خانه اما هنوز برهوت و کویر خالی از سکنه هم نشده؛ تک و توک خواستگارانی وعده میگیرند برای شبهای جمعه که با دسته گلی و جعبه شیرینی و پدر و مادر و بزرگ فامیلی مصدع اوقات شوند به امید وصلتی. دیدارها صورت میگیرد؛ وعدهها گذاشته، حرفها زده، شرط و شروط مطرح، موافقتهای اولیه هم حتی اعلام میشود، اما نتیجهای که باید، نه، حاصل نمیشود. تردیدها و وسواسها غلبه میکند بر محاسن و فاکتورهای مثبت خواستگار و خانوادهاش. تردیدهایی که اوایل این چنین به جانش نمیافتاد و آنقدر مستاصلش نمیکرد که به جای یافتن پاسخ مساله، صورتش را پاک کند از بیخ و بن. حالا دیگر شنیدن اسم خواستگار، قلبش را به تپش نمیاندازد و رویایی را در پیش چشمانش به تصویر نمیکشد؛ دیگر از آن شاهزاده سوار بر اسب سفید هم خبری نیست. این روزها دیگر نه خواستگارانش آن کمیت و کیفیت سابق را دارند و نه خودش دل و دماغ گذشتهها را. نگاه دیگران اما سنگینتر از پیش است، نجواهای درگوشی زنان فامیل حالا بلندتر شده است. مادر چیزی نمیگوید، اما دل پردردی دارد؛ پدر سکوت کرده و نگاهش همچنان مهربان است، اما در چشمهایش نگرانی موج میزند، دلواپسی از آینده. خواستگاران هم نه دیگر آن جوانان خوشتیپ و پر از امید و احساس دیروزی که مردهای جاافتاده پشت گوش سفیدکرده و از نفس افتاده امروزیاند که خود به انواع و اقسام وسواسها و سختگیریها گرفتار. او اینک دختری است همچنان مجرد در آستانه چهل سالگی، سال تکامل عقل، که همه چیز دارد الا یک خواستگار مناسب. شغل خوب، درآمد بالا، موقعیت اجتماعی، پسانداز تپل، اتومبیل و خانه دارد، اما تنهاست و همین تنهایی آزارش میدهد و میترساندش. در برزخ ترس از اشتباه در انتخاب شریک زندگی و واهمه از تنها ماندن در آینده گرفتار است و سنگینی نگاه اطرافیان و نگرش منفیای که جامعه روی دختران پا به سن گذاشته نا امید از ازدواج دارد، بر رنجها و آلامش میافزاید.
آتشی که به سردی گراییده
اجتماع امروز ما بخصوص در کلانشهرها با موجی از مردان و زنان نهچندان جوانی مواجه است که باوجود برخورداری از موقعیت ازدواج، آنچنان سختگیریها کرده و مته به خشخاش گذاشتهاند که شانسهای خود را به نوبت فراری داده و رماندهاند و حالا افسوس فرصتهای از دست رفته را میخورند. شگفتا که بعضی از این جوانان دیروزی نهتنها از موضع خود کوتاه نیامدهاند که حتی بر سختگیریها و وسواسهای گاه بیمارگونه افزودهاند و شاخ و برگها دادهاند به شرط و شروط عجیب و غریبهشان.
به اعتقاد یک روانشناس، جوانان بعد از بیست و هشت سالگی دیگر آن نیاز سابق به ازدواج را در خود احساس نمیکنند و از آنجا که عشقهای آتشین رنگباخته است خود را برای وصال به آب و آتش نمیزنند.
دکتر غنچه راهب در گفتوگو با جامجم با تاکید بر این که به ازدواج باید از دو منظر روبنایی و زیربنایی نگریست، میگوید: اگر در انتخاب شریک زندگی، فقط مسائل روبنایی مانند مادیات، تحصیلات، ظاهر و خانواده لحاظ شود اشتباهی بزرگ است، چرا که روبناها را زن و مرد با هم میتوانند اصلاح کنند و زندگیشان را بسازند، اما مداقه زیاد در فاکتورهای زیربنایی مثل تقارن و همخوانی هویتی و شخصیتی نهتنها وسواس و اشتباه نیست که لازم و ضروری هم به نظر میرسد. وی وجود اختلافات و همسطح نبودن یک پسر و دختر جوان از لحاظ شخصیتی را مشکلساز و دردسرآفرین در آینده ذکر میکند و اظهار میدارد: هر فردی تعریف خاص خود را از زندگی دارد و بالطبع، دنبال شخصی میگردد که به این تعریف نزدیک باشد.
جوانان بدبین شدهاند
دکتر راهب، وقوع طلاقهای متعدد در جامعه را از جمله دلایل بدبینی جوانان به ازدواج و سختگیریهای حتی غیرمنطقیشان نسبت به انتخاب همسر میداند و میگوید: گزینشهای ناصحیح و احساساتی و نداشتن مهارت لازم و کافی در زندگی مشترک است که کار را به بنبست و طلاق میکشاند.
به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، شرایط سخت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه، جوانان را از تشکیل خانواده منصرف میکند. همچنین آداب، رسوم و سنتهایی که برای ازدواج وجود دارد، کار را برای جوانان سخت کرده است. بسیاری از رسم و رسوم سنتی ازدواج دیگر برای جوانان معنادار نیست و حتی تحقیرآمیز هم پنداشته میشود.
وی معتقد است: امروزه جوانان در برزخ میان سنت و مدرنیته گرفتار شدهاند؛ نه به سبک خیلی مدرن میتوانند ازدواج کنند و نه روشهای سنتی را میپسندند.
این مددکار اجتماعی، دوستیهای خیابانی را نیز در پیدایش بدبینی و سختگیری در راه ازدواج، بسیار تاثیرگذار میداند و اظهار میکند: افرادی که از پایان دوران نوجوانی و آغاز سنین جوانی دوستیهایی را به امید ازدواج با جنس مخالف آغاز میکنند، اما به دلایل مختلف از جمله مصمم نبودن طرف مقابل، مخالفت خانواده، فراهم نبودن شرایط و... به وصال نمیرسند، دچار سرخوردگی شده و برای ممانعت از تکرار اشتباه و شکست، نوعی از سختگیریها و احتیاط شاید بیش از حد را در پیش میگیرند.
تنهایی عوارض دارد
ازدواج نکردن در هر جامعهای فارغ از مناسبات و روابطش، عوارض و تبعاتی را به دنبال دارد. از منظر دین و اخلاق به ازدواج آنقدر اصالت و اهمیت داده شده که حتی کاملکننده ایمان خوانده شده است.
دکتر راهب، تنهایی و احساس نداشتن امنیت را از جمله عوارض تن به ازدواج نسپردن ذکر و تاکید میکند: جامعه به افرادی که متاهل هستند راحتتر اعتماد میکند و افراد مجرد معمولا در اجتماع زندگی سختتری دارند.
این روانشناس ادامه میدهد: افرادی که از ازدواج بازماندهاند معمولا دوستیهایی را تجربه میکنند که لطمات عاطفی زیادی را به آنها وارد میکند. از سوی دیگر، بالارفتن سن ازدواج طبعا مشکلاتی را بر سر راه فرزندآوری ایجاد خواهد کرد.
برای ازدواج به هر دری نزنید
معمولا پسران و دخترانی که در اثر سختگیریهای بیش از حد در دوران روی بورس بودن، موقعیتهای کمتری را در پیش روی خود میبینند، از ترس مجرد ماندن و تنهاشدن به اولین شانسی که در خانهشان را میزند چشم و گوش بسته جواب بله میدهند و خود را گرفتار یک معضل و دردسر جدید میکنند.
استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با تاکید بر این که انسانها باید پای عواقب و نتایج تصمیمات خود بایستند، میگوید: ازدواج باید براساس عشق و احترام متقابل شکل بگیرد و به طور قطع، زندگیای که به دلیل احساس نیاز یا ترس از تنهایی شکل بگیرد پایدار نخواهد بود.
دکتر راهب به کسانی که ازدواجشان به تاخیر افتاده است توصیه میکند که برای این مهم به هر دری نزنند و یادآور میشود: انسانهایی که فکر میکنند حتما و به هر قیمتی باید ازدواج کنند، پس از مدتی هم به این نتیجه خواهند رسید که باید طلاق بگیرند. وی ازدواجهای عجولانه را به افتادن از چاله به چاه و بزرگترین اشتباه تعبیر و تاکید میکند: نگاه درست یک انسان به زندگی مشترک نه باید آنچنان وسواسگونه و سختگیرانه باشد و نه آن گونه سهلانگارانه و بیمحابا. ازدواج باید بر پایه یک تفکر و بینش صحیح و معتدل و یک احساس عمیق دوطرفه شکل بگیرد.
به اعتقاد این مددکار اجتماعی، جوانان باید بدانند از زندگی مشترک چه میخواهند و اصولا انتظاراتشان از ازدواج چیست و سپس با اولویت قراردادن مسائل زیربنایی و اتخاذ نگاه عمیقتر از پیشداوریها بپرهیزند و موقعیت دیگران را با موقعیت شخصی خود نسنجند و ربط ندهند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت