همه بدرفتاریها اعم از بدرفتاریهای کلامی (ناسزاگویی)، بدرفتاریهای عاطفی (حسادت، کنترل کردن، تحقیر و مالکیتجویی)، بدرفتاریهای جسمانی (کتک زدن) و بدرفتاریهای جنسی (اعمال هر نوع خشونت و زور و اجبار در روابط نزدیک) روابط مخرب محسوب میشوند که در زمانه ما هم بسیار دیده میشود؛ اما چیزی که در این روابط از همه مهمتر است، چگونگی مواجه و برخورد با آن است، چراکه اینگونه روابط مخرب علاوه بر مشکلات روحی ـ روانی براحتی میتواند احساس خود ارزشمندی فرد را نابود سازد.
اغلب بدرفتاریها شروعی ساده و ملایم دارند حتی اگر افراد خود منکر آن شوند که رفتار بدی انجام میدهند در هر صورت اگر نسبت به این رفتارها واکنش مناسب انجام نشود، این نوع رفتارهای ناپسند جدیتر شده و به بخشی ادامهدار از زندگی فرد تبدیل میشود. بدرفتاریها به شکلهای مختلف حتی در امور ساده روزانه هم دیده میشود؛ برای نمونه، تحقیر کلامی همسران نسبت به هم و در میان جمع یا کنترل همسر به وسیله تلفن، شاید از نظر برخی اصلا بدرفتاری محسوب نشود، اما رفتاری مخرب است. مثلا زنگ زدن به همسر اگر در حد یکی دو بار در روز یا برای انجام کارهای ضروری باشد، ایرادی ندارد ولی زمانی که در طول روز بارها این عمل دیوانهکننده انجام میشود، دیگر دلیل بر علاقه فرد به همسرش نیست و میتواند نشانه رفتار حسادتآمیز، سوءظن، احساس مالکیت، وابستگی افراطی و نیازمندی او باشد.
از طرفی افرادی که دائما با بدرفتاری از طرف همسر، والدین، فرزندان، دوستان یا حتی مدیر و همکار خود مواجه هستند به مرور زمان دچار احساس ترس میشوند و پیوسته نگران آن هستند که رفتار بعدی شخص بدرفتار چه خواهد بود و او به چه صورت عمل خواهد کرد. برای مثال شما ممکن است بهعنوان پدر یا مادر فرزندی داشته باشید که تصور کند هر آنچه را خواست باید مهیا شود و شما مجری بیچون و چرای خواستهها و توقعات بیجای او هستید. ممکن است فرزندتان اصلا در کارهای منزل به شما کمک نکند، فقط خواستار این باشد که بهترین غذا را برایش بپزید، بهترین امکانات را برایش فراهم کنید و هر لحظه که اراده کرد نقش راننده او را بازی کنید و هر جا خواست او را ببرید و شما هم فکر کنید این حق اوست و اینها جزو وظایف پدر و مادری است.
روابط دوستانه هم در صورت مخرب بودن باعث ترس فرد میشود. زمانی که دوستتان به دلیل اینکه رازهای زندگیتان را میداند یا وقتی نگران این هستید فردی که رابطه نزدیکی با او دارید، ترکتان کند این روابط به یک رابطه آسیبزا مبدل میشود. اینها تنها نمونههای کوچکی از بدرفتاریهایی است که برخی اصلا به آن توجهی نمیکنند و به اصطلاح به آن عادت کردهاند و بهعنوان نوعی رفتار آن را پذیرفتهاند. درواقع این دسته از افراد در روابط بدرفتارانه گرفتار هستند و حتی خودشان این را نمیدانند و در نهایت هم احساس میکنند به طور مبهمی در زندگی بهشان خوش نمیگذرد و این ناخوشایندی را به حساب عواملی چون خستگی، ملالت، بحرانهای میانسالی، هورمونها و... میگذارند، در حالی که اگر روابطشان را با همسر، فرزند، والدین، دوستان و همکاران به صورت عمیقتر و موشکافانهتر بررسی کنند، علت بسیاری از ناخوشیهای خود را درک میکنند. پس این به عهده شماست با افرادی که قصد سلطهگری دارند و با شما بهعنوان قربانی رفتار میکند حتما برخورد داشته باشید و این رفتارها را شوخی نگیرید. خود را بازیچه دست حتی نزدیکترین و صمیمیترین فرد زندگیتان قرار ندهید، چراکه در نهایت متضرر میشوید یا شاید هم زمانی به هوش بیایید که دیگر دیر شده باشد.
اگر زیر بار قواعد تحمیلی فرد سلطهگر یا باجگیر بروید هم به خود و هم به او ظلم کردهاید، ظلم به خودتان به این دلیل که رفتاری را پذیرفتهاید که برخلاف نیازهای واقعی و اصیل شما بوده است و ظلم به طرف مقصر، چراکه با پذیرش رفتار او و عدم اعتراضتان هیچگاه به وی اجازه ندادهاید به ماهیت مخرب رفتارش پی ببرد و روش متفاوتی را انتخاب کند. بر همین قیاس است که مظلوم همان گناهی را مرتکب میشود که ظالم مرتکب شده است، چراکه هر دو طرف به خود و به دیگری ظلم کردهاند. بر این اساس باید به اصول و روشهایی برای مقابله با مشکلات ناشی از سلطهگری فرد مقابل مسلح بود. (جام جم سرا)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد