مشاوره خانواده برای راهنمایی زوج‌های جوان

ما فقط دو هفته عاشق همدیگر بودیم!

گذشتهٔ همسرم عذابم می‌دهد... عذاب!

جام جم سرا: دختری ۱۶ ساله‌ام. ۲ سال است در عقدم. از گذشته شوهرم بی‌‌‌نهایت نفرت دارم. به او می‌گویم که هدیه‌هایت را دور بینداز، اما آن‌ها را دور نمی‌اندازد. بار‌ها گفته است از گذشته‌ام بیزارم، خیلی دوستم دارد، اما گذشته‌اش خیلی اذیتم می‌کند.
کد خبر: ۷۷۱۴۸۵
گذشتهٔ همسرم عذابم می‌دهد... عذاب!

پاسخ مشاور: اینکه هر کدام از ما در گذشته زندگی کنیم یا نگران فرداهای نیامده باشیم، فقط و فقط باعث می‌شود که زندگیمان را که در حال حاضر جاری است و می‌تواند بهترین لحظات ما باشد از دست بدهیم.


با افکار ناکارآمد مقابله کنید

در گذشته بعضی از ما انسان‌ها یا نزدیکانمان مانند همسرمان اتفاقاتی افتاده است که هر وقت به آن‌ها فکر می‌کنیم، دچار حالت‌های ناخوشایندی می‌شویم، اما راه مقابله با آن‌ها این است که با تغییر روش زندگیتان و انجام فعالیت‌های مفید مانند ورزش، تفریح، مطالعه، کنترل افکار ناکارآمد، برقراری ارتباط بهتر با شوهرتان و تأکید بر جنبه‌های مثبت او با افکار مزاحم مقابله کنید. توجه داشته باشید که همیشه برای خوب بودن و موثر بودن زمان وجود دارد.


درجه اهمیت گذشته شوهرتان را کاهش دهید

آدم‌ها بعد از ازدواج (که یک تعهد مهم است)، اگر تغییر کرده باشند همین تغییر اهمیت دارد و مهم این نیست که در گذشته چگونه زندگی کرده‌اند بلکه مهم آن است که در حال حاضر چگونه می‌اندیشند، احساس می‌کنند و رفتارشان چگونه است. بنابراین حالا که به گفته خودتان باور دارید که شوهرتان به شما علاقه دارد، بپذیرید که گذشته برای شوهرتان تمام شده است و‌‌ همان طور که می‌گوید از گذشته‌اش بیزار است تا اهمیت گذشته شوهرتان در ذهنتان کمتر شود.


از دلایل شوهرتان آگاه شوید

شما به دلایل شوهرتان برای دور نینداختن هدیه‌های قدیمی‌اش، هیچ اشاره‌ای نکرده‌اید. با این حال، بهتر است در یک زمان مناسب با او در این باره گفت‌و‌گو کنید تا از دلایل او آگاه شوید. سپس باتوجه به دلایل شوهرتان، و بررسی همه جوانب، تلاش کنید بهترین عکس‌العمل را در این باره نشان دهید. (دکتر مسعود خاکپور - کار‌شناس و مشاور خانواده/خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۵
مجتبی شبیری
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۸
۰
۰
اول اینكه شما چرا در این سن ازدواج كردی و حتماً هنوز موفق به پایان تحصیلات متوسطه نشدید!! شما شاید از لحاظ جسمانی به مرحله ای رسیده باشید كه بتوانید نیازهای جنسی طرف مقابل را برطرف كنید ولی از لحاط بلوغ فكری به حد و اندازه ای نرسیدید كه بتوانید درك كاملی از مفهوم زندگی مشترك داشته باشید. چون شما وارد اجتماعاتی از قبیل فعالیت های شغلی یا تحصیلاتی مثل دانشگاه نشدید (منظور من محیط خارج از خانه و مدرسه هست).
از طرف دیگه همسر شما هنوز وابستگیهایی به گذشته داره و توان اینكه از خاطرات گذشته اش دوری كنه و اونها رو فراموش كنه نداره و از دیدگاه بنده ایشون دارای اختلال شخصیت border line هست . چطور ممكنه یك انسان بگوید من از گذشته ام راضی نیستم و بیزارم ولی حاضر نیست هدایایی كه ایشان را به یاد گذشته می اندازد را فراموش كند و به كنار بگذارد. من احتمال میدم سن شوهر شما باید 26 یا 27 باشه كه این فاصله سنی زیاد اگر وجود داشته باشه دلیل محكمی خواهد بود كه در آینده مسایلی پیش بیاید كه نتوانید یكدیگر را درك كنید مخصوصا از طرف شما.
ت
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۸
۰
۰
واسه ازدواج یك خط قرمزهایی وجود داره یكیش سن پایینه كه نباید تو سن پایین ازدواج كرد،
اعظم
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۵۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۸
۰
۰
دقیقن حرفهای منو اقای شبیری زدند
مهرداد
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
۰
۰
اینطور كه كعلومه این آقا قبلا با خانم یا خانم هایی ارتباط داشته و هدایایی داره از اونها كه نمی خواد دور بندازه ، خانم محترم اینكه ایشون میگه از گذشته بیزارم دروغی بیش نیست چون هدایا مارا به یاد گذشته میندازه و ایشون از اینكه به یاد گذشتش میفته احساس خوبی داره ، لطفا با دقت بیشتری ایشون و رفتارهاش رو بررسی كنید چون احتمال این وجود داره كه ایشون خیلی احساس تعهد به رابطش با شما نداشته باشه، ای كاش سن ایشون رو می گفتید چون زوایای دیگه ای از شخصیت ایشون هم روشن میشد
ss
United States
۲۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
۰
۰
یك سال ونیم عفد كرده ایم با دو فرهنگ متفاوت و9سال اختلاف سن.این مدت باكارهایی نسنجیده همسرم را رنجاندم بالاخره روزی رسیده كه میگه دیگه بم احساسی نداره و من با تموم وجود دوس دارم هرطوركه اون میخواد شم ولی بشیمانی سودی نداره نه بام میخواد عروسی كنه نه طلاق و هرروز میگه دوست ندارم حرف كسیم گوش نمیده كارم شده گریه..كاش میشد یه فرصت داشتمم.

نیازمندی ها