چه آن زمان که تهران و تروئیکای اروپایی برنامه هستهای ایران را محور مذاکرات خود در سعدآباد و پاریس قرار داده بودند و چه پس از آن که علی لاریجانی و سپس سعید جلیلی، مذاکرهکنندگان ارشد کشورمان در استانبول و بغداد و آلماتی با 1+5 دیدار میکردند و چه در یکونیم سال اخیر که گفتوگوهای هستهای شتابی قابل ملاحظه گرفته و در ژنو و لوزان دستاوردهایی داشته است ، همواره موضوع مذاکرات یکی از محورهای خبری رسانههای بینالمللی محسوب میشده که بخشی از این اهمیت رسانهای، مربوط به ماهیت خبرساز گفتوگوی ایران با شش قدرت جهانی است.
همین اهمیت بالای رسانهای، انگیزهای مضاعف در اختیار رسانههای بینالمللی قرار میدهد تا پیش یا پس از هر دور از این گفتوگوها، با شیوههای مختلف حرفهای چه در رابطه با پوشش اخبار یا گمانهزنیها و تحلیلهای سیاسی ـ رسانهای، بر گفتوگوهای دیپلماتیک تاثیر گذاشته و افکارعمومی را همسو با منافع خود بسیج کنند.
شاید همین تاکتیکهای رسانهای تحتتاثیر لابیهای تندرو و با هدف انحراف مسیر مذاکرات بود که باعث شد تا در دور تازه گفتوگوهای هستهای تیم مذاکرهکننده کشورمان اعلام کند که حاضر به افشای جزئیات مذاکرات هستهای نبوده و تنها پشت میز مذاکره به گفتوگو با دیپلماتهای 1+5 مینشیند و نه مقابل دوربینهای رسانهای. با وجود این رویکرد که بهمنظور جلوگیری از استفاده ابزاری لابیهای ضدایرانی در غرب از فضای رسانهای صورت گرفت، افراطیون منطقهای و ایرانهراسان بینالمللی در یک سال و نیم گذشته از هیچ تلاشی برای شایعهپراکنی، تحریف واقعیتهای مذاکراتی و طرح ادعاهای واهی درباره برنامه هستهای کشورمان پرهیز نکرده و با این همه در رسیدن به اهداف خود که بدبین کردن افکارعمومی به مذاکرات بود، ناکام ماندند.
انتشار نظرسنجیهای مختلف چه در ایالات متحده، چه کشورهای اروپایی یا حتی در خاورمیانه و بویژه ایران، نشان میدهد افکار عمومی در جهان، از گفتوگوهای هستهای حمایت میکنند.
جدل رسانهای در ادامه رقابت دیپلماتیک
هرچند برای تحلیل چرایی شکست پروژه رسانهای تندروها جهت برهم زدن مذاکرات هستهای و انحراف آن باید به برخی واقعیتهای سیاسی خاورمیانه و جهان اشاره و این واقعیت را بیان کرد که شکست تندروها در رادیکالیزه کردن فضای سیاسی بهوجود آمده میان ایران و غرب، زمینهساز پیشرفت این گفتوگوها شد؛ اما بیتردید نقش رسانههای حامی مذاکرات و مخالف سناریوسازان ضدایرانی در شکست کنشهای رسانهای تندروها بیتاثیر نبود.
رسانههای داخلی ایران عمدتا با حمایت از گفتوگوهای هستهای، تلاش میکردند تا مانع از غلبه خط فکری رسانههای بیگانه بر افکارعمومی داخل کشورمان شده و فشار روانی ـ تبلیغاتی بر تیم مذاکرهکننده ایرانی را کاهش دهند.
رقابت رسانههای داخلی و بویژه رسانه ملی با شبکههای خبری بینالمللی و بخصوص برخی شبکههای فارسیزبان، در ساعتهای پایانی مذاکرات هستهای لوزان، درست بسان گفتوگوهای حساس ژنو در سال 92 یا مذاکرات وین در سال گذشته، به اوج خود رسید و آنگاه که حرف از جزئیات مذاکرات و فکتشیتهای رنگارنگ آمریکایی و اروپایی به میان آمد، این رقابت، به جدالی تمامعیار تبدیل شد.
روشن است که رسانههای آمریکایی در طول یک دهه گذشته از مذاکرات هستهای، کوشش کرده و میکنند که ضمن القای شکست دیپلماتیک تهران، به افکارعمومی در دیگر کشورها این پیام را ارسال کنند که نتیجه استقلالطلبی در حوزه علم و فناوری، تن دادن به تسلیم و دستکشیدن از خودکفایی در عرصه دانش است.
با وجود این، واقعیتهای مذاکرات هستهای نشان میدهد نه تنها یک کشور میتواند به پشتوانه توانمندی علمی و مقاومت سیاسی، از حقوق خود دفاع کند، بلکه حتی قادر است تنها با تکیه بر دیپلماسی، شش قدرت جهانی را به تمکین در برابر خواستههای خود واداشته و مقابل محدودیتهای مخالف حقوق بینالمللی بایستد.
پیداست که تفاوت در ارسال این دو پیام در رسانهها، خط اصلی جدل تبلیغاتی در سالهای اخیر میان ایران و 1+5 بوده است؛ جدلی که صاحبنظران امیدوارند رسانه ملی در 80 روز مانده تا توافق نهایی بتواند با تکیه بر استراتژیهای جدید رسانهای خود، از آن سربلند بیرون آمده و نهفقط مخاطبان داخلی را نسبت به واقعیتهای گفتوگوهای هستهای آگاه کند، بلکه بر افکارعمومی کشورهای دیگر نیز اثر گذاشته و جهان را آماده امضای توافقی کند که بتواند الگویی برای گفت و گو های مسالمتآمیز باشد.
ضرورت هماهنگی بیشتر رسانه ملی و تیم مذاکرهکننده
این همان موضوعی است که حسن قشقاوی، معاون کنسولی، امور مجلس و ایرانیان وزارت امور خارجه به آن اشاره کرده و با اشاره به حساسیت مذاکرات هستهای، بر هماهنگی بیش از پیش میان صداوسیما و تیم مذاکرهکننده تاکید میکند.
او در گفتوگو با «جامجم» ضمن قابل قبول دانستن تلاشهای رسانه ملی برای پوشش و تحلیل خبرهای مذاکرات، میگوید: همانطور که هیأتهای مذاکرهکننده کشورهای 1+5 با تیمهای خبری خود در ایجاد فضای خبری و برجستهسازی یا نادیدهگرفتن برخی خبرها کاملا هماهنگ عمل میکرده و میکنند، صداوسیما هم میتواند با استفاده از تاکتیکهای رسانهای همراهی بیشتری با تیم مذاکرهکننده داشته و هماهنگیهای موجود را که در سطحی قابل قبول وجود دارد و اشکال عمدهای بر آن وارد نیست، افزایش دهد.
به عقیده وی، فرمایشات اخیر رهبر انقلاب در رابطه با شناخت روند فعلی مذاکرات و طرح بیشتر این موضوع، بهترین محور برای طراحی استراتژیهای رسانه ملی برای پوشش گفتوگوهای هستهای در آینده است.
موضع بیطرفانه؛ تجربهای برای بحث درباره موضوعی ملی
دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ارزیابی عملکرد صداوسیما در پوشش خبری و تحلیل مذاکرات هستهای، در گفتوگو با جامجم معتقد است: این بیسابقه است که درباره یک مساله ملی اجازه داده شود موافقان و مخالفان در رسانهملی به بحث پرداخته و دیدگاههای خود را مطرح کنند. در دوران جنگ یا در رابطه با بحران گروگانگیری، همواره فقط نظر رسمی مسئولان ارائه شده و این اتفاق خوبی است که درباره مذاکرات فرصت بحث رسانهای فراهم شده است.
وی با تاکید بر اینکه عملکرد بیطرفانه صداوسیما در تحلیل مذاکرات میتواند به نتیجهبخش بودن این راهبرد جدید کمک کند، یادآور شد: اینکه بحثهای دانشگاهی به سطح رسانه ملی کشیده شود، مفید است. مثلا عدهای معتقدند که باید به هر بهایی برنامه هستهای را ادامه داد و برخی اما نظرشان بر این است که باید پیشبرد برنامه هستهای با هزینه و فایده همراه باشد. این بحثها اگر برای مخاطبان روشن شود، نتایج مثبتی برای تیم مذاکرهکننده و مخاطبان در بر دارد.
فرصت مقایسه دیدگاهها در رسانه ملی
حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بینالمللی هم در همین رابطه خاطرنشان میکند: صداوسیما با پوشش اخبار مذاکرات و نقد همزمان آن، توانست به مخاطب خود فرصت مقایسه دیدگاهها را داده و قدرت قضاوت مردم را بالا ببرد؛ مثلا برای اولینبار، صداوسیما بهطور زنده اظهارات باراک اوباما را درباره مذاکرات پخش کرد و بلافاصله از صاحبنظران خواست تا به نقد و ارزیابی اظهارات وی بپردازند. خب این یک مدل مفید برای اثرگذاری بر مخاطبان بود.
وی با انتقاد از کسانی که پوشش دیدگاههای مخالف در زمینه مذاکرات هستهای یا بازتاب اظهارات مقامات کشورهای غربی را به معنی تریبون دادن به این کشورها در رسانه ملی ایران ارزیابی میکنند، این سوال را مطرح میکند که «چطور الجزیره یا سی.ان.ان در مواقع ضروری اظهارات مقامات ایرانی را بازتاب میدهند و بلافاصله آن را نقد میکنند؟ بنابراین ما هم میتوانیم در صداوسیما ضمن پوشش کامل اظهارنظرها و دیدگاههای مخالف، به بررسی آن پرداخته و به نیاز مخاطبان خود برای اطلاع از ابعاد یک خبر پاسخ دهیم.»
شفافیت رسانهای، راهی برای برونرفت از احساساتگرایی
سیدنظامالدین موسوی، مدیرعامل خبرگزاری فارس اما از زاویهای دیگر به موضوع بررسی عملکرد صداوسیما در پوشش گفتوگوهای هستهای پرداخته و بر این نکته تاکید میکند که شفاف نبودن درباره مذاکرات میتواند به احساساتی شدن فضای عمومی در مواجهه با اخبار هستهای بینجامد و برای مقابله با چنین روندی، رسانه ملی باید نقشی شفافکننده داشته باشد.
بــه عــقیده وی، دعوت از مـــقامات مسئول مذاکرهکننده به رسانه ملی یا برگزاری مناظرههایی در اینباره، ضمن ارائه تصویری روشن از نتایج مذاکرات، میتواند به تخصصیتر شدن موضوعات مطرح در این حوزه کمک کرده و برای مخاطبان مفید باشد.
وی به جامجم میگوید: فکر میکنم با توجه به بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب درباره شفافیت موضوع مذاکرات، اکنون دست رسانه ملی در شفافسازی جزئیات مذاکرات لوزان بازتر شده و صداوسیما میتواند در ماههای آتی این استراتژی را با دعوت از دیدگاههای مختلف در حوزه مذاکرات هستهای ادامه دهد.
نگاه ملی، پیششرط نقد مذاکرات هستهای
دکتر محمدرضا مرندی، استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی از دیگر صاحبنظرانی است که درباره پوشش خبری مذاکرات هستهای با روزنامه «جامجم» به گفتوگو نشسته و از صداوسیما میخواهد از صاحبنظرانی برای نقد یا بررسی روند مذاکرات هستهای دعوت کند که بهدور از هوچیگری و با نگاهی ملی در رد یا حمایت از مذاکرات سخن بگویند.
او با بیان اینکه نمیتوان درباره مذاکرات به وجود «موافق یا مخالف» قائل بود، توضیح میدهد: در ارتباط با گفتوگوهای هستهای ما در واقع صاحبنظرانی «خوشبین» یا «بدبین» داریم که طرح دیدگاههای آنها میتواند در فهم جزئیات مذاکرات موثر باشد.
مرندی با اشاره به اینکه در یک هفته گذشته از زمان بررسی رسانهای بیانیه لوزان، دیدگاههای مردمی درباره این بیانیه پختهتر شده، بخشی از این فهم بالای عمومی از مذاکرات را ناشی از عملکرد رسانه ملی دانسته و خواستار ادامه روند حضور کارشناسان با دیدگاههای مختلف در صداوسیما شد.
نگران طرح انتقادها نباشید!
دکتر زیباکلام نیز در بخشی دیگر از گفتوگوی خود با «جامجم»، با اشاره به اینکه همواره برخی از مسئولان نگرانند که مبادا با طرح برخی انتقادات اتفاقی رخ دهد، میافزاید: طرح نظرات مخالف همواره خوب است و نباید نگران آن بود.
او در توضیح این دیدگاه خود بیان میکند: در بسیاری از کشورها طرح دیدگاههای مخالف یک امر بدیهی است؛ مثلا شما میبینید که در آمریکا درست در همان زمان که سربازان این کشور در عراق یا افغانستان درحال جنگ هستند و کشته میشوند، عدهای مقابل کاخ سفید علیه جنگ شعار میدهند و صداوسیمای خودمان هم آن را پوشش میدهد. خب این رویکردها باعث اتفاق خاصی هم نمیشود. بنابراین پیشنهاد من این است که صداوسیمای ما هم از طرح نظرات مخالف درباره برنامه هستهای ایران نترسد. اتفاقا چنین رویکردی باعث میشود که بتدریج مخاطبان از توجه به شبکههای ماهوارهای رویگردان شوند.
دقت مضاعف در چینش خبرهای مذاکرات
با این حال بهشتیپور به رسانه ملی توصیه میکند که همزمان با طرح دیدگاههای مختلف درباره مذاکرات و بویژه پوشش دیدگاه دولتهای غربی درباره تفاهم لوزان، این نکته را مدنظر خود قرار دهد که چینش خبر بهگونهای باشد که جمعبندی پایانی بستههای خبری با نقدهای طرف ایرانی و توضیحات اعضای تیم مذاکرهکننده کشورمان همراه باشد.
وی در گفتوگوی خود با «جامجم» با تاکید بر اینکه مخاطبان ایرانی در فهم خبرهای مربوط به مذاکرات از درک بالایی برخوردارند، میافزاید: با وجود دقتنظر مردم روی خبرهای دیپلماتیک، برخی شیوههای دولتهای غربی برای تاثیرگذاری بر مذاکرات مانند انتشار فکتشیتها، این موضوع را الزامآور میکند که صداوسیما در پوشش اخبار نقد مواضع غربیها را مدنظر خود قرار داده و مراقب باشد که جزئیات اعلام شده از سوی آنها، مبنای جمعبندی قرار نگیرد.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد