موضوع این است که توسعه رشتههای مهارتی در کشور، نیازمند توسعه بسترهای اقتصادی است، به طوری که دانشآموختگان این رشتهها بعد از پایان تحصیل و کسب مهارت، در بازارکارجذب شوند یا خود استارت فعالیتی را بزنند.
این اتفاقی است که در آلمان رخ داده و سالهاست نفع آن به این کشور میرسد یعنی تعداد قابل توجهی از دانشآموختگان جذب رشتههای مهارتی میشوند و بهعنوان نیروی کار ماهر فعالیت میکنند، اما کشور ما با آلمان تفاوتی مهم دارد و آن این که در این کشور، کارخانههای متعدد و برندهای جهانی فعالیت میکنند و امکان جذب دانشآموختگان بخوبی وجود دارد، حال آن که کشور ما از این امتیاز محروم است درحالی که اگر غیر از این بود و مردم مطمئن میشدند تحصیل در رشتههای مهارتی حتما برای آنها شغل و درآمد ایجاد میکند رغبت به این رشتهها بیشتر میشد.
مردم ما به دلیل شرایط خاص اقتصادی و تنگناهای معیشتی اغلب به رشتههایی فکر میکنند که با صرف کمترین سرمایه، آنها را خیلی زود به تولید ثروت برساند و حتما یکی از دلایل گرایش شدید به سمت رشتههای پزشکی و وکالت همین است. پس سیستم هدایت تحصیلی ما باید واقع نگر باشد و بداند که افراد در انتخاب رشته تحصیلی دودوتا چهارتای مادی دارند و حتی اگر آزمونهای رغبت سنجی تحصیلی و استعدادیابی، مسیری دیگر را پیش پای آنها قرار دهد، آنها به راهی میروند که فکر میکنند آینده بهتری دارد.
امیرزنده نام
مشاور تحصیلی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد