16 سال بیشتر نداشت که او را به عقد پسرعموی 20 سالهاش درآوردند. وی حق انتخاب نداشت، اما از وقتی خودش را شناخت از چنان شخصیت مثبت و سازندهای برخوردار بود که در همان شب عروسی، عزمش را جزم کرد که با تکیه بر همت عالی خویش، بهترین زندگی را بناکند. یک سال پس از ازدواج، اولین فرزندش به دنیا آمد و سالهای بعد خداوند سه فرزند دیگر به آنها داد.
پدر و مادر بسیار شاد و دل زنده بودند و شبانهروز به عشق زیباترکردن زندگی برای بچهها تلاش میکردند. بچهها بزرگ شدند و یکی به دانشگاه پزشکی راه یافت، دیگری مهندسی، سومی دبیر شد، چهارمی به عالم تجارت روی آورد و هر یک برنامههایی برای آینده خود در ذهن داشتند. فرزندان ایران خانم ازدواج کردند و نیش و نوشهایی جدید وارد آن خانواده پرجمعیت شد. یکی خوش و خرم زندگی میکرد، دیگری با همسرش کشمکش داشت، اما در هرصورت نوهها یکی پس از دیگری وارد آن دنیای زیبا شدند و رنگ و بویی زیباتر از پیش به آن زندگی دادند.
اما چهار فرزند خانواده به خارج رفتند و برای همیشه آنجا ماندگار شدند و حالا آن خانه شلوغ و پرهیاهو به آشیانهای ساکت و سوت و کور تبدیل شده است. دو سال پیش، شوهر ایران خانم هم بدرود حیات گفت و او را تنها گذاشت. ایران خانم دیگر خیلی تنها شده و مشکلات پیری به مراتب بیش از پیش خودنمایی میکنند. بدترین بخش تنهایی، ترس و وحشتی است که برای پیرزن به ارمغان آورده و روز و شبی نیست که سراغش نیاید.
روزها با بدن فرتوت به آشپزخانه میرود تا برای خود خوراکی ساده درست کند. گاهی در حین آشپزی احساس میکند صدایی از راه پلهها میآید. لرزه بر اندامش میافتد. آخر چه کسی در این وقت روز در حال بالا آمدن از راهپلههاست. نکند دزدی خانه او را شناسایی کرده و فهمیده که زنی تنها و سالخورده در آن زندگی میکند.
ایران خانم دستپاچه میشود و چند دقیقه ترسان و لرزان همان جا میایستد. کمکم چند قدم به آن سو برمیدارد، نگاهی به راهپله میاندازد و متوجه میشود هیچ خبری نبوده؛ نفسی عمیق میکشد و به آشپزخانه برمیگردد، در حالی که هنوز قلبش از شدت ترس بشدت میتپد.
عصر میخواهد بنشیند و تلویزیون تماشا کند که احساس میکند گوشهای از پایش ورم کرده و سفت شده. هراس سرتاپای وجودش را میگیرد. نکند غدهای سرطانی است. اگر سرطان داشته باشد، چه کسی او را نزد دکتر میبرد؟
به حمام رفته و مشغول شستوشوست که ناگهان میبیند دیگر قطرهای آب از شیر نمیآید. چند دقیقه صبر میکند، اما خبری از آب نیست؟! ای داد بیداد، نکند بچهها فراموش کردهاند قبض آب را بپردازند و امروز آب از طرف اداره قطع شده است؟
***
اگر شما هم پدر و مادری پیر و تنها دارید، حتما متوجه شدهاید که گاهی آنها میترسند، از تاریکی، از صداهای عجیب و... برای کاهش ترس سالمندان این راهکارها را بخوانید، چون به کارتان میآید.
آنها را تنها نگذارید: گذراندن چند روز در تنهایی و نبودن دیگر انسانها بخصوص خانواده برای هر کسی عواقب روحی شدید خواهد داشت. با خواهر و برادرهایتان صحبت کنید و قرار بگذارید هر کدام در یک روز به او سربزنند. میتوانید از نوهها هم کمک بگیرید. تلاش کنید روزهایی که نمیتوانید نزدشان بروید حتما با او تماس تلفنی بگیرید تا دستکم از این طریق از احساس تنهایی درآیند و مشکلاتشان را با شما بازگو کنند.
ـ مراقب باشید فیلمهای ترسناک نبینند: در بسیاری از فیلمها و سریالها، قتل و آدمکشی و آدمربایی انجام میشود. شاید تماشای این صحنهها برای یک جوان مهیج قلمداد شود، اما برای یک فرد پیر تنها چیزی بجز آثار مخرب در پی نخواهد داشت. فرد سالخوردهای که صحنههای آدمربایی و قتل را تماشا میکند، همان تصورات را برای خود دارد. به آنها پیشنهاد کنید برنامههای خانوادگی و فیلمهای مناسب سنشان را ببینند و از دیدن صحنههای خشونتبار بر حذرشان کنید.
ـ خانه را امن کنید: این نکته بسیار مهم است. خانه را از لحاظ ایمنی صددرصد امن کنید. قفلها و حفاظهای مناسب کار بگذارید و اصول ایمنی را به والدین پیرتان آموزش بدهید. همچنین به لولهکشیهای آب و گاز و سیمکشیهای برق هم توجه داشته باشید تا احتمال بروز حوادث به حداقل برسد.
ـ مرتب آنها را نزد پزشک ببرید: وحشت از بیماری، یکی از ترسهای دائمی افراد سالخورده است. آنها را سر وقت نزد پزشک ببرید و به ایشان یادآوری کنید که چه هنگام باید قرص و دوایش را مصرف کند. آرامشی که پزشک به پدر و مادر پیر شما میبخشد بسیار ارزشمند است.
ـ سرگرمیهای مناسب تهیه کنید: سرگرمیهای مناسب برای هر سنی وجود دارند. اگر به گل و گیاه علاقه دارند، به آنها کمک کنید به باغچه برسند یا برای داخل آپارتمان، گلدانهای مناسب تهیه کنید تا با رسیدگی کردن به آنها سرگرم شوند. اگر به روزنامه و مجله علاقه دارند یا دوست دارند با یکی از دوستان قدیمیشان دیدار داشته باشند، این امکان را برای آنها فراهم آورید. پیادهروی و رفتن به پارک میتواند تاثیر بسیار مطلوبی بر روحیه آنها داشته باشد، پس آنها را در این راه یاری کنید. سرگرمیهای بسیار ساده بر بهبود روحیه آنها بسیار موثرند، اما لازم است شما در این زمینه به یاریشان بشتابید.
ـ آنها را بیش از پیش به خداوند نزدیک کنید: پدر و مادرتان را تشویق کنید در مسجد نماز بخوانند و دوستانی مذهبی پیداکنند. در صورت امکان، آنها را به زیارت ببرید. حضور در اماکن مذهبی بهترین آثار را بر روحیه شکننده آنها خواهد داشت.
و در پایان این که همواره به خاطر داشته باشید پیری و سالخوردگی برای همه ما هست. با پدر و مادر خود آن گونه رفتار کنید که دوست دارید روزی با شما رفتار شود. (چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد