینده» چیزی است که در مورد آن از چند جوان مجرد سوال کردم. همگی آنان قصد ازدواج داشتند و کما بیش در مورد این‌که چطور آغاز کنند هنوز به قطعیت نرسیده بودند.

حسین‌ـ‌ الف سی ساله و دارای مدرک کارشناسی ارشد است. او در یک شرکت مهندسی کار می‌کند و هنوز از خود خانه یا خودروی شخصی ندارد.

او درباره این‌که چه آینده‌ای برای خودش ترسیم می‌کند، می‌گوید: ده سال دیگر مردی متاهل هستم با دو فرزند و یک خانه شخصی و یک خودرو. امیدوارم تا آن زمان بتوانم برای خانواده‌ام یک ویلا هم تهیه کنم.

از او می‌پرسم همسر آینده‌ات را انتخاب کرده‌ای؟

می گوید: «نه! کسانی در زندگی‌ام هستند، اما هنوز نتوانسته‌ام در موردشان تصمیم بگیرم. می‌ترسم قبول نکنند. نمی‌دانم می‌توانم یا نه.»

او هنوز نمی‌داند برای رسیدن به هدفی که دارد باید دست‌کم تا سه سال آینده متاهل شده باشد و تا پنج سال آینده خانه خریده و تا سال هفتم خودرو داشته باشد و...

وقتی چشم‌انداز آینده خود را مشخص کردید باید هدف‌های خرد و کلان را معلوم کرده برای رسیدن به آنها برآورد مالی و زمانی داشته باشید و برنامه‌ریزی خرد و کلانی ترتیب دهید تا به بهترین نحوی به آن برسید.

اگر همسر آینده‌تان هنگام خواستگاری از شما بپرسد که چرا فکر می‌کنی امروز برای ازدواج آماده‌ای و برای فردای زندگی مان چه برنامه‌ای داری و شما جوابی نداشته باشید؛ همان اول شکست خورده‌اید.

زمان طلایی

هر انسانی زمان طلایی دارد. بین بیست تا سی سالگی زمان یادگیری و کسب موقعیت است و از سی تا چهل سالگی زمان ثبات و پیشرفت و چهل تا پنجاه سالگی فصل اوجگیری و آرامش و بعد از آن زمان بهره‌برداری است. اگر زمان‌بندی خوبی نداشته باشید از دنیا عقب می‌مانید و ازدواج هم یکی از چیزهایی است که دنیا به شما می‌دهد.

واقعیت آن است که ما به ‌اندازه همه عمرمان فرصت نداریم و اگر اولویتی برای سامان‌بخشی به زندگی‌مان در این دنیای شلوغ نداشته باشیم، همان اول باخته‌ایم.

اما با رعایت چند اصل می‌توان موفقیت را با مدیریت زمان و انجام بموقع کارها به دست آورد.

پس فرض کنید تشکیل خانواده‌ای بالنده را هدف قرارداده‌اید. حالا برنامه اصلی خود را برای رسیدن به این هدف مشخص کنید؛ مثلا یافتن یک همسر مناسب فقط برای ازدواج، یافتن یک شغل مناسب برای تامین آتیه و تهیه هزینه اولیه‌ای برای اقدام به ازدواج از جمله چیزهایی است که باید همزمان روی آن متمرکز شوید. درنهایت هنگام انجام برنامه‌ها برای رسیدن به هدف، این برنامه‌های هدفمند باید کنترل و ارزیابی شود. اگر کاری می‌کنید که بازده مناسبی ندارد دنبال شغل بهتری باشید و اگر به نظر می‌رسد با خانواده دختر مورد نظرتان یا رفتارهای او نمی‌توانید کنار بیایید روی مورد دیگری تمرکز کنید.

درست ارزیابی کنید

ازدواج یک هدف واقعی است و باید برآوردکنید که اگر درست برنامه ریزی کنید چه زمانی آمادگی اولیه برای خواستگاری را خواهید داشت. حتی می‌توانید حساب کنید اگر یک سال در نامزدی بمانید بعد از آن آیا به وضع نسبتا پایداری که برای ازدواج نیاز دارید می‌رسید یا نه؟

با ارزیابی شرایط خود خیلی زود می‌توانید تخمین بزنید که در چه سنی با چه شرایطی می‌توانید ازدواج کنید. حسن این کار این است که صرف وقت برای رابطه‌های بی‌ثمر، انرژی و سرمایه شما را هدر نمی‌دهد و به طور متمرکز تنها به کسانی دقت می‌کنید که برای ازدواج با خود مناسب می‌دانید.

اهداف واقعی، برنامه‌های طلایی

بچه‌ها در دوره مهد‌کودک به ازدواج با مربی خود فکر می‌کنند بعد دخترانی که در راه مدرسه می‌بینند یا دخترانی از فامیل و همسایه‌ها و همبازی‌های دوران کودکی جای آن را می‌گیرند و بعد ستارگان سینما جای آنها را می‌گیرند و کم‌کم اهداف واقعی‌تر می‌شوند.

اگر به بلوغ فکری لازم رسیده‌اید در مورد معیارهای صحیح ازدواج و واقعگرایی لازم بیندیشید و مطالعه کنید. همسر انسان امروز بیش از هر چیز همراه و پشتیبان عاطفی اوست. حتی بسیاری از جوانان روی حمایت‌های دیگر همسرشان نیز حساب می‌کنند.

اگر کسی را برای ازدواج در نظر گرفته‌اید خوب است از اول در مورد توقعات خود و او صحبت کنید و به عنوان یک مرد تاجایی که ممکن است سعی کنید وزنه اصلی زندگی باشید وگرنه پایداری و تعادل در زندگی‌تان به هم می‌خورد.

واقعی‌کردن اهداف و شرایط یعنی در نظر گرفتن شرایطی که به ما می‌گوید چقدر هزینه، زمان و انرژی
قرار است صرف شود تا به مقصودمان برسیم.

نادر ـ ت جوانی است بیست‌وهفت ساله که دختری را پنج سال پیش دوست داشت. او اکنون دو سال است ازدواج کرده است. نادر می‌گوید: وقتی بعد از یک سال آشنایی به خواستگاری دختر مورد علاقه‌ام رفتم، دانشجو بودم و کاری پاره‌وقت داشتم.

وضع مالی خود را کاملا برای او و خانواده‌اش شرح دادم. به آنها گفتم که برای زندگی‌ام برنامه دارم و دخترشان را دوست دارم و می‌ترسم که او را از دست بدهم، اما می‌خواهم با هم نامزد شویم و مدتی طول می‌کشد که بتوانم با او ازدواج کنم.

آنها به من دوسال فرصت دادند و پدرش به من گفت: اگر در دو سال آینده به اهدافی که ترسیم کرده‌ای برسی من به تو کمک می‌کنم که ازدواجت تسریع شود.

من تلاش کردم و به چیزی بیش از آنچه انتظار داشتم رسیدم و همان سال پدر دختر مورد علاقه‌ام قرار ازدواجمان را گذاشت و یک آپارتمان به ما داد که تا وقتی کاملا مستقل شویم در آن سکونت کنیم. او گفت: این جوان انگیزه کار کردن دارد و می‌داند از زندگی چه می‌خواهد.

موفقیت من در این بود که به برنامه‌ام ایمان داشتم و با قدرت آن را دنبال می‌کردم خدا هم کمکم کرد.

شما هم برنامه‌های زندگی خود را از پیش مشخص کنید مطمئن باشید کلید طلایی موفقیت در دستان شماست و دیگر از ازدواج نمی‌ترسید.

>> جام جم/ ضمیمه چاردیواری/ زهره زیارتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها