درددل‌های دخترانه، پسر عاشق‌پیشه را به قتل سوق داد

قصاص برای پسری که برادر دختر مورد علاقه‌اش را کشت

مرد مهندس با قتل همسر و دخترش با زندگی وداع کرد

شلیک به یک زندگی: کشتار خانوادگی در پاسداران

انگیزه‌های مرموز یک مرد مرفه و تحصیلکرده، او را در آخرین روز زندگی‌اش به یک جانی تبدیل کرد تا دست به قتل همسر و دختر ١٢ساله‌اش بزند: این مرد بعد از کشتن اعضای خانواده‌اش با شلیک گلوله به زندگی خود نیز پایان داد.
کد خبر: ۷۴۸۳۸۳
شلیک به یک زندگی: کشتار خانوادگی در پاسداران

جام جم سرا: عامل این جنایت خانوادگی در وهله اول یک پدر بود. او تحصیلکرده و مرفه و مردم‌دار بود. با ‌این حال او در عرض چند ساعت به یک جانی تبدیل شد با این تفاوت که قاتل هم در کنار مقتولان جان سپرد.
او که همسر، دختر و درنهایت خودش را با شلیک گلوله از پای درآورده بود تنها یک نامه دوجمله‌ای از خود بر جای گذاشت؛ نامه‌ای که هزاران سوال بی‌جواب و راز سر به مُهر از زندگی اجتماعی یک خانواده کم‌جمعیت و مرفه را به طرز غریبی به تصویر می‌کشید. این مرد نوشت: «با همه امکاناتی که داشتیم، نمی‌توانستیم خانواده خوشبختی باشیم.»
حالا دیگر یاسی وجود ندارد تا به پدرش بگوید: «بگذار سرنوشت و تعریف از خوشبختی را خودم احساس کنم، بگذار بزرگ شوم، عاشق شوم؛ بگذار زنده بمانم.»


جنایت در بوستان دهم

ساعت ٥ بعدازظهر ١٨ آذرماه ماموران کلانتری ١٠٢ پاسداران در جریان جنایتی هولناک در خیابان ساقدوش قرار گرفتند. مردی از آن سوی خط با صدایی لرزان حرف می‌زد. او خبر قتل خانوادگی همسایه‌شان را داشت. این مرد ادعا می‌کرد وقتی در همسایگی‌شان صدای شلیک چندین گلوله به گوش رسید، به طبقه سوم ساختمان رفتند و بعد از باز کردن در خانه همسایه‌شان با اجساد خونین اعضای خانواده روبه‌رو شدند.
دقایقی بعد با اعلام این خبر به قاضی کشیک ویژه قتل، بازپرس حسین‌پور به همراه تیمی از کارآگاهان جنایی و کارشناسان بررسی صحنه جرم، راهی محل جنایت در خیابان پاسداران، بوستان دهم شدند.
خیابان شلوغ بود و مردم در مقابل یک آپارتمان شیک جمع شده بودند. همه از قتل حرف می‌زدند. ماموران با احتیاط وارد واحد طبقه سوم آپارتمان شدند. سکوت سنگین بر خانه حکمفرما و فضای خانه آکنده از بوی سیگار بود.
با آغاز تجسس‌های جنایی، کارآگاهان با صحنه هولناکی روبه‌رو شدند. ٢ اتاق خواب در گوشه سالن، محل‌های جنایت بود. لکه‌های خون در و دیوار اتاق‌ها را پوشانده بود. در یکی از اتاق‌ها مرد جوان موازی همسرش و درحالی‌که یک اسلحه کلت در دستانش بود، روی زمین افتاده بودند و در اتاق دیگر دختربچه‌ای، غرق در خون به کام مرگ فرو رفته بود.
با پیدا شدن نامه‌ای روی میز آرایش اتاق‌خواب پرده از این جنایت خانگی برداشته شد؛ نامه‌ای که در آن مرد خانواده عدم احساس خوشبختی در خانواده‌اش را عامل این کشتار خانوادگی اعلام کرده بود.
تحقیقات و بررسی اجساد نشان می‌داد که زن جوان اولین قربانی این جنایت بوده است. او درحالی‌که یک گلوله به قفسه سینه و یک گلوله به پیشانی‌اش اصابت کرده بود در اتاق خوابشان و در پایین تختخواب به قتل رسیده بود.
با تجسس‌های بازپرس پرونده مشخص شد پدر جنایتکار بعد از کشتن همسرش، به انتظار بازگشت دخترش از مدرسه می‌نشیند، سناریوی جنایت را مرور می‌کند، بی‌امان سیگار می‌کشد، اما هرگز لحظه‌ای از ادامه جنایتش پشیمان نمی‌شود.
یاسمین که به خانه می‌آید هرگز تصور نمی‌کند پدرش با اسلحه در کمین اوست. پلاستیک خوراکی‌هایش را در دستانش نگه داشته و به سمت اتاقش می‌رود، پدر اما سایه‌به‌سایه تعقیبش می‌کند، هنوز کیفش در دستش است که ناگهان با شلیک گلوله پدرش قبل از هر واکنشی به کام مرگ فرو می‌رود.
پدر جانی شده بود؛ حالا گوشه‌گوشه خانه پر از خاطرات همسرش و یاسمین کوچولویش بود. تلفن را برداشت و برادرش را از راز جنایتش خبردار کرد و گفت: «زن و بچه‌ام را کشتم، خودم را هم می‌کشم.»
تلفن قطع شد و صدای شلیک یک گلوله دیگر در فضای خانه پیچید.


برادر این مرد که با شنیدن ماجرا وحشت‌زده و مضطرب راهی خانه او شده بود وقتی به آن‌جا رسید که با جسد آنها روبه‌رو شد. همسایه‌ها اولین افرادی بودند که با صدای شلیک گلوله برای رازگشایی از این ماجرا وارد صحنه جنایت شده بودند. آنها به بازپرس پرونده گفتند: «این زن و شوهر تنها همین یک فرزند را داشتند، خانواده آرامی بودند اما امروز صبح صدای مشاجره و دعوای او با همسرش شنیده می‌شد.» با انتقال اجساد این خانواده ٣ نفره به پزشکی‌قانونی تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم این کشتار خانگی ادامه دارد.


قتل خانوادگی

سال ٨٨ نیز مردی که تحصیلکرده دانشگاهی در آمریکا بود به خاطر ارثیه پدری دست به کشتار دسته‌جمعی خانواده‌اش زد. این حادثه در خیابان مقدس‌اردبیلی رخ داد. با بررسی پرونده‌های اینچنینی می‌توان گفت جنایت در همه جای شهر ریشه می‌دواند، جنایت ساخته دست بشر است. با آمار و ارقام نمی‌توان رنگ جنایت‌ها را در بالا و پایین شهر عوض کرد.
بحران روانی که در انسان آغاز شود از جنوب‌ترین نقطه شهر تا ارتفاعات مرفه‌نشین شهر را نشانه می‌رود. بحرانی که اعتماد و اعتقادها را در هم می‌شکند و باعث می‌شود در پس همه روابط اجتماعی و انسانی یک فرد یک‌شبه جنایتکار شود. آن هم درست جایی که خیلی‌ها انتظارش را ندارند، خیابان پاسداران، بالای شهر تهران. اما واقعیت چیز دیگری است، در پشت دیوار تمام آپارتمان‌های شیک و آسمانخراش‌های گرانقیمت پایتخت قصه‌ای برای نوشتن وجود دارد. نه به این معنی که این قصه می‌تواند با جنایت پیوند بخورد اما مرگ روابط عاطفی در این قشر مرفه می‌تواند زمینه‌ساز وقوع جرم و جنایت شود.


خوشبختی، رفاه مادی نیست

جنایت مرگبار خانه پاسداران بی‌شک برای هر شنونده‌ای همراه با این پرسش است: یک خانواده مرفه؟!
دکتر سعید خراط‌ها آسیب‌شناس و مدرس دانشگاه در رابطه با این پرسش گفت: «رفاه تنها به معنای سرمایه و قدرت مالی بالا نیست. رفاه در سلامت جسم و روان، همراه با فاکتورهای اخلاقی و اجتماعی معنا پیدا می‌کند. وقتی در روابط خانوادگی اعتماد، صداقت، تفاهم، تحلیل از بین می‌رود، رفاه در روابط خانوادگی دچار تزلزل خواهد شد. بنابراین در اجتماع شاهد جرایم مختلف در قشر مرفه جامعه هم هستیم».
او افزود: «اما این تصور که مگر ممکن است در بالای شهر هم شاهد جنایت‌های اینچنینی باشیم، ریشه در انگاره‌های مادی مردم دارد. این درحالی است که گاهی رفاه اقتصادی زمینه‌ساز طلاق‌های عاطفی، خیانت‌ها، سوءمصرف موادمخدر و بحران‌های روانی خواهد شد. در این مورد هم با توجه به این‌که هنوز زوایای مبهم این حادثه فاش نشده است نمی‌توان نظر قطعی داد، اما چیزی که از آغاز طراحی قتل و فاصله زمانی بین قتل اول و دوم رخ داد نشان می‌دهد قاتل ساعت‌های بحرانی را سپری کرده که به احتمال زیاد در همه این لحظات از لحاظ روانی دچار بحران غیرقابل کنترلی بوده است».
وی ادامه داد: «با این حال گاهی رفاه مادی افراد خانواده را از هم دور می‌کند، به همین خاطر است که بعضی اوقات از خیلی از مردم مرفه می‌شنویم که حاضرند همه زندگی‌شان را بدهند اما یک خانواده مستحکم بر مبنای روابط انسانی و عاطفی داشته باشند.» (شهروند)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱۲
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
۰
۰
همیشه تو هر جا تو هر پست و مقام با هر درجه از ثروتمندی باید معنویت فراموش نشه ..................خدا همیشه باید تو قلبمون باشه حتی اگر نماز سر وقت نمیخونیم روزه نمیگیرم حداقل یه اعتقاد داشته باشیم .................
امیر
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
۱
۰
خونه ای ماشینی چیزی دارن ؟من ادم محتاج میشناسم بدید بدم بهشون...اونا ك رفتن دیگه جای بحثی نیست... هركسی قاطی كنه همینه
یوسف
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۰
۰
۰
متاسفانه ساختار جامعه طوری دگرگون شده كه كسی از حال كسی خبر نداردوارزشهای اخلاقی وروابط عاطفی به بایین ترین سطح تنزل یافته.1ودوم هر كس به هر علتی عرصه را بر خودتنگ دید فقط حق دارد خودرا بكشد ونمیتواند ازطرف دیگران درمورد ادامه یا بایان زندگی شان تصمیم بگیرد.او نتوانسته راه خوشبختی را بیابد دیگران حتما خواهند توانست. ودراین ماجرا حق ان زن ودختر بچه از انها سلب شده ودیگر اینكه بین قتل زن ودختر بچه یك فاصله زمانی بوده ودر این مدت هیچ واكنشی از طرف همسایه ها كه قطعا صدای تیر هارا شنیدهاند انجام نشده كه جای بسی تاسف است.
X
Germany
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۳
دوست عزیز ، راه های زیادی وجود داره كه صدای شلیك گلوله شنیده نشه ، مطمئنا اگر كسی متوجه موضوع شده بود ، حركتی انجام میداده .... و كسی كه قصد چنین كاری را دارد كه در عرض چند ساعت ، دست به این چنین فاجعه ای بزند ، قطعا مقدمات رو هم فراهم كرده است .... پس بهتر بود قبل از نوشتن نظرتان و قضاوت در مورد دیگران ، بیشتر فكر میكردید ....
محمد ..شریف
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
۰
۰
خدا رحمتشان كند..چه مقصر و چه بی گناه...ولی از زمان شلیك اول تا رسیدن دختر از مدرسه..سكوت همسایه ها كمی با اخلاق ایرانی جماعت نمیخواند..انشاالله قتلی نباشد..كه با خود كشی اشتباه شود..
حمید كلباسی
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
۰
۰
ضریب تحمل مردم در برابر مشكلات و نابسامانیها شكننده شده . اگر این مرد بیچاره به جنون ادواری مبتلا نبوده ، باید او و خانواده اش را هم از قربانیان
مشكلاتی مانند آلودگی هوا . ترافیك . عدم ارتباط مردم با بستگان . گرانی . تورم . بیكاری و ... محسوب نمود
لادن
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
۰
۰
با نظر بقیه موافقم باید همسایه ها میرفتن یه كاری میكردن حداقل درو باز كنن ، به پلیس زنگ بزنن كه دختره زنده بمونه.............گرچه ما نباید قضاوت كنیم چون اونجا نبودیم.....................خدا آخر عاقبت همرو ختم به خیر كنه.......................
احمد زارع
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
۰
۰
نظر آخری واقعا درست است. معنویت مثل نمك غذاست و حتما باید در زندگی باشد. زندگی بدون معنویت باعث مشكلات اینچنینی می شود.
هانی حیدری
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۵
۱
۰
با سلام من با این خانواده اشنا هستم مریم دختر دوست صمیمی مادرم بود ٣ هفته پیش پیشش بودم ایشون همسرشون مبتلا به بیماری اسمیزو فرنی بودن ولی تحت درمان نبودن حتی اون روز چون مریم یكی از رفتارای همسرشو گفت گفتم بهش شوهرت مریض خطر ناك در ضمن من لیسانس روانشناسی هستم بهش گفتم مواظب باش ببرش دكتر گفت نمیاد این بیماری اگه پیگیری نشه خطر ناك كه متاسفانه فاجعه به بار اورد
آزاده
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۷
۰
۱
مریم دوست دوران راهنمایی ودبیرستانم بود متاسفانه چند وقتی ازش بیخبر بودم وشوكه شدم خدا رحمتش كنه و دختر نازنینشو
س
Germany
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۳
۰
۰
دوست عزیز، راه های زیادی برای كم كردن صدای شلیك وجود دارد ، قطعا شخصی كه این چنین تصمیمی می گیرد ، تمامی مقدمات در جهت به حداقل رساندن صدای شلیك را هم انجام میدهد ، بهتر بود قبل از هر نوع قضاوت و پیشداوری در مورد دیگران ، بیشتر فكر می كردید ، قطعا كسانی كه همسایه این عزیزان بودند ، بیش از شما به سلامتیو زندگی آنها علاقه مند بودند .... كاش قبل از هر پیش داوری و قضاوتی ، فكر كنیم و دیگران را متهم نكنیم ......
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۲
۰
۱
خانم لیسانس روانشناسی اسمیزوفرنی نه اسكیزوفرنی ضمنا پزشك روانشناس هم تا كسی رو نبینه سریع نمی تونه نظر بده معلومه زن و و شوهر با هم اختلاف شدیدداشتند اونوقت شما بر اساس نظر دوستت خیلی سریع تشخیص دادی روانشناس قضاوت نمی كنه

نیازمندی ها